نویسندگی



احتمالاً اصلی‌ترین مشکلی که مردم امروزه دارند کمبود زمان است. افرادی که سر کارند کارهای زیادی باید انجام دهند و زمان خیلی کمی برای زندگی شخصی خودشان دارند. بیشتر مردم در مسئولیت‌ها و کارشان غرق می‌شوند و هر چه سخت‌تر کار می‌کنند این احساس بیشتر می‌شود. شما به جای اینکه خیلی واضح تصمیم بگیرید که دلتان چه می‌خواهد پیوسته به اتفاقاتی که در اطرافتان می افتد عکس العمل نشان می‌دهید و به زودی همه‌ی حس کنترلتان را از دست می‌دهید. در ادامه با من همراه باشید.

زمان ارزشمندترین منبع شما است، با ارزش‌ترین چیزی است که دارید و با هیچ چیز نمی‌توانید آن را عوض کنید یا نمی‌توانید آن را ذخیره کنید. فقط می‌توان آن را به فعالیت‌های با ارزش بالاتر یا فعالیت‌های با ارزش پایین‌تر اختصاص داد. همه‌ی کارها نیازمند زمان است. فکر کردن مداوم به زمانتان پیش از آن که آن را سپری کنید به سرعت باعث بهبود مدیریت زمان و افزایش بهره وری تان می‌شود. من همیشه فکر می‌کردم که مدیریت زمان یک ابزار کسب و کار است مثل ماشین حساب یا تلفن همراه. این چیزی است که باعث 

افزایش بهره وری شما و در نهایت دریافت پول بیشتر می‌شود. بعد آموختم که مدیریت زمان یک مهارت یا فعالیت محیطی نیست. این هسته‌ی مرکزی فعالیت‌های شما است که هر چیز دیگری به آن وابسته است.

افزایش بهره وری از طریق اهداف شخصی

در زندگی کاری شما، تقاضاهای زیادی از طرف دیگران از شما می‌شود که زمان کمی که قرار بوده به انتخاب خود بگذرانید را از شما می‌گیرد. در خانه شما می‌توانید به مقدار زیادی بر نحوه‌ی استفاده از زمان خود کنترل داشته باشید و بهره وری روزانه‌ی خود را از طریق اهداف شخصی افزایش دهید. مدیریت زمان شخصی با خود شما شروع می‌شود. این کار با فکر کردن به این که چه چیزی واقعاً برای شما در زندگی مهم است شروع می‌شود. شما باید اهداف خود را در سه حوزه‌ی اصلی زندگی‌تان بچینید. این دلیلی است که شما صبح‌ها از خواب بیدار می‌شوید، دلیلی که سخت کار می‌کنید تا مهارت‌هایتان را افزایش دهید. دلیل نگرانی شما در مورد پول و بعضی وقتها دلیل احساس ناامیدی به خاطر کمبود زمان. اهداف مشهود و غیر مشهود شخصی و خانوادگی شما چیست؟ یک هدف مشهود خانوادگی می‌تواند داشتن خانه‌ی بزرگتر، ماشین بهتر، تلویزیونی بزرگتر، برنامه ریزی برای یک تعطیلات یا هر چیز دیگری که نیازمند پول است باشد. یک هدف نامشهود می‌تواند ساختن رابطه‌ای با کیفیت بالاتر با همسر و فرزندان، صرف وقت بیشتر با خانواده و پیاده روی و مطالعه‌ی بیشتر کتاب باشد. دستیابی به این هدف شخصی و خانوادگی عصاره‌ی واقعی مدیریت زمان و هدف اصلی آن است.

اهداف کاری و شغلی خود را روشن کنید

حوزه‌ی دوم اهداف، اهداف کسب و کار است. یعنی اهداف "چگونگی" که روشی برای  دستیابی به اهداف شخصی "چرایی" هستند. چگونه می‌توانید به سطحی از درامد برسید که به اهداف فامیلی دست پیدا کنید. چگونه می‌توانید مهارت‌ها و توانایی‌هایی که شما را در اوج موفقیت شغلی نگاه می‌دارند را توسعه دهید؟ اهداف شغلی و تجاری کاملاً ضروری هستند. مخصوصاً وقتی که در تعادل با اهداف شخصی و فامیلی باشند.

اقدامات کلیدی مدیریت زمان

اصل مدیریت زمان می‌گوید که زمان‌های سخت زمان‌های آسانی را بیرون می‌کنند، یعنی زمان‌های سختی مثل زمان کار کردن، زمان‌های راحتی مثل زمانی که با خانواده سپری می‌کنید را بیرون می‌کند. اگر شما کارهایتان را در اداره به دلیل عدم استفاده‌ی درست از زمان به سرانجام نرسانید به ناچار باید از زمانی که باید با خانواده بگذرانید بزنید و به کارتان برسید. درنتیجه از آنجا که خانواده‌تان برایتان مهم است خود را در یک تضاد ارزشی می‌بینید. سه سؤال کلیدی وجود دارد که می‌توانید دائماً از خود بپرسید تا زندگی شخصی خود را در تعادل نگاه دارید. نخستین سؤال این است که "چه چیزی واقعاً برای من مهم است؟" سپس مطمئن شوید که در حال انجام کاری در راستای پاسخ این سؤال هستید. دومین سؤال این است که "باارزش‌ترین فعالیت من چیست؟" در زندگی شخصی این به این معنا است که "چه کاری است که می‌کنم و به من بیشترین لذت و رضایت را می‌دهد؟ در بین کارهایی که می‌توانم در یک زمان انجام دهم کدام کار بیشترین ارزش را به زندگی من می‌افزاید؟" و سؤال نهایی که باید بارها و بارها از خود بپرسید این است که "الان چگونه به بهترین وجه از زمانم استفاده کنم؟"

از آنجا که در یک زمان تنها می‌توانید یک کار را انجام دهید، باید مداوما زندگی شخصی خود را مدیریت کنید تا بتوانید یک کار، مهم‌ترین کار، را در هر زمان انجام دهید.

تنظیم اولویت‌های شخصی

مدیریت زمان شخصی شما را قادر می سازد که انتخاب کنید اول چه کاری را انجام دهید، بعداً چه کاری را انجام دهید و کدام کارها را اصلاً انجام ندهید. شما را قادر می‌سازد تا هر جنبه‌ای از زندگی خود را مدیریت کنید تا به بیشترین میزان لذت، شادکامی و رضایت از فعالیت‌هایتان برسید. بابت خواندن این مقاله در مورد مدیریت زمان و افزایش بهره وری از شما سپاسگزارم، لطفاً نظرات و ایده های خود را در قسمت نظرات ثبت کنید و این صفحه را به اشتراک بگذارید.

 

منبع : 

Briantracy  و (یوکن)


انجام تمامی خدمات گرافیکی

ازجمله؛ لوگو و سربرگ,جلد انواع کتاب و مجله,پوستر تراکت بنر و بیلبورد,تایپوگرافی و غیره

بالاترین کیفیت کمترین قیمت و سریع ترین سرعت به همراه خلاقیت برای انجام سفارش شما.

برای ارتباط با طراح و گرفتن اطلاعات بیشتر لطفا با راه های زیر در تماس باشید

ایمیل:alitezamg@gmail.com

ایدی تلگرام:kofrnago@

(مهرداد جیرانی کمالی)




آیا شما یک نویسنده حرفه ای هستید یا مایل هستید که یکی باشید؟ برای رسیدن به موفقیت به عنوان یک نویسنده، قوانین اساسی چه هستند؟ خب اگر شما یک نویسنده مشتاق هستید، لطفا به توصیه هایی که در زیر به آن ها اشاره شده عمل کنید تا حرفه ای تر باشید. این اصول نه تنها در این شغل بلکه در تمام مشاغل باعث حرفه ای تر شدن میشود.


بسیاری از نویسندگان شکست خورده اند زیرا روزها را در زندگی خود تلف کرده اند.اگر از خانه کار می کنید، هر روز صبح زود بیدار شوید، دوش بگیرید و لباس بپوشید همانطور که اگر قرار بود کار کنید.بسیاری از نویسندگان موفق به طور  سخت تر از ساعت کاری کار می کنند. 


ورزش های بدنی برای بدن مناسب است؛ مغز و حس خودتان را دائما آماده نگه دارید مثلا وقتی درحال تایپ نوشته ای هستید گه گاه انگشتان خود را ماساژ دهید و یا هر یک ساعت از صندلی بلند شید و کمی حرکات کششی انجام دهید تا فشار خونتان در حد نرمال بماند اما اینها حداقل کاری است که میتوانید به عنوان نرمش انجام دهید و نکته مهم ورزش های واقعی صبحگاهی هستند


  اگر ایده نوشتن کتاب یا هر چیزی به فکرتان رسید سریعا آن را یادداشت و اگر فرصت بود ویرایش کنید تا بعدا اگر وقت آزاد داشتید بیشتر و بهتر روی آن موضوع تمرکز کنید.


تمرکز کنید و فکرتان را حداقل برای ده دقیقه و حداکثر برای نیم ساعت از موضوعات مختلف رها کنید تا آشفتگی برای شما پیش نیاید این کار را من برای عصر ها پیشنهاد میدهم زیرا در این ساعات یعنی بین ۲:۰۰ بعد از ظهر تا ۶:۰۰ غروب بیشتر ذهنمان درگیر مشکلات میشود و باید مثل یک آنتی ویروس عمل کنیم و همانطور که بعد از کارهای خاصی کامپیوتر خود را اسکن میکنیم فکر خودمان را هم اسکن کنیم.


زنده زنگی کنید:هر روز وقت خاصی را برای تماشای پرندگان، بازی با کودکان، صحبت با سالمندان، پیاده روی، شعر خواندن، گوش دادن موسیقی کلاسیک، رنگ آمیزی، رانندگی در غروب و غیره اختصاص دهید زیرا بدون چنین تجربه هایی در زندگی، نوشتن دشوار است.

یک وبسایت داشته باشید، اگر شما یک نویسنده اید یا بازیگر فرقی نمیکند زیرا افراد حرفه ای افرادی هستند که در زمینه شغلی خود یک رسانه دارند حداقل یک اکانت در شبکه های اجتماعی زیرا باعث میشود شما مدام بنویسید و انتشار دهید و در گاهی اوقات می بینید خیلی مطالب انتشار دادید و باید حالا چه مطلبی انتشار دهید که خاص باشد همین موضوع باعث میشود شما دنبال یادگیری بیشتر باشید و از فکرتان کار بکشید که بتوانید یک محتوا آماده کنید و درآخر انتشار دهید پس داشتن یک سایت یا یک اکانت در شبکه های اجتماعی را فراموش نکنید.


یکی دیگر از اصول حرفه ای گری در نویسندگی این است که شما در زمینه شغلی تان افراد سرشناس و کاردرست را بشناسید برای روشن کردن این بحث من یک مثال میزنم مثلا آقای x رشته دانشگاهی او IT هست و حرفه و شغل او هم در همین زمینه هست، اگر از او سوال کنیم افراد موفق در این زمینه یا زمینه های مرتبط با شغل او چه کسانی هستند چه در کشور او و چه در جهان او باید بتواند حداقل پنج نفر را مثال بزند و دلیل موفقیت آنها را بداند دلیل روشنی هم دارد.علاوه بر این اصولا شناختن و دنبال کردن مجلات و سایت های مرتبط با شغل فعلی هم ضروری هست.


هرگز هرگز و هرگز دروغ نگویید، شاید کمی ساده یا مضحک به نظر برسد اما اگر از دید حرفه ای گری بخواهیم به این موضوه نگاه بکنیم و به جزییات برویم میتوانیم بهتر متوجه مهم بودن مسعله شویم من برای این موضوع هم مثالی میزنم مثلا شما ماشینتان خراب شده و مشکلش از اتصال یک سیم است شما آن را پیش مکانیک میبرید اما مکانیک برای سود بیشتر به شما میگوید فلان قطعه اتوموبیل شما سوخته و برای سود بیشتر هم شمارا به زحمت می اندازد و هم از حرفه ای گری خود را عقب تر میبرد.

مثال های بیشتری هم میتوان زد مثل بدقولی مدیر به کارمندان وغیره.


تک روی نکنید:

اگر شما چندین پروژه را باهم انجام میدهید مثلا هم درحال نوشتن یک نمایشنامه هستید و هم میخواهید کتاب تکمیل شده خود را تایپ و ویراستار کنید حتما از یکی کمک بگیرید شاید لازم باشد یک تایپیست معتمد استخدام کنید پس حتما این کار بکنید تا وقت برای کار های دیگر داشته باشید.

  

به روز باشید:همیشه سعی کنید با تکنولوژی روز کار کنید همه ما میدانیم که  نسل کتاب های چاپی درحال منقرض شدن هستند و دیگر کمتر کسی هست که حاظر باشد برای چاپ فیزیکی هزینه کند الان وقت آن است که پروژه خود را به دست فرمت pdf یا ebook بسپارید تا با هزینه کمتر کتابتان فروخته شده و مشتریان راحت تر به آن دسترسی پیداکنند  یا بجای نوشتن از موتور های تبدیل صوت به متن استفاده کنید اصولا اکثر نویسنده ها بعد از نوشتن چندین پاراگراف دستهایشان خسته شده و نیاز به دقایقی استراحت دارد و همین موضوع وقت گیر است اما حرفه ای ها از تکنولوژی به عنوان پله ای دیگر برای پیشرفت استفاده میکنند و همه ما شاهدیم که همیشه خوش درخشیده اند.



هرگز نوشتاری را به صورت رایگان ننویسید (مگر اینکه برای سازمان خیریه باشد) زیرا شما زحمت می کشید و اگر قرار باشد کسی از آثارتان لذت ببرد باید پول پرداخت کند زیرا مهم است که همیشه برای روز مبادا پول ذخیره شود، فکر نکنید که از تجارت نوشتاری خود فاصله دارید یا ممکن است عقب افتاده باشید.


اصولی که گفته شد فقط بخشی از حرفه ای گری هستند و این موضوع ادامه دارد.



شده گاهی توی فضای مجازی یا توی فیلم یا اینکه در کتابی جمله ای به چشمت بخوره که شمارو تحت تاثیر قرار بده یا لااقل احساساتت رو برانگیزه؟؟!

ما اینجا چندین جمله از افراد سرشناس برای شما آماده کردیم تا شاید با خوندنش تحت تاثیر قرار بگیرید.

باما همراه باشید


یه روزی میاد که بعدش دیگه مهم نیست فردایی در کار هست یا نه! 

اون روز یا خیلی خوشبختی؛ یا خیلی بدبخت.

- آل پاچینو




وقتی آدم بفهمد که به هر چیزی هر چقدر چندش‌آور می‌تواند عادت کند‌ به این ضرورت پی می‌برد که باید همه‌ی چیزهای عادی زندگی‌اش را وارسی کند

- جورج برنارد شاو




زندگی کردن با حسادت خیلی سخته مثل اینه که جهنم کوچیکِت رو هی با خودت این طرف و اون طرف ببری.

- هاروکی موراکامی




هیچ چیز آنقدر از کوره به درم نمی‌برد که ببینم دارم از حس قلبی و باطنی‌ام حرف می‌زنم و جوابم را با جملاتی پوچ و قالبی می‌دهند.

- گوته




براى رفع فشارهاى عصبى باید دو گام برداشت؛ گام نخست این اسـت که براى مسائل جزئى خود را ناراحت نکنید، گام دوم اینکه بدانید همه‌مسائل جزئى هستند.

- آنتونی رابینز




‏اغلب می خواستم حرف بزنم ، اما نمی دانستم چه بگویم . می دانید در بعضی موارد بهتر است که آدم اصلا حرف نزند.

- داستایوفسکی




میدانی گرفتاری من چیست؟

دور و برم را آدم های احمق گرفته اند! آدم های باهوش در نوعی تبعید محض متولد میشوند، بشریت به میزان شگفت انگیزی آدم احمق تولید میکند.

- میلان درا

• جشن خداحافظی




‏دشمنان بسیاری دارید که نمی‌دانند چرا دشمن شما هستند، ولی همچون سگ‌های ولگرد هنگامی که رفقایشان بانگ بردارند، آنها نیز پارس می‌کنند!

- ویلیام شکسپیر




نکته در اینجاست که آدم هرگز به موقع نمی‌فهمد چه چیزی مهم است و چه چیزی مهم نیست. افسوس، جراحتی است علاج ناپذیر.

- اوریانا فالاچی




سکوت همیشه به معنای رضایت نیست ، گاهی یعنی خسته ام از اینکه مدام به کسانی که هیچ اهمیتی برای فهمیدن نمی دهند توضیح دهم.

- سیمین دانشور 

• به کی سلام کنم




ما همان چیزی هستیم که بدان تظاهر می کنیم. پس همیشه باید مواظب باشیم ببینیم به چه چیزی تظاهر می کنیم.

- کورت ونه گات




طبع انسان به گونه‌ای است که اگر صدبار، پاره‌ای از معتقدات‌اش را با دلیل و منطق رد کنند، باز هم در صورت نیاز بدان‌ها باز می‌گردد و آن‌ها را واقعی می‌انگارد!

- فریدریش نیچه




اگر بدانید مردم هزاران بار بیشتر به یک سردردِ معمولیِ خود اهمیت می دهند،

تا به خبر مرگ من و شما، دیگر نگران نخواهید شد که درباره ی شما چه فکری می کنند.!

- دیل کارنگی



همه می دانیم که احتمال خطا داریم، 

مگر آنکه آن قدر نادان باشیم که

به "ادراک بی عیب و نقص"معتقد باشیم.

- اروین یالوم 

• مامان و معنى زندگى




‏دست از جنگ با خودت بردار، به اندازه کافی ظلم تو این دنیا هست.

اوضاع را با قربانی کردن خودت از این که هست، بدتر نکن.

- فیلیپ راث




وقتی که حرف می زنیم بیشتر می خواهیم خودمان را قانع کنیم تا دیگران را. کسی که قانع شده باشد، کسی که به اندیشه های خود ایمان داشته باشد، اصلا حرف نمی زند.

- فریدون تنکابنی

• یادداشت های شهر شلوغ




کفشی که مناسب پای یک نفر است، برای شخص دیگری آزار دهنده است. به همین ترتیب هیچ دستور العملی برای زندگی وجود ندارد که برای همه ی افراد مناسب باشد.

- کارل یونگ

    




اکثر افراد، شبیه ما در اوقات بیکاری کتاب میخوانند از رمان های عاشقانه و خیالی گرفته که پرطرفدار ترینشان است تا کتاب های فلسفی. 

ما اینجا چندین بریده از کتاب های مختلف جمع آوری کرده ایم، نام اثر و نام نویسنده اش را ذکر کردیم که اگر از خواندنش لذت بردید بعدا آن را خریداری کرده یا دانلود کنید و از مطالعه آن لذت ببرید.




هرگز کسی شور و نشاط شما را نمی رباید. خود شما با متکی کردن نشاط خود به دیگران آن را از خود می ربایید.


اثر:رازهای دهگانه زندگی

نویسنده:باربارا دی انجلیس




اگر میخواهی برای آدم های طبقه بالا پز بدهی، زحمت نکش. آنها همیشه به نظر حقارت نگاهت میکنند.


اگر میخواهی برای زیر دست هایت پز بدهی، باز هم زحمت نکش. چون فقط حسودی شان را تحریک میکنی.


این نوع شخصیت کاذب، تو را به جایی نمیرساند. فقط قلب باز است که به تو اجازه میدهد در چشم همه، یک جور باشی.


اثر:سه شنبه ها با موری

نویسنده:میچ آلبوم






اگر روزی فرا برسد که زن نه از سرِ ضعف، که با قدرتْ عشق بورزد، دوست داشتن برای او نیز همچون مرد سرچشمه‌ی زندگی خواهد بود؛ نه خطری مرگبار.!


اثر:جنس دوم

نویسنده:سیمون دوبوار






این زندگی همه آن چیزی است که داریم. 

هیچ رستگاری جاودانه ای در آخرت وجود ندارد؛ زیرا آخرتی وجود ندارد.

 وظیفه ما این است که با زندگی عاشقانه و آموختن شناخت خداوند، در زندگی کنونی رستگاری را بیابیم.

 دینداری واقعی شامل: عدالت، نیکوکاری، احسان و عشق به انسان هاست.


اثر:مسئله اسپینوزا

نویسنده:اروین یالوم





کسی را دوست داشتن بدین معناست که روحش را از او بگیری و به او در ازای همین ربایش بیاموزی روحش تا چه حد بزرگ، زوال‌ناپذیر و روشن است. همه‌ی ما از همین رنج می‌بریم: عشق، روح ما را به اندازه‌ی کافی نیده است. از نیروهایی رنج می‌بریم که درونمان محبوس مانده‌اند. نیروهایی که هیچکس قادر به غارتشان نیست تا آن‌ها را بر ما کشف کند


اثر:شش اثر

نویسنده:کریستین بوبن






مگذار در لحظه‌هایی از زندگی، به خاطر کوچک‌ترین چیزها که بزرگ می‌نمایند در چشمانت اشک بنشیند. 

اشک‌ها برای غم‌های بزرگ 

و شادی‌های بزرگ است .


من از دنیای بی‌ کودک می ترسم

نویسنده:هیوا مسیح





عشق، کمیابه. کاملاً درسته. اما وماً قرار نیست فقط یک بار در تمام عمر رخ بده. این که تا آخر عمرت به چند نفر عشق می‌ورزی و با چند نفر از اون‌ها خواهی بود، چیزی از عشق تو به سم کم نمی‌کنه و منافاتی با عشق تو ندارن.


اما این رو هم می‌خوام بهت بگم، که این تجربه‌ها زیاد نیستن.

تو خیلی خوش شانسی که دو مرتبه در زندگی‌ت عاشق شدی. شاید این فاصله‌ی زمانی تو رو گیج کرده باشه اما برای یک ثانیه هم فکر نکن که ذره‌ای از ارزش اون عشق و رابطه کم می‌کنه.


اثر:بیا گم شویم

نویسنده:ادی السید





آنچه آدم را پیر می‌کند نگاه به گذشته و حسرت فرصت‌های از دست رفته است. 

حساب و کتاب روزهای گذشته آدم را زود پیر می‌کند و جز، بینی تیرکشیده و چشمان حریص و بی‌فروغ، چیزی از او باقی نمی‌گذارد.!


اثر:دیروز های ما

نویسنده:ناتالیا گینزبورگ





کتاب هایم را ببند آن ها را مخوان.

به جای خواندن آن ها،

خط های دست وچهره ام را بخوان.

وقتی به چهره تو می نگرم،

مانند کودکی هستم

که شادمانه

به درخت کریسمس می نگرد.


اثر:صد نامه عاشقانه

نویسنده:نذار قبانی





یکی از نشانه‌های عشق حقیقی آن است که به تو عشق بورزند بدون اینکه شایستگی‌اش را داشته باشی.


اگر زنی به من بگوید عاشق توام چون روشنفکری، محترم هستی، برایم هدیه می‌خری و ظرف‌ها را هم خوب می‌شویی، مرا ناامید کرده !

چنین عشقی بیشتر عملی خودپسندانه به نظر می‌رسد .


چقدر دلپذیر است که بشنوی من دیوانه توام، هرچند که روشنفکر و محترم نباشی .


اثر:آهستگی

نویسنده:میلان درا

  




   


 

یوهان ولفگانگ فون گوته

که به (گوته) معروف است


شاعر، ادیب، نویسنده، نقاش، محقق، انسان‌شناس، فیلسوف و ت‌مدار آلمانی


تولد؛ ۲۸ اوت ۱۷۴۹ در شهر فرانکفورت

 فوت؛ ۲۲ مارس ۱۸۳۲ در شهر وایمار


 شاعر، ادیب، نویسنده، نقاش، محقق، انسان‌شناس، فیلسوف و ت‌مدار آلمانی بود. او یکی از کلیدهای اصلی ادبیات آلمانی و جنبش وایمار کلاسیک و همچنین رمانتیسیسم به شمار می‌رود. وی یکی از مردان بزرگ فرهنگی قرون ۱۸ و ۱۹ اروپا و یکی از افراد برجستهٔ ادبیات جهان محسوب می‌شود. گوته آلمانی، شکسپیر انگلیسی، هومر یونانی، و دانته ایتالیایی را چهار رکن ادبیات اروپا می‌دانند!!!

آلفرد روزنبرگ (ایده‌پرداز اولیه نازیسم) نظرات خود را مرهون و برگرفته از آموزه‌های گوته می‌داند! و او را جوهر روح خود» نامیده است

خانه گوته در مجموعه سنت‌گرایی وایمار قرار دارد.


چند نمونه از جملات وی را باهم بخوانیم:



پرپر کردن یک گل، ستم به همه ی طبیعت است.


چرا از دشمنان شِکوه می کنی؟ مگر توقع داری که ایشان تو را که وجودت خود مایه ی آزار دل پر حسدشان است عزیز شمارند؟ 


رفتار هر انسان، آینه ای است که او چهره ی خود را در آن نشان می دهد.      




هَری پاتِر (به انگلیسی: Harry Potter) نام مجموعه‌ای از رمان‌های سبک خیال‌پردازی است که توسط نویسندهٔ انگلیسی، جی.کی. رولینگ یا جوان کتلین رولینگ نوشته شده‌است. این کتاب‌ها به شرح ماجراهای یک جادوگر نوجوان به نام هری پاتر به همراه بهترین دوستانش، رون ویزلی وهرمیون گرنجر، در مدرسهٔ علوم و فنون جادوگری هاگوارتز می‌پردازند. بخش اصلی داستان پیرامون تلاش هری برای غلبه بر جادوگر سیاه، لرد ولدمورت است، که هدفش سرکوب کردن افراد غیرجادوگر (مشنگ‌ها)، تحت فرمان درآوردن دنیای جادوگران و نابود کردن همه کسانی که در مقابل او (از جمله هری پاتر) ایستاده‌اند، است. اولین رمان از این مجموعه کتاب در تاریخ ۳۰ ژوئن ۱۹۹۷ با عنوان هری پاتر و سنگ جادو (سنگ فیلسوف) منتشر شد، کتاب محبوبیت بسیار زیاد، تحسین فراوان و موفقیت تجاری را در جهان کسب کرد. این مجموعه همچنین برخی از انتقاداتی ازجمله نگرانی به‌طور فزاینده دربارهٔ لحنی تیره و تار را سهیم شده‌است. تا ژوئن ۲۰۱۱، کتاب‌ها درحدود ۴۵۰میلیون نسخه فروش داشته و به ۶۷ زبان دنیا ترجمه شده‌است و چهار کتاب پایانی این مجموعه به‌طور متوالی رکورد فروش سریعترین کتاب‌های جهان را دارد.


معرفی نویسنده 

جوآن "جو" رولینگ 

(به انگلیسی: Joanne "Jo" Rowling) 

(زادهٔ ۳۱ ژوئیه ۱۹۶۵)

 با نام‌های هنری جی. کی. رولینگ (به انگلیسی:J. K. Rowling) و رابرت گالبریث (بهانگلیسی: Robert Galbraith) رمان‌نویس،فیلم‌نامه‌نویس و بشر دوست اهل بریتانیااست که عمدهٔ شهرتش را برای نوشتن مجموعه داستان‌های هری پاتر کسب کرده‌است. این مجموعهٔ داستانی به ۶۵ زبان و به‌طور تقریبی در ۴۵۰ میلیون نسخه منتشر شده‌است. کتاب‌های هری پاتر از پرفروش‌ترین کتاب‌های تاریخ بشر بوده‌اند. در سال ۲۰۰۷ فهرست ثروتمندان ساندِی تایمز میزان ثروت رولینگ را به ۴۵۴ میلیون پوند (۱٫۰۷ میلیارد دلار) تخمین زد و در بین پولدارترین ن انگلیس رولینگ را در رده ۱۳ جدول قرار داد. همچنین در همین سال به انتخاب مجله تایم، رولینگ پس ازولادیمیر پوتین به عنوان دومین شخص تاثیر گذار سال انتخاب شد مجله فوربزرولینگ را در رده چهل و هشتمین شخصیت معروف در سال ۲۰۰۷ معرفی کرد. او در حال حاضر فعالیت‌های انسان دوستانه و خیرخواهانه بسیاری را به عهده گرفته و پشتیبانی می‌کند.



برگرفته از ویکی پدیا


ایده برای نویسندگی 


نویسنده ها به چند دسته تقسیم میشوند که یکی از این ها نویسندگان (الهامی غیر مستقیم) نام دارند.

شاید برایتان سوال ایجاد شود که این دسته از نویسندگاه چگونه مینویسند؟! 

این دسته مستقیما ایده اثر را در ذهن ایجاد نمیکنند اما همین که نسبت به تصویری یا هرچیزی که حس خاصی درونشان بیآفریند،تاحت تاثیر قرار میگیرند و بهترین اثار را از خود بجای میگذارند.

باما همراه باشید تا از جمله بهترین ایده هارا در دستتان قرار دهم.

حال ببینید چه حس میکنید اگر حستان یک رویایی را میخواهد بپروراند شما هم دست بکار شوید.

اینجا راهبان مسیحی را میبینید که برای هوا خوری درحال دود کردن سیگار هستند.

بدون شک این یکی از تاثیر گذار ترین تصاویر میباشد.

در این تصویر جوان سفید پوستی را میبینید که بر اثر مصرف کانابیس دچار حالتی توهم مانند شده و تصور میکند سرش در حال انفجار است.

در تصویر بالا تمام عناصر برای خلق یک اثر تخیلی موجود میبیاشد.

در این تصوبر اخر هم بچه سیاه پوستی را میبینید که کاملا غیر طبیعی و تخیلیست و این ذهن نویسنده است که تا کجا به این تصاویر پروبال میدهد.



کپی با ذکر لینک مجاز است


 

برای شناخت سینما، سابقه یا شناسنامه آن کافی نیست، بلکه برای آشنایی کامل، باید با اجزای سینما هم آشنا شد تا وقتی در جایی خوانده یا شنیده شد که مثلا فیلمی فیلمنامه»‌ای قوی دارد یا کارگردانی»‌ فیلم خوب است، با این واژه‌ها نیز آشنا باشیم بویژه امروز که سینما حضوری پررنگ در زندگی انسان پیدا کرده است.


برای ساخت فیلم به خیلی چیزها نیاز است. مهم‌ترین و اولین قدم در راه ساخت فیلم، وجود داستانی است که فیلم در مورد آن ساخته می‌شود. این قصه یا داستان را در سینما به شکل فیلمنامه می‌نویسند که قواعد خاصی دارد.


به فیلمنامه سناریو»‌ هم می‌گویند و این واژه از زبان ایتالیایی گرفته شده است.


فیلمنامه را ممکن است خود کارگردان یا کس دیگری غیر از کارگردان بنویسد و بعد کارگردان از روی آن فیلم را بسازد. در کتاب‌هایی که به مسائل نظری سینما پرداخته‌اند، برای فیلمنامه تعریف‌های زیادی می‌بینیم. مثلا یکی از این کتاب‌ها فیلمنامه را طرح داستان»‌ فیلم می‌داند که صحنه به صحنه و فصل به فصل به دنبال هم آمده و نمودار وقایع و شخصیت‌های ماجراست. یا در کتابی دیگر می‌خوانیم که فیلمنامه: دستورالعمل فیلم است که فیلمساز (کارگردان)‌ یا شخص دیگری تنظیم کرده است و برای ساخت به کارگردان تحویل می‌شود؛ اما از همه این تعریف‌ها کامل‌تر، تعریفی است که در کتاب چگونه فیلمنامه بنویسیم؟ اثر سید فیلد» آمده است.»


او فیلمنامه را راهنما یا طراحی برای فیلم می‌داند که در بردارنده مجموعه‌ای از صحنه‌هاست که همراه با توضیحات و گفتگو (دیالوگ)‌ بیان می‌شود یا تصویرهایی که روی کاغذ سر هم شده‌اند یا مجموعه‌ای از ایده‌ها یا دورنمای یک رویاست. در واقع فیلمنامه، داستانی است که به وسیله تصویرها بیان می‌شود. پس فیلمنامه، داستان یا توضیحی در مورد شخص یا اشخاصی در مکان یا محل‌هایی در حال انجام کار یا کارهایشان است.



نقل از جام جم آنلاین


طنز چیست!!؟

تعریف طنز را از دیدگاه مرحوم عمران صلاحی در زیر می آورم

هر اصطلاحی را با ضد آن بهتر می‌توان شناخت و تعریف کرد. در ادب کهن، برای مضاحک دو اصطلاح بوده است: هجو و هزل. هجو، ضد مدح است و هزل ضد جد. به عبارت دیگر، هدف هجو انتقاد است و هدف هزل، شوخی. با این توضیح که آن انتقاد و این شوخی بیشتر جنبه‌ی شخصی و خصوصی داشته است.
وقتی هجو از حالت شخصی در می‌آید و جنبه عام به خود می‌گیرد، تبدیل به طنز می‌شود. وقتی هم هزل از دایره محدود و خصوصی‌اش در می‌آید، تبدیل به فکاهه می‌شود. در ادب کهن به هزل معتدل، مطایبه» می‌گفتند که خیلی نزدیک به فکاهه امروز است.
برای این که خواننده گیج نشود، خیلی خلاصه عرض می‌کنم که طنز، شکل تکامل یافته هجو است و فکاهه شکل تکامل یافته هزل. آنچه این دو را به هم پیوند می‌دهد، عنصر خنده است. با این تفاوت که خنده طنز به خاطر انتقاد است و خنده فکاهه به خاطر شوخی.
در همین جا یادآوری کنم هر چیزی که بتواند انسان را بخنداند، ارزشمند است. خنده، جسم و روان انسان را تقویت می‌کند و او را در برابر مشکلات مقاوم می‌سازد. همین جاست که آثار فکاهی هم ارزش پیدا می‌کند. بعضی‌ها فکاهه را در برابر طنز دست کم می‌گیرند. اما من یک فکاهه خوب را به یک طنز بد ترجیح می‌دهم اگر طنز بیشتر جنبه ی و اجتماعی به خود می‌گیرد، فکاهه هم می‌تواند بعد فلسفی پیدا کند. طنز و فکاهه دوش به دوش هم حرکت می‌کنند و مضاحک را می‌سازند. خنده طنز، نیشخند است و خنده فکاهه نوشخند. جامعه بشری، هم به نیش احتیاج دارد و هم به نوش.
آنچه به یک اثر، ارزش هنری می‌بخشد، نحوه اجرای آن است. بیش‌تر مضامین اشعار حافظ را قبل از او شاعران دیگر گفته‌اند، پس چرا مال حافظ مانده است و مال آنها نمانده. من فکر می‌کنم به دلیل اجرای بهتر حافظ است. حالا بیشتر به چگونه گفتن اهمیت می‌دهند تا چه گفتن. اگر چه جامعه ت زده، طنز را بالاتر از فکاهه می‌داند، من فکاهه‌ای را که خوب اجرا شده به طنزی که بد اجرا شده ترجیح می‌دهم.
نمونه فکاهه:
شخصی دعوی خدایی می‌کرد. او را پیش خلیفه بردند. او را گفت: پارسال اینجا یکی دعوی پیغمبری می‌کرد، او را بکشتند.»
گفت: نیک کرده اند که او را من نفرستاده بودم !»
عبید، رساله‌ی دلگشا
نمونه طنز:
شخصی از مولانا عضدالدین پرسید که: چون است که در زمان خلفا مردم دعوی خدایی و پیغمبری بسیار می‌کردند و اکنون نمی‌کنند؟»
گفت: مردم این روزگار را چندان ظلم و گرسنگی افتاده است که نه از خدایشان به یاد می‌آید و نه از پیغامبر!»
عبید (همان رساله)
طنز و فکاهه قالب‌هایی دارد و شیوه‌ها و شگردهایی. طنز و فکاهه در هر قالبی می‌گنجد: مقاله(مثل چرند و پرند دهخدا و آسمون و ریسمون پزشکزاد)، داستان(مثل شنل گوگول یا میهن‌پرست هدایت)، رمان( مثل دایی جان ناپلئون پزشکزاد و هاکلبری فین مارک تواین)، نمایشنامه(مثل بازرس گوگول یا خسیس مولیر)، لطیفه(مثل رساله دلگشای عبید) و حتی قصیده(مثل موش و گربه). خلاصه طنز و فکاهه در هر قالبی که فکر کنید می‌گنجد. از خاطره بگیرید تا سفرنامه.
اما شیوه‌ها و شگردها:
طنزنویس گاهی خودش را به کوچه علی‌چپ می‌زند،
گاهی به در می‌گوید تا دیوار بشنود،
گاهی می‌رود به گذشته. گاهی می‌رود به آینده،
گاهی تعریف می کند؛ تعریفی که از صدتا انتقاد بدتر است. به قول قدیمی‌ها ذم شبیه مدح». گاهی اوقات هم از یک نفر آن قدر تعریف می‌کنند که خود به خود تبدیل به طنز می‌شود. به این می‌گویند طنز غیر عمد. مثل قتل غیر عمد!
یکی از شیوه‌های بسیار رایج، نقیضه‌سازی است(به قول اخوان ثالث). یعنی تقلید تمسخرآمیز از سبک جدی یک اثر دیگر. فرنگی‌ها به آن پارودی(Parody ) می‌گویند. مثل تقلیدی که مثلا مذهب اصفهانی درتذکره یخچالیه» از تذکره آتشکده» آذر کرده است. مذهب با یخچالیه خود، آتشکده آذر را نقض کرده است. او همان شیوه و شگرد آذر را به کار گرفته‌است. با این تفاوت که آذر در تذکره خود به شاعران واقعی پرداخته‌است و مذهب در تذکره خود به شاعران بند تنبانی.
یکی دیگر از شیوه‌ها وارونه‌گویی است. مثل مقاله پیشنهاد موقرانه» از جاناتان سویفت. سویفت در این مقاله برای جلوگیری از ازدیاد نفوس پیشنهاد می‌کند بچه‌های فقرا را بپزند و روی میز اغنیا بگذارند.» فرنگی‌ها به این شیوه آیرونی(Irony) می‌گویند. دهخدا هم در بعضی از مقالات چرند و پرند این شیوه‌ها را به کار برده است.
شیوه‌ها و شگردها زیاد است. فعلا به همین‌ها اکتفا می‌کنیم.
طنزنویس سعی می‌کند مستقیم توی دل ماجرا نرود و از این شیوه‌ها استفاده می‌کند که حرفش را غیرمستقیم و چند پهلو بزند. او با طعنه و کنایه و ایما و اشاره پیش می‌رود تا با کسی تصادف نکند. با این حال گاهی دچار عوارض جانبی می‌شود.
بیشتر مواقع طنز و طنزآوران را دست کم گرفته‌اند. در دیوان‌های شعر اغلب قصاید و غزلیات صدرنشین بوده‌اند و هجویات و هزلیات ته‌نشین. گاهی هم تهش افتاده است. مثل خبثیات سعدی که از ته خیلی از کلیات‌ها(مثل عملیات‌ها) افتاده است.
دیگر به این نمی‌شود گفت کلیات»، چون کلیه‌هایش را در آورده‌آند. به نظر من خبثیات سعدی از نظر سبک‌شناسی، الگوی عبید زاکانی بوده است. سعدی با خبثیاتش راهگشای عبید بوده است.
درمطبوعات هم طنز و شوخی را می‌بردند به آخر نشریه. خوشبختانه در سال‌های اخیر به ارزش طنز و کاریکاتور بیشتر پی برده‌اند و هر نشریه‌ای سعی دارد جایی را به این دو مقوله اختصاص دهد و بهترین صفحات را در اختیار طنزنویس و کاریکاتوریست قرار دهد.
دست کم گرفتن طنزنویس در جاهای دیگر هم صدق می‌کند. معمولا کسانی که درباره رمان‌نویسی کتاب می‌نویسند، رمان دایی جان ناپلئون» را از قلم می‌اندازند و یادشان می‌رود که طنزنویسان چه نقشی در رمان‌نویسی داشته‌اند. اگر گوگول نبود، داستایوسکی پیدا نمی‌شد. اگر مارک تواین نبود همینگوی پیدا نمی‌شد.
اگر لارنس استرن نبود، جیمز جویس پیدا نمی‌شد. مگر پدر رمان‌نویسان جهان سروانتس طنزپرداز نیست؟ چرا جای دوری برویم اگر دهخدا نبود، جمال‌زاده و هدایت هم پیدا نمی‌شدند. پس به قول عبید: هزالان را خوار مدارید و در آنها به چشم حقارت منگرید، یا به قول سنایی: هزل من هزل نیست تعلیم است. یا به قول مولانا: هزل تعلیم است آن را جد شنو/ تو مشو برظاهر هزلش گرو. و به راستی که چنین است. حتی در لطیفه ساده‌ای که چیزی در آن نیست، حکمی نهفته است.
یاد لطیفه‌ای در مثنوی مولانا افتادم. نی زنی در حال نواختن نی، خیلی به خودش فشار آورده، بر اثر این فشار، صدای وارونه ای شنیده می‌شود که به قول پزشکزاد منشا انسانی دارد. نی زن، نی خود را به محل تولید صدا تقدیم می‌کند و می‌گوید: گر تو بهتر می‌زنی، بستان بزن» که این مصراع تبدیل به ضرب‌المثل شده است. ببینید چه حکمتی در آن نهفته است . خیلی‌ها این ضرب‌المثل را به کار می‌برند، بدون این که لطیفه‌اش را بدانند.
شاعران بزرگ ما هیچ‌گاه از طنز و شوخ طبعی دور نبوده‌اند. از سنایی و عطار بگیر تا حافظ و مولانا و نظامی و سعدی جامی و خیام. حتی فردوسی بزرگ: به دشت آهوی ناگرفته مبخش!
بعضی از کشورها شهری را مرکز طنز و فکاهه خود قرار داده اند. مثلا خانه طنز و فکاهه بلغارستان در شهر گابرود Gabrovo است. هر سال یک هفته در آنجا جشنواره طنز و فکاهه برگزار می‌شود، درهر همه زمینه‌ها. از شعر و داستان و نمایش نامه بگیر تا عکاسی و مجسمه سازی و کاریکاتور.
مرکز طنز و فکاهه ترکیه هم آق شهر» است که ترک‌ها آنجا را زادگاه ملانصرالدین» یا به قول خودشان نصرالدین خوجا می‌دانند و هر سال در آنجا مسابقات کاریکاتور برگزار می کنند.
من پیشنهاد می‌کنم در ایران هم شهر قزوین چنین مرکزیتی پیدا کند؛ به چند دلیل:
عبید زاکانی، درخشان‌ترین چهره طنز کهن فارسی از قزوین برخاسته است
دهخدا آغازگر طنز امروز ایران از قزوین درآمده است.
دخو که لطیفه‌هایش همپای لطیفه‌های ملانصرالدین است از اهالی قزوین است. و با احتیاط عرض کنم که قزوین یکی از لطیفه خیزترین مناطق ایران است.
سید اشرف حسینی بزرگترین طنزسرای زمان مشروطه، اصلش از قزوین است، اگرچه به گیلانی معروف شده است.
چند تن از طنز نویسان و طنزسرایان و محققان و مترجمان طنز و فکاهه اهل قزوین‌اند، مثل جواد مجابی، مهشید امیرشاهی، بهاالدین خرمشاهی، مهدی سحابی و محمود بیرسیاقی. این آخری همکار دهخدا بوده و خدماتش به فرهنگ و ادب و لغت فارسی کم‌نظیر است. بهترین تصحیح آثار دهخدا، مخصوصا چرند و پرند از اوست. استاد، پنجاه تا از لطیفه‌های عبید را هم منظوم کرده که چاپ شده است.
من خیلی جسارت کردم. ممکن است بگویید: رو که نیست سنگ پای قزوین است. همین جا تجلیلی و تحلیلی بکنم از سنگ پا!
سنگ پا می‌تواند تعریف و تعبیری هم از طنزپرداز باشد. موجودی به ظاهر ناهموار و خشن که باعث پاکی و پاکیزگی می‌شود. سنگ پا در حین پاکسازی پا هم قلقلک می‌دهد. کسی که پایش تمیز باشد، با خیال راحت می‌تواند در مجامع، جورابش را در بیاورد. پس نتیجه می‌گیریم که سنگ پا با تمام روسیاهی، باعث رو سفیدی مردم می‌شود.
پیشنهاد می‌کنم اگر قرار است نشریه ای در آید، اسمش را بگذارند سنگ پا. واقعا رو که نیست.


️دامپینگ چیست؟!


️خیانت بزرگی بنام دامپینگ در جامعه در حال وقوع است . هوشیار باشید . 

یک فروشگاه زنجیره ای را تجسم کنید. بسیار بزرگ. بسیار شیک. وارد محله ای می شود. محله ای با مردمانی از طبقه متوسط. نبش اصلی ترین چهار راه محله، زمینی به وسعت 10 هزار مترمربع را می خرد. آن را در هفت طبقه می سازد. با پله برقی، آینه ها و لامپ های زیبا.

خوشحالید نه؟  

فروشگاه شروع به کار می کند. تعداد زیادی از اهالی محل را هم استخدام می کند. ولی فقط چند ساعت در هفته. مثلا روزی یکی دو ساعت. چه خاصیتی دارد؟ روشن است که وقتی خانم خانه دو ساعت در فروشگاهی که با آن همه زلم زیمبو و رعایت قواعد مارکتینگ چیده شده کار می کند، خرید روزانه اش را هم از همانجا انجام خواهد داد. بخصوص که قیمت ها هم پائین تر از عباس آقای میوه فروش و حسین آقای پارچه فروش است. حتی پائین تر از قیمت تمام شده! به این می گویند دامپینگ! جالب اینکه خانم عباس آقا هم میوه اش را تازه از همان فروشگاه می خرد. چرا؟ چون عباس آقا سالها هرچه میوه بد داشته که کسی نخریده بوده به منزل آورده. الان خانم عباس آقا خودش دارد کار می کند. با حقوق خودش حسرت  سالیان را از دلش در می آورد. 

چند ماهی گذشته. کار و بار عباس آقا و حسین آقا خراب است. درآمدشان اجاره مغازه شان را هم در نمی آورد. شاگرد مغازه اخراج می شود و می رود در فروشگاه زنجیره ای استخدام می شود. هفته ای 10 ساعت. ولی حقوق ساعتی اش بالاست. این حقوق ساعتی آنچنان توقع او را بالا برده که جای دیگری نمی تواند کار پیدا کند. 

دو سال گذشته. عباس آقا در شرف ورشکستگی است. آخرین مقاومت ها را کنار می گذارد و مغازه را تعطیل می کند. او نیز به فروشگاه زنجیره ای می رود و زیر دست شاگرد سابقش که حالا یکی از انباردارهای فروشگاه است استخدام می شود. همسرش اما اخراج شده است. چون انتظار داشته بعد از دو سال حقوقش یا دست کم ساعت کارش اضافه شود. 

چهار سال گذشته است. صاحب مغازه عباس آقا دو سال است اجاره ای نگرفته است. از وقتی عباس آقا مغازه اش را خالی کرده یکی دو مستاجر عوض کرده که هیچکدام بیش از یکی دو ماه دوام نیاورده اند. کاسبی نیست. مغازه ها را به قیمت ارزانی می فروشد به یک بساز و بفروش.


سال پنجم دیگر محله مردمانی از طبقه متوسط ندارد. حسین آقا و شاگردش هر دو کارگر ساختمانی هستند. قیمت های فروشگاه زنجیره ای بالاست. سود هشتصد درصدی روی قیمت تمام شده کالا عادی است. فروشگاه حقوق ساعتی را کم کرده. تعداد بیشتری را با ساعت های کمتر استخدام کرده است. 

سال هفتم. فروشگاه محله را به خاک سیاه نشانده. کسی دیگر در آن محله پس اندازی ندارد. فروشگاه کالاهایش را به سایر شعبه ها انتقال می دهد. این شعبه تعطیل است. مردم فقیر منطقه قدرت خرید از چنین فروشگاه باکلاسی را ندارند! 

این اتفاقی است که هر روز در آمریکا می افتد. صاحب فروشگاه همان یک درصد است و ساکنین محله همان 99 درصد. فقرا فقیرتر و پولدارها پولدارتر می شوند. شهردارهای مناطق و شهرهای کوچک هر روز با التماس از مردم می خواهند که به جای خرید از فروشگاه های عظیم، از بیزینس های محلی (عباس آقا و حسین آقا) خرید کنند. ولی اغلب مردم با همین طرز فکر شما خریدشان را از غول های بزرگ انجام می دهند. شیک. ارزان!   

از خودتان بپرسید چرا اروپا غول های آمریکایی مثل والمارت را محدود کرده؟ جالب اینکه به دلیل همین محدودیت متهم به کمونیست بودن و مخالفت با تجارت آزاد هم می شود. 

نه دوست عزیز. هرکه ارزان می فروشد برای رضای خدا ارزان نمی فروشد! 

اگر چین سیب و پرتقالش را با ضرر وارد کان می کند و ارزانتر از باغدار شما میفروشد برای این است که می خواهد باغدار باغش را نابود کند و ویلا بسازد. اگر چین پیراهن مردانه را در تهران می فروشد ۱۰.۰۰۰ تومن و شما برای دوختن همان پیراهن باید ۱۵.۰۰۰ هزار تومن مزد بدهی، فقط به دلیل ارزانی نیروی کار چینی نیست! بلکه دارد دامپینگ می کند! قضیه خیلی ساده است .  

این قضیه متاسفانه دلیل اصلی تعطیلی کارخانجات اخیر است.

(مدیریت بلاگ خواهشمند است این مطلب را نشر دهید تا هرچه زود تر افراد جامعه به این مسعله آگاهی یابند با تشکر فراوان)

برگرفته از پژوهش استاد جامعه شناسی دکتر جمالو


موزیک هایی که باعث افزایش بازدهی بدن و مغز میشوند.


موسیقی می تواند به شما کمک کند تمرکز خود را حفظ کنید، در کار خود عمیق شوید، و کارهایتان را با رضایت خاطر بیشتری انجام دهید. اما همه اینها هنگامی کار میکنند که به موسیقی مناسبی هنگام انجلم کار و پروژه هایتان گوش فرا دهید.


در پژوهشی که در سال ۲۰۱۰ انجام شده و در مجله  روان شناختی به چاپ رسیده آمده است: جذب و به یاد آوری اطلاعات تازه زمانی به بهترین نحو صورت می گیرد که فرد به موسیقی گوش ندهد». اما در ادامه آمده است وقتی متخصصی با تجربه بخواهد به تمرکز و آرامش لازم برای انجام کاری برسد که پیش از آن بارها آن را انجام داده است، گوش کردن به موسیقی هنگام کار می تواند عملکرد او را بالا ببرد». بنابراین اگر طراح و گرافیست هستید و قصد دارید کارهای مورد علاقه فتوشاپی انجام دهید، ممکن است بهترین کار این باشد که هدفون خود را روی سرتان بگذارید یا حتی بلندگو هارا روشن کنید و هنگام کار از موسیقی مناسب لذت ببرید. اما چه نوع موسیقی برای کار کردن مناسب است؟


۶ نوع موسیقی که بر اساس تحقیقات علمی به بالا بردن بازده شما کمک می کنند


۱- موتزارت


گوش کردن به انواع خاصی از سبک موتزارت، توانایی فرد در تفکر بلند مدت را افزایش می دهد و احتمال یافتن راه حلی انتزاعی برای مشکلات منطقی را بالا می برد.


۲- موسیقی بی کلام


آزمایشی که اخیراً توسط (کارول اسمیت) و (لری موریس ) از دانشگاه تنسی انجام شده نشان می دهد دانشجویانی که در دوره امتحانات خود به موسیقی بی کلام گوش کرده بودند در مقایسه با دانشجویانی که در همین مدت موسیقی با کلام گوش داده بودند عملکرد بهتر و قوی تری داشتند.


۳- صدای طبیعت و صداهای محیطی


بر اساس پژوهشی که در ژورنال جامعه متخصصان آتیک آمریکا به چاپ رسیده، کیفیت صوتی محیط کار، به واسطه رعایت موماتی مثل حفظ حریم خصوصی و میزان سر و صدای فضا، بر اثربخشی، کارایی، و رضایت کارکنان سازمان ها تأثیرگذار است». صداهای طبیعی مثل آبشار ها و پرندگان یا حتی صدای سوختن چوب و صدای باد می توانند بدون آنکه مثل موسیقی با کلام حواستان را به خود پرت کنند، در غرق نگاه داشتن شما در هر کاری که انجام می دهید نقش بسیار مؤثری داشته باشند.


۴- موسیقی الکتریک و انرژی بخش


هرچه باشد، هدف از گوش سپردن به موسیقی این است که حالت احساسی شما را به وضعیت بهتری ببرد؛ وضعیتی که برای آن لحظه مناسب تر به نظر می رسد. آهنگ های انرژی بخش مثلا سبک ترنس یا موزیک دیجیتال (الکتریک) یا حتی باس الکتریک به بهترین نحو می توانند این کار را برایتان انجام دهند.


۵- موسیقی بازی های رایانه ای


اگر هیچ یک از گزینه های دیگر نتیجه ندادند، شاید آنچه که به آن احتیاج دارید موسیقی بازی های رایانه ای باشد. موسیقی بازی های رایانه ای عنصری حیاتی از این بازی ها به شمار می روند که اساساً با هدف متمرکز نگه داشتن گیمر برای مدتی طولانی ساخته شده اند. پس دلیلی وجود ندارد که نتوانند همین کار را برای کسانی که قصد دارند چندین ساعت متوالی کار کنند انجام دهند.


منبع: دیجیاتو


دامپینگ چیست؟!


️خیانت بزرگی بنام دامپینگ در جامعه در حال وقوع است . هوشیار باشید . 

یک فروشگاه زنجیره ای را تجسم کنید. بسیار بزرگ. بسیار شیک. وارد محله ای می شود. محله ای با مردمانی از طبقه متوسط. نبش اصلی ترین چهار راه محله، زمینی به وسعت 10 هزار مترمربع را می خرد. آن را در هفت طبقه می سازد. با پله برقی، آینه ها و لامپ های زیبا.

خوشحالید نه؟  

فروشگاه شروع به کار می کند. تعداد زیادی از اهالی محل را هم استخدام می کند. ولی فقط چند ساعت در هفته. مثلا روزی یکی دو ساعت. چه خاصیتی دارد؟ روشن است که وقتی خانم خانه دو ساعت در فروشگاهی که با آن همه زلم زیمبو و رعایت قواعد مارکتینگ چیده شده کار می کند، خرید روزانه اش را هم از همانجا انجام خواهد داد. بخصوص که قیمت ها هم پائین تر از عباس آقای میوه فروش و حسین آقای پارچه فروش است. حتی پائین تر از قیمت تمام شده! به این می گویند دامپینگ! جالب اینکه خانم عباس آقا هم میوه اش را تازه از همان فروشگاه می خرد. چرا؟ چون عباس آقا سالها هرچه میوه بد داشته که کسی نخریده بوده به منزل آورده. الان خانم عباس آقا خودش دارد کار می کند. با حقوق خودش حسرت  سالیان را از دلش در می آورد. 

چند ماهی گذشته. کار و بار عباس آقا و حسین آقا خراب است. درآمدشان اجاره مغازه شان را هم در نمی آورد. شاگرد مغازه اخراج می شود و می رود در فروشگاه زنجیره ای استخدام می شود. هفته ای 10 ساعت. ولی حقوق ساعتی اش بالاست. این حقوق ساعتی آنچنان توقع او را بالا برده که جای دیگری نمی تواند کار پیدا کند. 

دو سال گذشته. عباس آقا در شرف ورشکستگی است. آخرین مقاومت ها را کنار می گذارد و مغازه را تعطیل می کند. او نیز به فروشگاه زنجیره ای می رود و زیر دست شاگرد سابقش که حالا یکی از انباردارهای فروشگاه است استخدام می شود. همسرش اما اخراج شده است. چون انتظار داشته بعد از دو سال حقوقش یا دست کم ساعت کارش اضافه شود. 

چهار سال گذشته است. صاحب مغازه عباس آقا دو سال است اجاره ای نگرفته است. از وقتی عباس آقا مغازه اش را خالی کرده یکی دو مستاجر عوض کرده که هیچکدام بیش از یکی دو ماه دوام نیاورده اند. کاسبی نیست. مغازه ها را به قیمت ارزانی می فروشد به یک بساز و بفروش.


سال پنجم دیگر محله مردمانی از طبقه متوسط ندارد. حسین آقا و شاگردش هر دو کارگر ساختمانی هستند. قیمت های فروشگاه زنجیره ای بالاست. سود هشتصد درصدی روی قیمت تمام شده کالا عادی است. فروشگاه حقوق ساعتی را کم کرده. تعداد بیشتری را با ساعت های کمتر استخدام کرده است. 

سال هفتم. فروشگاه محله را به خاک سیاه نشانده. کسی دیگر در آن محله پس اندازی ندارد. فروشگاه کالاهایش را به سایر شعبه ها انتقال می دهد. این شعبه تعطیل است. مردم فقیر منطقه قدرت خرید از چنین فروشگاه باکلاسی را ندارند! 

این اتفاقی است که هر روز در آمریکا می افتد. صاحب فروشگاه همان یک درصد است و ساکنین محله همان 99 درصد. فقرا فقیرتر و پولدارها پولدارتر می شوند. شهردارهای مناطق و شهرهای کوچک هر روز با التماس از مردم می خواهند که به جای خرید از فروشگاه های عظیم، از بیزینس های محلی (عباس آقا و حسین آقا) خرید کنند. ولی اغلب مردم با همین طرز فکر شما خریدشان را از غول های بزرگ انجام می دهند. شیک. ارزان!   

از خودتان بپرسید چرا اروپا غول های آمریکایی مثل والمارت را محدود کرده؟ جالب اینکه به دلیل همین محدودیت متهم به کمونیست بودن و مخالفت با تجارت آزاد هم می شود. 

نه دوست عزیز. هرکه ارزان می فروشد برای رضای خدا ارزان نمی فروشد! 

اگر چین سیب و پرتقالش را با ضرر وارد کان می کند و ارزانتر از باغدار شما میفروشد برای این است که می خواهد باغدار باغش را نابود کند و ویلا بسازد. اگر چین پیراهن مردانه را در تهران می فروشد ۱۰.۰۰۰ تومن و شما برای دوختن همان پیراهن باید ۱۵.۰۰۰ هزار تومن مزد بدهی، فقط به دلیل ارزانی نیروی کار چینی نیست! بلکه دارد دامپینگ می کند! قضیه خیلی ساده است .  

این قضیه متاسفانه دلیل اصلی تعطیلی کارخانجات اخیر است.

(مدیریت بلاگ خواهشمند است این مطلب را نشر دهید تا هرچه زود تر افراد جامعه به این مسعله آگاهی یابند با تشکر فراوان)

برگرفته از پژوهش استاد جامعه شناسی دکتر جمالو


احتمالاً اصلی‌ترین مشکلی که مردم امروزه دارند کمبود زمان است. افرادی که سر کارند کارهای زیادی باید انجام دهند و زمان خیلی کمی برای زندگی شخصی خودشان دارند. بیشتر مردم در مسئولیت‌ها و کارشان غرق می‌شوند و هر چه سخت‌تر کار می‌کنند این احساس بیشتر می‌شود. شما به جای اینکه خیلی واضح تصمیم بگیرید که دلتان چه می‌خواهد پیوسته به اتفاقاتی که در اطرافتان می افتد عکس العمل نشان می‌دهید و به زودی همه‌ی حس کنترلتان را از دست می‌دهید. در ادامه با من همراه باشید.

زمان ارزشمندترین منبع شما است، با ارزش‌ترین چیزی است که دارید و با هیچ چیز نمی‌توانید آن را عوض کنید یا نمی‌توانید آن را ذخیره کنید. فقط می‌توان آن را به فعالیت‌های با ارزش بالاتر یا فعالیت‌های با ارزش پایین‌تر اختصاص داد. همه‌ی کارها نیازمند زمان است. فکر کردن مداوم به زمانتان پیش از آن که آن را سپری کنید به سرعت باعث بهبود مدیریت زمان و افزایش بهره وری تان می‌شود. من همیشه فکر می‌کردم که مدیریت زمان یک ابزار کسب و کار است مثل ماشین حساب یا تلفن همراه. این چیزی است که باعث 

افزایش بهره وری شما و در نهایت دریافت پول بیشتر می‌شود. بعد آموختم که مدیریت زمان یک مهارت یا فعالیت محیطی نیست. این هسته‌ی مرکزی فعالیت‌های شما است که هر چیز دیگری به آن وابسته است.

افزایش بهره وری از طریق اهداف شخصی

در زندگی کاری شما، تقاضاهای زیادی از طرف دیگران از شما می‌شود که زمان کمی که قرار بوده به انتخاب خود بگذرانید را از شما می‌گیرد. در خانه شما می‌توانید به مقدار زیادی بر نحوه‌ی استفاده از زمان خود کنترل داشته باشید و بهره وری روزانه‌ی خود را از طریق اهداف شخصی افزایش دهید. مدیریت زمان شخصی با خود شما شروع می‌شود. این کار با فکر کردن به این که چه چیزی واقعاً برای شما در زندگی مهم است شروع می‌شود. شما باید اهداف خود را در سه حوزه‌ی اصلی زندگی‌تان بچینید. این دلیلی است که شما صبح‌ها از خواب بیدار می‌شوید، دلیلی که سخت کار می‌کنید تا مهارت‌هایتان را افزایش دهید. دلیل نگرانی شما در مورد پول و بعضی وقتها دلیل احساس ناامیدی به خاطر کمبود زمان. اهداف مشهود و غیر مشهود شخصی و خانوادگی شما چیست؟ یک هدف مشهود خانوادگی می‌تواند داشتن خانه‌ی بزرگتر، ماشین بهتر، تلویزیونی بزرگتر، برنامه ریزی برای یک تعطیلات یا هر چیز دیگری که نیازمند پول است باشد. یک هدف نامشهود می‌تواند ساختن رابطه‌ای با کیفیت بالاتر با همسر و فرزندان، صرف وقت بیشتر با خانواده و پیاده روی و مطالعه‌ی بیشتر کتاب باشد. دستیابی به این هدف شخصی و خانوادگی عصاره‌ی واقعی مدیریت زمان و هدف اصلی آن است.

اهداف کاری و شغلی خود را روشن کنید

حوزه‌ی دوم اهداف، اهداف کسب و کار است. یعنی اهداف "چگونگی" که روشی برای  دستیابی به اهداف شخصی "چرایی" هستند. چگونه می‌توانید به سطحی از درامد برسید که به اهداف فامیلی دست پیدا کنید. چگونه می‌توانید مهارت‌ها و توانایی‌هایی که شما را در اوج موفقیت شغلی نگاه می‌دارند را توسعه دهید؟ اهداف شغلی و تجاری کاملاً ضروری هستند. مخصوصاً وقتی که در تعادل با اهداف شخصی و فامیلی باشند.

اقدامات کلیدی مدیریت زمان

اصل مدیریت زمان می‌گوید که زمان‌های سخت زمان‌های آسانی را بیرون می‌کنند، یعنی زمان‌های سختی مثل زمان کار کردن، زمان‌های راحتی مثل زمانی که با خانواده سپری می‌کنید را بیرون می‌کند. اگر شما کارهایتان را در اداره به دلیل عدم استفاده‌ی درست از زمان به سرانجام نرسانید به ناچار باید از زمانی که باید با خانواده بگذرانید بزنید و به کارتان برسید. درنتیجه از آنجا که خانواده‌تان برایتان مهم است خود را در یک تضاد ارزشی می‌بینید. سه سؤال کلیدی وجود دارد که می‌توانید دائماً از خود بپرسید تا زندگی شخصی خود را در تعادل نگاه دارید. نخستین سؤال این است که "چه چیزی واقعاً برای من مهم است؟" سپس مطمئن شوید که در حال انجام کاری در راستای پاسخ این سؤال هستید. دومین سؤال این است که "باارزش‌ترین فعالیت من چیست؟" در زندگی شخصی این به این معنا است که "چه کاری است که می‌کنم و به من بیشترین لذت و رضایت را می‌دهد؟ در بین کارهایی که می‌توانم در یک زمان انجام دهم کدام کار بیشترین ارزش را به زندگی من می‌افزاید؟" و سؤال نهایی که باید بارها و بارها از خود بپرسید این است که "الان چگونه به بهترین وجه از زمانم استفاده کنم؟"

از آنجا که در یک زمان تنها می‌توانید یک کار را انجام دهید، باید مداوما زندگی شخصی خود را مدیریت کنید تا بتوانید یک کار، مهم‌ترین کار، را در هر زمان انجام دهید.

تنظیم اولویت‌های شخصی

مدیریت زمان شخصی شما را قادر می سازد که انتخاب کنید اول چه کاری را انجام دهید، بعداً چه کاری را انجام دهید و کدام کارها را اصلاً انجام ندهید. شما را قادر می‌سازد تا هر جنبه‌ای از زندگی خود را مدیریت کنید تا به بیشترین میزان لذت، شادکامی و رضایت از فعالیت‌هایتان برسید. بابت خواندن این مقاله در مورد مدیریت زمان و افزایش بهره وری از شما سپاسگزارم، لطفاً نظرات و ایده های خود را در قسمت نظرات ثبت کنید و این صفحه را به اشتراک بگذارید.

 

منبع : 

Briantracy  و (یوکن)




آیا شما یک نویسنده حرفه ای هستید یا مایل هستید که یکی باشید؟ برای رسیدن به موفقیت به عنوان یک نویسنده، قوانین اساسی چه هستند؟ خب اگر شما یک نویسنده مشتاق هستید، لطفا به توصیه هایی که در زیر به آن ها اشاره شده عمل کنید تا حرفه ای تر باشید. این اصول نه تنها در این شغل بلکه در تمام مشاغل باعث حرفه ای تر شدن میشود.


بسیاری از نویسندگان شکست خورده اند زیرا روزها را در زندگی خود تلف کرده اند.اگر از خانه کار می کنید، هر روز صبح زود بیدار شوید، دوش بگیرید و لباس بپوشید همانطور که اگر قرار بود کار کنید.بسیاری از نویسندگان موفق به طور  سخت تر از ساعت کاری کار می کنند. 


ورزش های بدنی برای بدن مناسب است؛ مغز و حس خودتان را دائما آماده نگه دارید مثلا وقتی درحال تایپ نوشته ای هستید گه گاه انگشتان خود را ماساژ دهید و یا هر یک ساعت از صندلی بلند شید و کمی حرکات کششی انجام دهید تا فشار خونتان در حد نرمال بماند اما اینها حداقل کاری است که میتوانید به عنوان نرمش انجام دهید و نکته مهم ورزش های واقعی صبحگاهی هستند


  اگر ایده نوشتن کتاب یا هر چیزی به فکرتان رسید سریعا آن را یادداشت و اگر فرصت بود ویرایش کنید تا بعدا اگر وقت آزاد داشتید بیشتر و بهتر روی آن موضوع تمرکز کنید.


تمرکز کنید و فکرتان را حداقل برای ده دقیقه و حداکثر برای نیم ساعت از موضوعات مختلف رها کنید تا آشفتگی برای شما پیش نیاید این کار را من برای عصر ها پیشنهاد میدهم زیرا در این ساعات یعنی بین ۲:۰۰ بعد از ظهر تا ۶:۰۰ غروب بیشتر ذهنمان درگیر مشکلات میشود و باید مثل یک آنتی ویروس عمل کنیم و همانطور که بعد از کارهای خاصی کامپیوتر خود را اسکن میکنیم فکر خودمان را هم اسکن کنیم.


زنده زنگی کنید:هر روز وقت خاصی را برای تماشای پرندگان، بازی با کودکان، صحبت با سالمندان، پیاده روی، شعر خواندن، گوش دادن موسیقی کلاسیک، رنگ آمیزی، رانندگی در غروب و غیره اختصاص دهید زیرا بدون چنین تجربه هایی در زندگی، نوشتن دشوار است.

یک وبسایت داشته باشید، اگر شما یک نویسنده اید یا بازیگر فرقی نمیکند زیرا افراد حرفه ای افرادی هستند که در زمینه شغلی خود یک رسانه دارند حداقل یک اکانت در شبکه های اجتماعی زیرا باعث میشود شما مدام بنویسید و انتشار دهید و در گاهی اوقات می بینید خیلی مطالب انتشار دادید و باید حالا چه مطلبی انتشار دهید که خاص باشد همین موضوع باعث میشود شما دنبال یادگیری بیشتر باشید و از فکرتان کار بکشید که بتوانید یک محتوا آماده کنید و درآخر انتشار دهید پس داشتن یک سایت یا یک اکانت در شبکه های اجتماعی را فراموش نکنید.


یکی دیگر از اصول حرفه ای گری در نویسندگی این است که شما در زمینه شغلی تان افراد سرشناس و کاردرست را بشناسید برای روشن کردن این بحث من یک مثال میزنم مثلا آقای x رشته دانشگاهی او IT هست و حرفه و شغل او هم در همین زمینه هست، اگر از او سوال کنیم افراد موفق در این زمینه یا زمینه های مرتبط با شغل او چه کسانی هستند چه در کشور او و چه در جهان او باید بتواند حداقل پنج نفر را مثال بزند و دلیل موفقیت آنها را بداند دلیل روشنی هم دارد.علاوه بر این اصولا شناختن و دنبال کردن مجلات و سایت های مرتبط با شغل فعلی هم ضروری هست.


هرگز هرگز و هرگز دروغ نگویید، شاید کمی ساده یا مضحک به نظر برسد اما اگر از دید حرفه ای گری بخواهیم به این موضوه نگاه بکنیم و به جزییات برویم میتوانیم بهتر متوجه مهم بودن مسعله شویم من برای این موضوع هم مثالی میزنم مثلا شما ماشینتان خراب شده و مشکلش از اتصال یک سیم است شما آن را پیش مکانیک میبرید اما مکانیک برای سود بیشتر به شما میگوید فلان قطعه اتوموبیل شما سوخته و برای سود بیشتر هم شمارا به زحمت می اندازد و هم از حرفه ای گری خود را عقب تر میبرد.

مثال های بیشتری هم میتوان زد مثل بدقولی مدیر به کارمندان وغیره.


تک روی نکنید:

اگر شما چندین پروژه را باهم انجام میدهید مثلا هم درحال نوشتن یک نمایشنامه هستید و هم میخواهید کتاب تکمیل شده خود را تایپ و ویراستار کنید حتما از یکی کمک بگیرید شاید لازم باشد یک تایپیست معتمد استخدام کنید پس حتما این کار بکنید تا وقت برای کار های دیگر داشته باشید.

  

به روز باشید:همیشه سعی کنید با تکنولوژی روز کار کنید همه ما میدانیم که  نسل کتاب های چاپی درحال منقرض شدن هستند و دیگر کمتر کسی هست که حاظر باشد برای چاپ فیزیکی هزینه کند الان وقت آن است که پروژه خود را به دست فرمت pdf یا ebook بسپارید تا با هزینه کمتر کتابتان فروخته شده و مشتریان راحت تر به آن دسترسی پیداکنند  یا بجای نوشتن از موتور های تبدیل صوت به متن استفاده کنید اصولا اکثر نویسنده ها بعد از نوشتن چندین پاراگراف دستهایشان خسته شده و نیاز به دقایقی استراحت دارد و همین موضوع وقت گیر است اما حرفه ای ها از تکنولوژی به عنوان پله ای دیگر برای پیشرفت استفاده میکنند و همه ما شاهدیم که همیشه خوش درخشیده اند.



هرگز نوشتاری را به صورت رایگان ننویسید (مگر اینکه برای سازمان خیریه باشد) زیرا شما زحمت می کشید و اگر قرار باشد کسی از آثارتان لذت ببرد باید پول پرداخت کند زیرا مهم است که همیشه برای روز مبادا پول ذخیره شود، فکر نکنید که از تجارت نوشتاری خود فاصله دارید یا ممکن است عقب افتاده باشید.


اصولی که گفته شد فقط بخشی از حرفه ای گری هستند و این موضوع ادامه دارد.



یوهان ولفگانگ فون گوته

که به (گوته) معروف است


شاعر، ادیب، نویسنده، نقاش، محقق، انسان‌شناس، فیلسوف و ت‌مدار آلمانی


تولد؛ ۲۸ اوت ۱۷۴۹ در شهر فرانکفورت

 فوت؛ ۲۲ مارس ۱۸۳۲ در شهر وایمار


 شاعر، ادیب، نویسنده، نقاش، محقق، انسان‌شناس، فیلسوف و ت‌مدار آلمانی بود. او یکی از کلیدهای اصلی ادبیات آلمانی و جنبش وایمار کلاسیک و همچنین رمانتیسیسم به شمار می‌رود. وی یکی از مردان بزرگ فرهنگی قرون ۱۸ و ۱۹ اروپا و یکی از افراد برجستهٔ ادبیات جهان محسوب می‌شود. گوته آلمانی، شکسپیر انگلیسی، هومر یونانی، و دانته ایتالیایی را چهار رکن ادبیات اروپا می‌دانند!!!

آلفرد روزنبرگ (ایده‌پرداز اولیه نازیسم) نظرات خود را مرهون و برگرفته از آموزه‌های گوته می‌داند! و او را جوهر روح خود» نامیده است

خانه گوته در مجموعه سنت‌گرایی وایمار قرار دارد.


چند نمونه از جملات وی را باهم بخوانیم:



پرپر کردن یک گل، ستم به همه ی طبیعت است.


چرا از دشمنان شِکوه می کنی؟ مگر توقع داری که ایشان تو را که وجودت خود مایه ی آزار دل پر حسدشان است عزیز شمارند؟ 


رفتار هر انسان، آینه ای است که او چهره ی خود را در آن نشان می دهد.      




هَری پاتِر (به انگلیسی: Harry Potter) نام مجموعه‌ای از رمان‌های سبک خیال‌پردازی است که توسط نویسندهٔ انگلیسی، جی.کی. رولینگ یا جوان کتلین رولینگ نوشته شده‌است. این کتاب‌ها به شرح ماجراهای یک جادوگر نوجوان به نام هری پاتر به همراه بهترین دوستانش، رون ویزلی وهرمیون گرنجر، در مدرسهٔ علوم و فنون جادوگری هاگوارتز می‌پردازند. بخش اصلی داستان پیرامون تلاش هری برای غلبه بر جادوگر سیاه، لرد ولدمورت است، که هدفش سرکوب کردن افراد غیرجادوگر (مشنگ‌ها)، تحت فرمان درآوردن دنیای جادوگران و نابود کردن همه کسانی که در مقابل او (از جمله هری پاتر) ایستاده‌اند، است. اولین رمان از این مجموعه کتاب در تاریخ ۳۰ ژوئن ۱۹۹۷ با عنوان هری پاتر و سنگ جادو (سنگ فیلسوف) منتشر شد، کتاب محبوبیت بسیار زیاد، تحسین فراوان و موفقیت تجاری را در جهان کسب کرد. این مجموعه همچنین برخی از انتقاداتی ازجمله نگرانی به‌طور فزاینده دربارهٔ لحنی تیره و تار را سهیم شده‌است. تا ژوئن ۲۰۱۱، کتاب‌ها درحدود ۴۵۰میلیون نسخه فروش داشته و به ۶۷ زبان دنیا ترجمه شده‌است و چهار کتاب پایانی این مجموعه به‌طور متوالی رکورد فروش سریعترین کتاب‌های جهان را دارد.


معرفی نویسنده 

جوآن "جو" رولینگ 

(به انگلیسی: Joanne "Jo" Rowling) 

(زادهٔ ۳۱ ژوئیه ۱۹۶۵)

 با نام‌های هنری جی. کی. رولینگ (به انگلیسی:J. K. Rowling) و رابرت گالبریث (بهانگلیسی: Robert Galbraith) رمان‌نویس،فیلم‌نامه‌نویس و بشر دوست اهل بریتانیااست که عمدهٔ شهرتش را برای نوشتن مجموعه داستان‌های هری پاتر کسب کرده‌است. این مجموعهٔ داستانی به ۶۵ زبان و به‌طور تقریبی در ۴۵۰ میلیون نسخه منتشر شده‌است. کتاب‌های هری پاتر از پرفروش‌ترین کتاب‌های تاریخ بشر بوده‌اند. در سال ۲۰۰۷ فهرست ثروتمندان ساندِی تایمز میزان ثروت رولینگ را به ۴۵۴ میلیون پوند (۱٫۰۷ میلیارد دلار) تخمین زد و در بین پولدارترین ن انگلیس رولینگ را در رده ۱۳ جدول قرار داد. همچنین در همین سال به انتخاب مجله تایم، رولینگ پس ازولادیمیر پوتین به عنوان دومین شخص تاثیر گذار سال انتخاب شد مجله فوربزرولینگ را در رده چهل و هشتمین شخصیت معروف در سال ۲۰۰۷ معرفی کرد. او در حال حاضر فعالیت‌های انسان دوستانه و خیرخواهانه بسیاری را به عهده گرفته و پشتیبانی می‌کند.



برگرفته از ویکی پدیا


انجام تمامی خدمات گرافیکی و فتوشاپی


ازجمله؛ لوگو و سربرگ,جلد انواع کتاب و مجله,پوستر تراکت بنر و بیلبورد,تایپوگرافی و ادیت و روتوش عکس

بالاترین کیفیت کمترین قیمت و سریع ترین سرعت به همراه خلاقیت برای انجام سفارش شما.

برای ارتباط با طراح و گرفتن اطلاعات بیشتر لطفا با راه های زیر در تماس باشید :

ایمیل : alitezamg@gmail.com

شماره تماس : 09919937423



انجام تمامی خدمات گرافیکی و فتوشاپی


ازجمله؛ لوگو و سربرگ,جلد انواع کتاب و مجله,پوستر تراکت بنر و بیلبورد,تایپوگرافی و ادیت و روتوش عکس

بالاترین کیفیت کمترین قیمت و سریع ترین سرعت به همراه خلاقیت برای انجام سفارش شما.

برای ارتباط با طراح و گرفتن اطلاعات بیشتر لطفا با راه های زیر در تماس باشید :


شماره تماس : 09919937423



‍ ‍

با درود خدمت خوانندگان عزیز

از امروز دوره نویسندگی (دو جلسه ای) به صورت رایگان برای دوستان گرامی برگذار میشه، میخوام توی این دوره اصول و اصل مطلب و همینطور چکیده ای از نویسندگی رو آموزش بدم و در اختیارتون بزارم.

توجه داشته باشید این دوره ها به صورت فشرده هستن پس دست کم نگیرید.

در بخش اول می خواهیم درباره این صحبت کنیم که در آغاز نویسندگی باید از کجا شروع به نوشتن کنیم؟

آیا تحت تاثیر نویسندگان پیشکسوت بنویسیم؟

آیا اینکه به کلاس های داستان نویسی برویم در زیبا نویسی ما تاثیر دارد؟

کلاس رفتن برای یاد گرفتن فن در داستان نویسی مهم است اما اگه قریحه و انگیزه برای نوشتن وجود نداشته باشد رفتن به سر هر کلاسی به اعتقاد من بیهوده است.

صرف نظر از اینکه در کلاس های نویسندگی شرکت می کنید یا نه مهم این است که به صدای درونی خودتان گوش کنید مطمئن باشید این صدا هیچ گاه به شما دروغ نخواهد گفت

به چیزی بچسبید که شما رو یکه و یگانه می کند

و این رو هم به خاطر داشته باشید که داستان نوشتن مهم خود داستان است نه مقصد.

اگر شما دنبال پول در آوردن هستید و می خواهید برای پول در آوردن دنبال نوشتن بروید، سخت در اشتباه هستید.

اگه برای شهرت می خواهید میخواید داستان نویس بشوید بازهم در اشتباه هستید چون شهرت از بین رفتنی است .

نویسنده شدن ارزش و بهایی دارد که در راه تثبیت شدن در آن باید سختی های زیادی را از سر بگذرانید.

به قول پیکاسو»هر چیزی در زندگی بهایی دارد هر چیز با ارزشی هم سایه خودش را به همراه دارد و گریزی ازآن نیست”

نکته ی دیگر در رابطه با نوشتن این است که رویاهایتان را جدی بگیرید و بعد هم در مورد چیزی بنویسید که درباره ی آن انگیزه دارید.

مثلا اگر درباره فساد مالی یا اداری یا وضعیت مدارس دغدغه ای ندارید و اصلا آزار نمی دهدو درباره ش فکرهم نمی کنید اگر داستانی در این باره بنویسید مطمئن باشید که مصنوعی و تصنعی از آب در میاد

پس سراغ چیزی بروید که نسبت بهش انگیزه دارید و احساس می کنید که با تموم وجودتون می توانید آن را بنویسید

چیزی که شما با تمام وجود تان بنویسید و دلتان را به درد بیاورد حتما مخاطبانی هم خواهد داشت که مثل شما بعد از خواندنش تحت تاثیر قرار میگیرند

و این نکته را هم متذکر می شوم که تحت تاثیر یک نویسنده ی دیگرنوشتن اگر در ابتدای کار نوشتنتان باشد ایرادی ندارد اما در نهایت باید صدای ویژه ی خودتان را پیدا کنید.

و اولین جایی هم که باید دنبال آن بگردید گذشته ی خودتان است

گذشته ای که هر قدر مشقت بار تر باشد بهتراست

بسیاری از هنرمندان در خانواده های مسئله دار بزرگ شدند و به عنوان راهی برای بقای روح یاد گرفتن که زخم های خودشان را به مجرای خاصی هدایت کنند. از جمله آقای کافکا که توی نامه ای به پدرش گفته؛ پدر، من همیشه ازت خیلی میترسیدم و تو مایه طرز تفکرات منفی من هستی،

و به عنوان نکته ی اصلی:

اگر تصمیم گرفتید داستانی بنویسید شروع کنید

و به کسانی می گویند که این کار به این روش انجام نمی شود گوش ندهید.

اگر میکلانژ ” کف کلیسا را نقاشی می کرد تا الان اثرش پاک شده بود

بنابراین داستان خودتان را بنویسید و شروع کنید.

برای نوشتن باید جسارت داشته باشید و جسارت از نبوغ ,قدرت و جادو برخورداره

بنابراین همین الان شروع کنید.


مبحث بعدی اینِ که برای داستان نوشتن باید از کجا شروع کرد. من میخوام از این به بعد خودمونی تر واستون حرف بزنم؛

شاید شما هم فکر می کنین استعدادِ نوشتن دارید و بارها این سوال رو از نویسنده‌هایی که می شناسین پرسیدین که یک داستان یا قصه‌ای تو ذهنم دارم و دوست دارم بنویسمش اما نمی دونم این کار رو باید از کجا شروع کنم.

معمولا کسی که برای چاپ شدن اثری رو می نویسه درست مثل کسیِ میشه که قراره ازش عکس بگیرن؛ یه حالت خشک و رسمی به خودش می گیره و ساده ترین راه برای چیره شدن به این مسئله اینِ که مثل اکثر نویسنده‌های معروف و حرفه‌ای نوشته هاتون رو برای کسی بنویسید، مثل نوشتنِ نامه برای یک نفر.

با استفاده از این شیوه مطمئن باشین که ترس بی موردی که ناشی از مخاطبان انبوه ولی بی چهره است از بین میره، به ویژه برای نویسندگان جوانی که در مرحله ی نوشتن کارهای اولیه خودشون هستن.» من یه نکته بگم؛ قبلا که یه ترانه ای مینوشتم و میخواستم اون رو به صورت صوتی بخونمش و ببینم دقیقا زیرو بم صدام با این ترانه سازگار هست یانه، موقع ضبط خیلی حساس و رسمی میشدم و همین باعث میشد ترانمو درست اجرا نکنم، واسه همین تاکید شدید دارم که حتما حتما خودتون باشید.

نویسنده‌ی سرشناس آمریکایی جان اشتاین که آثارش در ایران ترجمه‌شده همچون: خوشه‌های خشم، موش‌ها و آدم‌ها و راسته‌ی کنسرو سازان» درباره‌ی تجربه اش از نوشتن می گه که:

فکر این که میخوای بالأخره نوشته ات رو تموم کنی از سرت بیرون کن، کاری به 500 صفحه نوشتن نداشته باش و فقط روزی یک صفحه بنویس؛ علتش رو وقتی که نوشته ات تموم بشه خواهی فهمید و حتما تعجب خواهی کرد.

در واقع آزادانه و با سرعت تمام بنویس، ضمناً تا کار نوشتنت تموم نشده اون رو اصلاح یا بازنویسی نکن؛ چون بازنویسی در گرما گرم نوشتن بهونه ایه واسه ننوشتن و همچنین مانعیِ واسه تداوم ضرب آهنگ نوشته که نتیجه ی این کار عدم هماهنگی نویسنده با نوشته اس. موقع نوشتن به هیچ عنوان به مخاطب عام فکر نکن چون اولا فکر کردن به مخاطبی که هیچ شناختی ازش نداری هیچ کمکی به پیشبرد نوشته ات نمی کنه و ممکنه حتی باعث وحشت بشه و کار رو عقب بندازه.

پس فکر کردن به این مورد هیچ تاثیر مفیدی برای نوشتن نداره.

دوما مخاطبان مثل تماشاگران تئاتر حاضر و ناظر بر روی کار شما نیستن؛ در حقیقت موقع نوشتن مخاطب خودتون رو فقط یک نفر قرار بدین، و اون یک نفرهم خودتون باشید یا در نهایت فردی که خیلی باهاش راحتید، گاهی وقتا خوبه یه آدم خیالی و یا یک فرد مشخص (مثل کسی که می شناسید) رو در فکرتون خودتون مجسم کنید، این یه اسم خوبی هم داره که بیشتر بازاریابها هم از این تکنیک استفاده میکنن، و داستان و یا رمان رو برای اون بنویسین و در واقع این احساسو داشته باشین که قراره یک رمان جذاب و خوب رو برای اون بنویسین و قراره بخونه، اگه موقع نوشتن؛ صحنه و یا بخشی اذیتتون می کنه و فکر می کنید که هنوز احتیاج به کار بیشتر داره اون رو به همون حال بذارید و به نوشتن ادامه بدید، مطمئنا وقتی اثر رو کامل نوشتید می تونید دوباره سراغ اون بخش برید و متوجه میشید علت این که اون صحنه و یا بخش اذیتتون می کرده این بوده که نباید در اون بخش از داستان میومد؛ و نکته ی دیگری که اشتاین بک بهش اشاره می کنه اینِ که نباید به صحنه ای از داستان بیشتر از بقیه صحنه های داستانت بها بدی چون بعدها خواهی فهمید که اون صحنه رو درست تصور نکردید و می تونید در باز نویسی اصلاحش کنید.

در مورد تاثیر باز نویسی اثر و این که چگونه داستان رو باز نویسی کنیم؛ چه وقت این کار رو انجام بدیم؛ بعدا بهتون آموزش میدم.

نکته ی بعدی هنگام نوشتن داستان به ویژه موقع نوشتن گفتگو ها اینِ که اون چه رو که می نویسین با صدای بلند واسه خودتون ادا کنید، این کار موقع نوشتن گفتگوها خیلی اهمیت داره، چون فقط از این طریق میشه فهمید که گفتگوهایی که می نویسیم شبیه به گفتگوهای مردم هست یا نه.


مبحث بعدی راجب نکات مهم در داستان نویسی هست که

یکی از اونها در واقع انگیزه ی داستان نویسه برای نوشتن.

به اعتقاد من مهمترین چیزی که در داستان نویسی وجود داره برخلاف بسیاری که میگن ایده در داستان نوشتن خیلی مهمه این انگیزه ی نویسنده برای کاری که میخواد انجام بده است که اهمیت داره و انگیزه متفاوت از اون ایدئولوژی است که وحله‌های فکری مختلف وابستگی‌هایی بهش دارن، این انگیزه در واقع متفاوت از نگاه ایدئولوژیکی هست که امکان داره در داستان وجود داشته باشه؛ مقصود من از انگیزه در داستان نوشتن اینه که نویسنده باید اول این رو در خودش پیدا کنه که نسبت به چه چیزی انگیزه و اشتهای نوشتم داره. ممکنه برای من بیش از هر چیزی مسئله ی آلودگی هوا اهمیت داشته باشه و بخوام راجع به اون بنویسم؛ و شاید اصلا فس*اد اداری برام مهم نباشه و در ذهنم نگنجه و چیزی راجع به اون ندونم و هیچ وقت هم به اصطلاح، تشویق به نوشتنم نکنه اما برای دیگری امکان داره که ف*ساد در فوتبال، اعتیاد و مواد م*خدر و یا مثلا نوعی بی بند و باری اهمیت داشته باشه.

امکان داره واسه بسیاری از نویسندگان عشق اهمیت داشته باشه اما واسه یکی دیگه ایثار و از خودگذشتگی و فضای و بعد عرفانی اون مهم باشه.

حتما توجه اساسی داشته باشیم که در واقع چه چیزی در فکر ما اهمیت ویژه داره و میخوایم درباره اش بنویسیم و نسبت به اون انگیزه داریم، منظورم اون اهداف شما از نوشتنه.

معتقدم که ایده در این انگیزه است که شکل می گیره، یعنی چه چیزی ذهن ما رو به طور کامل به خودش جلب میکنه.

به طور خلاصه ؛ اگر شما داستان عاشقانه ای در زندگیتون اتفاق افتاده و دوست دارید راجبش بنویسید، همین انگیزه شما و ایده شما میشه، یا اگه دوست دارید علمتون رو به مردم انتقال بدید همین یک انگیزه و ایده هست، به نظر من همین چیزا باعث میشه شما نویسنده واقعی باشید، حتی اگه خودتون توانایی نوشتنش رو چه از لحاظ زمانی و چه از لحاظ پرو بال دادن بهش نداشته باشید اما بدید کسی دیگه بنویستش باز هم شما یک نویسنده به حساب میایید، چون اصل مطلب توی ایده و انگیزه هست.

نویسنده های بزرگ تکرار میکنن سراغ چیزهایی بریم که نسبت به اونها تجربه داریم و در ما ایجاد انگیزه میکنن. برای نوشتن و در آغاز کار نوشتن سراغ اون چیزهایی که تجربه و یا شناختی نسبت به اون نداریم نریم چون فرصت بسیاری هست که سراغش بریم.

پس سراغ موضوعی بریم که حداقل تجربه ای در اون زمینه داشته باشیم و نسبت به اون موضوع هم بی تفاوت نیستیم و بهش انگیزه داریم.

بزارید با یکم نظریه پردازی این بخشو تمومش کنم؛ خواننده هارو دیدید؟؟ بعضی از اونا اصلا معلوم نیست دنبال چی هستن تو خوانندگی!!! یه بار میبینید غمگین میخونن یه بار شاد بعضی هاشونم که فقط ترانه های کسای دیگه رو میخونن. به نظر من این کار نشون دهنده اینه که خواننده دنبال شهرته، و همین مهم باعث میشه موزیک هاشون فقط جنبه مصنوعی داشته باشه،

اما خواننده خوب کسیه که میاد ترانه های خودشو میخونه که همون ترانه داستانش تو زندگیش اتفاق افتاده باشه! همین کار حتی اگه یک بار فقط پخش بشه از یک نفر،منظورم اینه که خواننده فقط همون چیزی که تجربش کرده رو بخونه، ارزشش هزاران بار بیشتر از آلبوم هاییه که داستان ترانه هاش هیچ ربطی به زندگی خوانندش ندارن.

همین مسعله تو نویسندگی هم صدق میکنه، پس اگر شما واقعا هدفتون انتشار مباحث عاشقانست، حتی اگه یه تجربه ساده عاشقانه هم دارید، بهش پرو بال بدید تا حدی که داستانو گم نکنید، و همین سادگیو جوری جلوه بدید که به بهترین نحو تاثیر بزاره رو خواننده و منتشرش کنید، (مباحث علمی تخیلی فرق داره) همین یعنی نویسندگی واقعی. باز هم میگم حتی اگه نمیتونید بهش پرو بال بدید و از کسی دیکه کمک بخوایین هم شما خالق اون اثر هستید و این هم فرقی با نویسندگی نداره.

منتظر قسمت دوم باشید.


انجام تمامی خدمات گرافیکی و فتوشاپی


از جمله؛

لوگو،جلد و صفحات کتاب و مجلات، پوستر و تراکت، بنر و بروشور، کاور موزیک، انواع مهر، فتوکلاژ و فتومونتاژ و هرکاری که مربوط به عکس باشد


سفارشات شما عزیزان با بالاترین کیفیت و مناسبترین قیمت انجام شده و یک نتیجه منحصر به فرد تقدیم شما میشود.

دلایل بالا بودن کیفیت کار ما عبارت است از؛ تیم با تجربه، امکانات کامل، و سابقه خوب ما در این حرفه.


برای کسب اطلاعات بیشتر و ثبت سفارش لطفا از طریق؛

ایمیلmehrware@gmail.com

شماره09919937423

تلگرام@kofrnago

با ما در تماس باشید.



درودی دوباره به دوستان و همراهان، خیلی خوش اومدید به بخش دوم از دوره (دوجلسه ای آموزش نویسندگی)، من سریع میرم سر اصل مطلب ؛

 در جلسه اول بیشتر راجب:نیت یا همون اهداف لازم برای نوشتن، یکسری نکات اولیه، انگیزه و ایدولوژی ما از نوشتن حرف زدیم و کلا یک نتیجه گیری کردیم.

برای مطالعه جلسه اول از این دوره روی

این لینک کلیک کنید.

در جلسه دوم هم مبحث تکمیلی رو خدمتتون عرض میکنم تا پیش درآمدی باشه برای شما تا از این به بعد با شناخت و آگاهی بیشتر شروع به نویسندگی کنید، و از اونجایی که قبلا هم گفتم این دوره به دلایلی فشرده برگزار میشه؛ پیشنهاد میدم که کنکاش بیشتری روی جملات من داشته باشید تا بتونید عمق مطلبو درک کنید.


اول از هرچیزی بریم سر یه تکنیک دست اول برای پیدا کردن

 (ایده داستان).

من یه پرانتز وا میکنم قبل هر چیز، و میخوام بگم؛ این ایده دادن ها و یا خلق ایده به نظر من فقط و فقط باید در زمینه داستان های علمی تخیلی به کار برده بشه، چرا؟ چون؛ اگه شما بیایید یه داستان عاشقانه توی فکرتون بسازید که هیچوقت اتفاق نیوفتاده!! نتیجش یه اثر تصنعی و پوچه! 

بنابراین تعریف، هدف از تولید ایده برای نویسندگی عبارت است از؛ تولید ایده صرفا برای داستان های علمی تخیلی، یا کتب مطلقا علمی.

حالا بریم سراق خلق ایده؛

اصولا وعده ی خاصی در ایده وجود داره، بعضی ایده ها یا طرح ها انتظارات خاصی رو به وجود میارن، چیزهایی که باید اتفاق بیفته و به یک نتیجه برسه تا در واقع موجبات رضایت خواننده رو فراهم کنه. 

این وعده ها میتونن شما رو به بهترین گزینه درباره بسط و گسترش ایده و طرح اولیه داستان، هدایت کنن.

یک تکنیک بهتر برای دیدن امکانات طرح و ایده اولیه اینه که در داستان بپرسید (چی میشد اگه؟) اینجوری میشد.

پرسش چی میشه اگه به دوجا ختم میشه. ایده ی داستان شما و فکر خودتون.

به کمک این پرسش میتونید اون چه رو که در دنیای داستان مجازه یا نیست تعریف کنید. مثلا داستان های هری پاتر،

بعلاوه کمک میکنه درون مغز خودتون در حالیکه این چشم انداز خیالی بازی میکنه کاووش کنید.

هرچه بیشتر بپرسید (چی میشه اگه)، به شکل کامل تری میتونید در این چشم انداز مستقر بشید،

جزئیات اون رو شرح و بسط بدین و اون رو برای مخاطب جذاب کنید. 

هدف اینه که فکرتونو رو آزاد بذارید، خودتون رو سانسور و یا قضاوت نکنید، شاید باورتون نشه اما من قبلا فکر میکردن ۹۰ درصد ایده هام احمقانست، اما بعد ها با نظر سنجی ها به این نتیجه رسیدم که؛ اینطور نیست.

پس خیلی از ایده هاتون رو حفظشون کنید.

ایده هایی که شاید از نگاه شما احمقانه به نظر بیان معمولا

منجر به موفقیت های بزرگ هنری میشن.

ببینیم نویسنده های این آثار موقع نوشتن ایده و طرح اولیه به چه چیزهایی فکر کردن.

جان تروبی در آناتومی داستان به چند نمونه از این آثار اشاره میکنه؛ 

از قضا این داستان ها به فیلم هم تبدیل شدن.

مثلا: در قتل در قطار سریع السیر شرق که براساس رمانی با همین نام به نوشته ی آگاتا کریستی ساخته شده، ایده و طرح اولیه درباره کشته شدن مردی در کوپه قطاره که کوپه ش درست کنار کوپه ایه که هرکول پوآرو همون کاراگاه نابغه در اون خوابیده. این یعنی ایده ی یک داستان جنایی بکر و هوشمندانه ولی چی میشه اگه بخوایم ایده ی عدالت رو به فرای دستگیری معمولی یک قاتل ببرید؟ چی میشه اگه بخواید نهایت عدالت شاعرانه رو نشون بدید؟ چی میشه اگه مقتول مستحق مرگ باشه و هیئت منصفه ای طبیعی متشکل از دوازده مرد و زن قاضی باشن و هم مامور اعدام.

در رمان گتسبی بزرگ که معروف ترین رمان اسکات فیتزجرالده و چند فیلم هم بر اساس اون ساخته شده چالش فیتر جرالد اینه که ف*ساد رویای آمریکایی و تقلیل اون رو به رقابت بر سر شهرت و ثروت نشون بده. مشکلات او هم به همین اندازه بزرگن باید نیرو محرکه ی روایی خلق کنه در حالیکه قهرمان در واقع دستیار کس دیگریه و کاری میکنه که مخاطب جذب آدمای سطحی بشن و یه داستان عشقی کوچک رو به طریقی تبدیل به استعاره ای برای آمریکا میکنه؛ بنابراین در نظر داشته باشید که طرح کلی داستان شما که در یک جمله بیان شده، شاه کلید اصلی داستان شماست.

و نکته اصلی در ایده دادن برای داستان های تخیلی اینه که شما بتونید اجزا رو (کاراکتر ها، محیط، زمان) به نحو سازمان یافته به داستان تبدیل کنید و یک شاهکار خلق کنید.

اما چرا واسه کتاب های علمی ایده بدیم؟ این ایده دادن در مورد کتاب های علمی مبحث تازه به دوران رسیده ای به حساب میاد، نه اینکه قصدم این باشه با کنایه زدن به تازه به دوران رسیده بخوام تخریبش کنم، بلکه برعکس خودم فکر میکنم اولین نفری هستم که راجبش دارم اینجا مینویسم واستون.

ایده دادن ها توی مباحث علمی میتونه خیلی از مباحثو در بربگیره مثلا ایده ای که میگه بیاییم علم رو به صورت طنز بیان کنیم!! یا. 

اگه دنبال ایده بودید واسه نوشتن رمان (

ایده برای نوشتن )این بخش رو از دست ندید، چون هم توضیح دادم و هم مثال های جالبی آوردم واستون.


حالا بریم سراغ (گفتگو ها) که چرا در فیلمنامه، رمان و. گفتگو نقش بسیار مهمی داره.

گری پروست مدرس برجسته ی داستان نویسی در جایی نقل میکنه:

در یک جلسه از کارگاه داستان نویسی به یکی از دانشجویانم گفتم:

جک تو چطور امرار معاش میکنی؟

جواب داد: جایی پیشخدمتی می کنم استاد.

در اون جلسه 30 دانشجوی دیگه حضور داشتن و به صحبتای ما گوش می کردن و همه از حرفای ما خسته شده بودن.

گری پروست میگه که دوباره گفتم:

جک تو چطوری امرار معاش میکنی؟

و اون دوباره گفت: جایی پیشخدمتی می کنم.

گفتم: پیشخدمتی؟! فکر نمی کنی امرار معاش از این راه کمی احقمانه باشه؟

گفت: اوه نه من کار پیشخدمتی رو دوست دارم.

گفتم: دوست داری؟ یعنی تو جدا دوست داری برای یک مشت آدم ابله که نمیدونن چطوری پخت و پز کنن دائم همبرگر ببری این طرف و اون طرف؟

بعد ادامه میده؛ بعد از این دیالوگ که با جک داشتم همه ی دانشجوها با اشتیاق به حرفای ما گوش می کردن و میخواستن بدونن که جک چه جوابی میده و من چه جوابی خواهم داد. این بار صحبت های اون ها براشون مهم بوده و در واقع این استاد داستان نویسی و آموزش داستان نویسی تونسته بوده از بی تفاوتی درشون بیاره.

خودش میگه: البته من همیشه در جلسات بحث و گفتگوی با دانشجوهام از این جور گفتگوها استفاده می کنم و غرضم همینه که اشتباهاتِ مرسوم داستان نویسا و نویسنده های داستان های واقعی رو در امر گفتگو نویسی به اون ها گوش زد کنم. طی یکسالی که به کار خوندن و نقد دست نوشته های دانشجویان اشتغال داشتم بارها با شیش اشتباه مشخص اون ها در زمینه گفتگو نویسی مواجه شدم. گفتگویی که به اون اشاره شد در واقع کوششی بود برای تبیین ششمین اشتباه رایج در بحث گفتگو نویسی که خودِ گفتگو نویسی در داستان بسیار اهمیت داره.

بعد بحثی رو پیش میکشه در باره ی اشاره مستقیم به اشخاص.

میگه آخرین باری که از یک گفتگو نظیر گفتگویی که در پایین مثال خواهیم زد استفاده کردید کی بود؟

یه بخش از داستانی رو میاره که به دستش رسیده بود و برای دانشجوها میگه که:

_ سلام رندی چطوری؟

جواب میده:

_ ای بد نیستم؛ گیل انگار سگ جدیدی خریدی؟

_ آره رندی… آره… از نژاد اسپینیله

_ خیلی قشنگه گیل.

شما احتمالا هیچ وقت با این نحو با کسی صحبت نکردین چون بسیار کسل کننده س، ما موقع صحبت کردن به ندرت اسم همدیگه رو پشت سرهم به کار می بریم، گو اینکه این کار معمولا محبت و صمیمیت رو می رسونه، اما خواننده رو در داستان نوشتن بسیار عصبی می کنه. نکته ی دیگه اینِ که حتما لازم نیس وقتی ما میخوایم شرح و توصیف گفتگو رو بدیم خودمون به عنوان نویسنده بیایم و در مورد حالات اون شخصیتی که میخواد صحبت کنه قضاوت کنیم مثلا بگیم که: جک اعلام کرد که از تو نمی ترسم. یا جود دندان قروچه ای کرد و گفت: میخوای چیکار بکنی؟

میخوای منو با صدات بترسونی؟!

یا فلانی سرزنش کنان گفت…

اصلا نیازی به این صفت ها نیست یا نیازی نیست بگیم که فلانی به تندی گفت، به کندی گفت، داد زد، هوار کشید یا غرغر کرد، مسخره کنان گفت و… ما تمام این موارد رو باید توی لحن اون کسی که داره در داستان این گفتگو رو انجام میده بیاریم و این رو بذاریم به عهده ی خواننده ای که داره داستان رو میخونه تا اون بفهمه که این شخصیت چقدر لحنش سرده، گرمه، گیرا و یا ناراحت کننده اس.

در واقع پرهیز کنیم از گفتگوهای سنگین و مصنوعی و بی حس که بیشترین لطمه رو به داستان میزنه.

در مورد نحوه نوشتن گفتگو ها هم میان دوستان داستان نویس تفاوت نظر های زیادی من میبینم، از تجربه ام بگم؛ یک بار داشتم توی گفتگو نویسی بجای علامت های + یا - از اسم کاراکتر استفاده میکردم، مثلا:

مریم:چی شده؟ تحویل نمیگیری؟

شاهین:مگه سفارشت دادم که تحویلت بگیرم؟

اما گفتگویی که نوشته بودم وقتی به دست ویراستارم میرسید، سریع میومد بجای اسامی از علامت ها استفاده میکرد، دلیلش رو هم میپرسیدم! میگفت؛ من حس میکنم اینطوری مخاطب راحت تره اما از نظری دیگه من فکر میکردم اگه اینطوری بشه تو گفتگو های شلوغی که مثلا ۱۰ یا ۵ کاراکتر در حال حرف زدن هستند ممکنه مخاطب رو سردرگم کنه.

به هرحال این مساعل که چجوری توی گفتگو کاراکتر رو توصیف کنیم زیاد اهمیت خاصی نداره، چون ممکنه من واسه هر کاراکتری یه شخصیت جدا گانه بسازم که از لحن و طرز حرف زدنش مشخص بشه کیه ولی ممکن هم هست من یک رمان بنویسم که هر آن ممکن باشه یه شخصیت گذرا بیاد یه حرفی بزنه و بره مثلا(کافه چی یا مکانیک)، بنابراین این نحوه توصیف کاراکتر دست خودتونه و به مساعل مختلف بستگی داره اما بهتره از (گفت) استفاده نکنید. 


من بخش آخر جلسه رو اختصاص میدم به برنامه کاری،

به این معنی که یه نویسنده در اصل چه برنامه ای باید داشته باشه؟

خوب، این رو بدونید که مطالعه ی روزانه و پیگیری کتاب های جدید، کتاب خونه های جدید و. مهمترین کاریه که شما باید انجام بدید. فهرستی از آثاری رو که قراره مطالعه کنید رو روی کاغذ بیارید و شروع کنید به مطالعه، درسته که درواقع شما داستان نویس هستید و بیشتر باید بنویسید، اما این رو به خاطر داشته باشید که لازمه ی هر نوشتنی، خواندن مطالعه پی در پی هست، چون مهمه که شما لحن های حرف زدن کتابی رو بدونید مثلا حماسی یا طنز آلود، اونطور هم نیاز نیست که خودتون رو خسته کنید.

 مثلا شما جملات یا بخشی از آثاری رو که از مجموعه داستان و رمان ها گلچین شده رو بخونید، من قبلا این کار رو کردم و واسه شما یه بخش مناسب از بریده های کتاب های برگزیده جمع آوری کردم که از اینجا قابل دیدنه

(کتاب های برگزیده) کلیک کنید.

هر نویسنده ای در هر جای دنیا باید تاریخ مملکتشو بدونه و درباره اون مطالعه کرده باشه. باید نویسنده گان شاخص

کشورش و دیگر کشورها رو بشناسه باید بدونه که اون ها از چه تکنیک هایی استفاده می کنند.

زبان داستانیشون، تشخص زبانیشون.

شاید این به فکر مثلا یک نویسنده ی جوان مثل خیلی هامون از جمله خودم، برسه که بگیم؛ خوندن تاریخ تمدن اثر ویل دورانت برای یک نویسنده اهمیت داره برای اینکه خوندن اون اثر و آثاری از این دست به شما یک نگاه هستی شناسانه میده،

مثلا از همون جلد اولش که مشرق زمین گهواره تمدنِ، شما وقتی شروع می کنید و خرد خرد می خونید تا برسید به جلدای بعدی، یک سیر تمدنی بشر رو تو این اثر می بینید

یا همینطور آثار فلسفی، روان شناختی این کمک میکنه به دیدگاه و نگاه نویسنده و اینکه حتما آثار کهن رو مطالعه کنید و از گلستان سعدی گرفته تا تاریخ بیهقی و شاهنامه ی فردوسی و سفرنامه ی ناصر خسرو و آثار کهنی که ما داریم و پشتوانه ی ادبیات مون هست دقت کنید که قرار نیست ما دقیقا مثل اون ها براساس زبان اونها بنویسیم ولی مطالعه ی این آثار پشتوانه ی یک داستان نویس محسوب میشه.

اما دقت کنید که خودتون رو هم غرق در این چیز ها نکنید، بهترین مکان ها برای مطالعه کوتاه و مختصر ویکی پدیا هست. 

من تاریخ ادبیات ایران رو هم آماده کردم واستون میتونید مطالعش کنید(

تاریخ ادبیات ایران) کلیک کنید.

حتما برای مطالعه برنامه ی روزانه داشته باشید.

ساده ترین برنامه اش هم اینه که یک اپلیکیشن مناسب برای برنامه ریزی توی موبایلتون نصب کنید و واسه مطالعه یه زمانی رو برای آلارم دادن بهتون تنظیم کنید، حداقل دو ساعت مطالعه رو در نظر بگیرید این چیز زیادی نیست در ماه میشه 60 ساعت ولی این رو در نظر داشته باشید، شما در این 60 ساعت چند کتاب خوندید و به دیدگاه و بینش شما کمک کرده. این دو ساعت رو هم حتما در نظر داشته باشید که اگه امکان داره شما دو روز سه روز گرفتار باشید، یا مثلا مریض باشید و نرسید، تا سه چهار روز مطالعه با رغبت داشته باشید.

اما زیاد هم به خودتون سخت نگیرید.

من برای تکمیل شدن این دوره، پیشنهاد خوندن بخش (

حرفه ای گری در نویسندگی) رو میدم.

امیدوارم هر روز و هر روز توی نویسندگی پیشرفت کنید و به هدفتون برسید، دوستتون دارم.


‍ ‍

با درود خدمت خوانندگان عزیز

از امروز دوره نویسندگی (دو جلسه ای) به صورت رایگان برای دوستان گرامی برگذار میشه، میخوام توی این دوره اصول و اصل مطلب و همینطور چکیده ای از نویسندگی رو آموزش بدم و در اختیارتون بزارم.

توجه داشته باشید این دوره ها به صورت فشرده هستن پس دست کم نگیرید.

در بخش اول می خواهیم درباره این صحبت کنیم که در آغاز نویسندگی باید از کجا شروع به نوشتن کنیم؟

آیا تحت تاثیر نویسندگان پیشکسوت بنویسیم؟

آیا اینکه به کلاس های داستان نویسی برویم در زیبا نویسی ما تاثیر دارد؟

کلاس رفتن برای یاد گرفتن فن در داستان نویسی مهم است اما اگه قریحه و انگیزه برای نوشتن وجود نداشته باشد رفتن به سر هر کلاسی به اعتقاد من بیهوده است.

صرف نظر از اینکه در کلاس های نویسندگی شرکت می کنید یا نه مهم این است که به صدای درونی خودتان گوش کنید مطمئن باشید این صدا هیچ گاه به شما دروغ نخواهد گفت

به چیزی بچسبید که شما رو یکه و یگانه می کند

و این رو هم به خاطر داشته باشید که داستان نوشتن مهم خود داستان است نه مقصد.

اگر شما دنبال پول در آوردن هستید و می خواهید برای پول در آوردن دنبال نوشتن بروید، سخت در اشتباه هستید.

اگه برای شهرت می خواهید میخواید داستان نویس بشوید بازهم در اشتباه هستید چون شهرت از بین رفتنی است .

نویسنده شدن ارزش و بهایی دارد که در راه تثبیت شدن در آن باید سختی های زیادی را از سر بگذرانید.

به قول پیکاسو»هر چیزی در زندگی بهایی دارد هر چیز با ارزشی هم سایه خودش را به همراه دارد و گریزی ازآن نیست”

نکته ی دیگر در رابطه با نوشتن این است که رویاهایتان را جدی بگیرید و بعد هم در مورد چیزی بنویسید که درباره ی آن انگیزه دارید.

مثلا اگر درباره فساد مالی یا اداری یا وضعیت مدارس دغدغه ای ندارید و اصلا آزار نمی دهدو درباره ش فکرهم نمی کنید اگر داستانی در این باره بنویسید مطمئن باشید که مصنوعی و تصنعی از آب در میاد

پس سراغ چیزی بروید که نسبت بهش انگیزه دارید و احساس می کنید که با تموم وجودتون می توانید آن را بنویسید

چیزی که شما با تمام وجود تان بنویسید و دلتان را به درد بیاورد حتما مخاطبانی هم خواهد داشت که مثل شما بعد از خواندنش تحت تاثیر قرار میگیرند

و این نکته را هم متذکر می شوم که تحت تاثیر یک نویسنده ی دیگرنوشتن اگر در ابتدای کار نوشتنتان باشد ایرادی ندارد اما در نهایت باید صدای ویژه ی خودتان را پیدا کنید.

و اولین جایی هم که باید دنبال آن بگردید گذشته ی خودتان است

گذشته ای که هر قدر مشقت بار تر باشد بهتراست

بسیاری از هنرمندان در خانواده های مسئله دار بزرگ شدند و به عنوان راهی برای بقای روح یاد گرفتن که زخم های خودشان را به مجرای خاصی هدایت کنند. از جمله آقای کافکا که توی نامه ای به پدرش گفته؛ پدر، من همیشه ازت خیلی میترسیدم و تو مایه طرز تفکرات منفی من هستی،

و به عنوان نکته ی اصلی:

اگر تصمیم گرفتید داستانی بنویسید شروع کنید

و به کسانی می گویند که این کار به این روش انجام نمی شود گوش ندهید.

اگر میکلانژ ” کف کلیسا را نقاشی می کرد تا الان اثرش پاک شده بود

بنابراین داستان خودتان را بنویسید و شروع کنید.

برای نوشتن باید جسارت داشته باشید و جسارت از نبوغ ,قدرت و جادو برخورداره

بنابراین همین الان شروع کنید.


مبحث بعدی اینِ که برای داستان نوشتن باید از کجا شروع کرد. من میخوام از این به بعد خودمونی تر واستون حرف بزنم؛

شاید شما هم فکر می کنین استعدادِ نوشتن دارید و بارها این سوال رو از نویسنده‌هایی که می شناسین پرسیدین که یک داستان یا قصه‌ای تو ذهنم دارم و دوست دارم بنویسمش اما نمی دونم این کار رو باید از کجا شروع کنم.

معمولا کسی که برای چاپ شدن اثری رو می نویسه درست مثل کسیِ میشه که قراره ازش عکس بگیرن؛ یه حالت خشک و رسمی به خودش می گیره و ساده ترین راه برای چیره شدن به این مسئله اینِ که مثل اکثر نویسنده‌های معروف و حرفه‌ای نوشته هاتون رو برای کسی بنویسید، مثل نوشتنِ نامه برای یک نفر.

با استفاده از این شیوه مطمئن باشین که ترس بی موردی که ناشی از مخاطبان انبوه ولی بی چهره است از بین میره، به ویژه برای نویسندگان جوانی که در مرحله ی نوشتن کارهای اولیه خودشون هستن.» من یه نکته بگم؛ قبلا که یه ترانه ای مینوشتم و میخواستم اون رو به صورت صوتی بخونمش و ببینم دقیقا زیرو بم صدام با این ترانه سازگار هست یانه، موقع ضبط خیلی حساس و رسمی میشدم و همین باعث میشد ترانمو درست اجرا نکنم، واسه همین تاکید شدید دارم که حتما حتما خودتون باشید.

نویسنده‌ی سرشناس آمریکایی جان اشتاین که آثارش در ایران ترجمه‌شده همچون: خوشه‌های خشم، موش‌ها و آدم‌ها و راسته‌ی کنسرو سازان» درباره‌ی تجربه اش از نوشتن می گه که:

فکر این که میخوای بالأخره نوشته ات رو تموم کنی از سرت بیرون کن، کاری به 500 صفحه نوشتن نداشته باش و فقط روزی یک صفحه بنویس؛ علتش رو وقتی که نوشته ات تموم بشه خواهی فهمید و حتما تعجب خواهی کرد.

در واقع آزادانه و با سرعت تمام بنویس، ضمناً تا کار نوشتنت تموم نشده اون رو اصلاح یا بازنویسی نکن؛ چون بازنویسی در گرما گرم نوشتن بهونه ایه واسه ننوشتن و همچنین مانعیِ واسه تداوم ضرب آهنگ نوشته که نتیجه ی این کار عدم هماهنگی نویسنده با نوشته اس. موقع نوشتن به هیچ عنوان به مخاطب عام فکر نکن چون اولا فکر کردن به مخاطبی که هیچ شناختی ازش نداری هیچ کمکی به پیشبرد نوشته ات نمی کنه و ممکنه حتی باعث وحشت بشه و کار رو عقب بندازه.

پس فکر کردن به این مورد هیچ تاثیر مفیدی برای نوشتن نداره.

دوما مخاطبان مثل تماشاگران تئاتر حاضر و ناظر بر روی کار شما نیستن؛ در حقیقت موقع نوشتن مخاطب خودتون رو فقط یک نفر قرار بدین، و اون یک نفرهم خودتون باشید یا در نهایت فردی که خیلی باهاش راحتید، گاهی وقتا خوبه یه آدم خیالی و یا یک فرد مشخص (مثل کسی که می شناسید) رو در فکرتون خودتون مجسم کنید، این یه اسم خوبی هم داره که بیشتر بازاریابها هم از این تکنیک استفاده میکنن، و داستان و یا رمان رو برای اون بنویسین و در واقع این احساسو داشته باشین که قراره یک رمان جذاب و خوب رو برای اون بنویسین و قراره بخونه، اگه موقع نوشتن؛ صحنه و یا بخشی اذیتتون می کنه و فکر می کنید که هنوز احتیاج به کار بیشتر داره اون رو به همون حال بذارید و به نوشتن ادامه بدید، مطمئنا وقتی اثر رو کامل نوشتید می تونید دوباره سراغ اون بخش برید و متوجه میشید علت این که اون صحنه و یا بخش اذیتتون می کرده این بوده که نباید در اون بخش از داستان میومد؛ و نکته ی دیگری که اشتاین بک بهش اشاره می کنه اینِ که نباید به صحنه ای از داستان بیشتر از بقیه صحنه های داستانت بها بدی چون بعدها خواهی فهمید که اون صحنه رو درست تصور نکردید و می تونید در باز نویسی اصلاحش کنید.

در مورد تاثیر باز نویسی اثر و این که چگونه داستان رو باز نویسی کنیم؛ چه وقت این کار رو انجام بدیم؛ بعدا بهتون آموزش میدم.

نکته ی بعدی هنگام نوشتن داستان به ویژه موقع نوشتن گفتگو ها اینِ که اون چه رو که می نویسین با صدای بلند واسه خودتون ادا کنید، این کار موقع نوشتن گفتگوها خیلی اهمیت داره، چون فقط از این طریق میشه فهمید که گفتگوهایی که می نویسیم شبیه به گفتگوهای مردم هست یا نه.


مبحث بعدی راجب نکات مهم در داستان نویسی هست که

یکی از اونها در واقع انگیزه ی داستان نویسه برای نوشتن.

به اعتقاد من مهمترین چیزی که در داستان نویسی وجود داره برخلاف بسیاری که میگن ایده در داستان نوشتن خیلی مهمه این انگیزه ی نویسنده برای کاری که میخواد انجام بده است که اهمیت داره و انگیزه متفاوت از اون ایدئولوژی است که وحله‌های فکری مختلف وابستگی‌هایی بهش دارن، این انگیزه در واقع متفاوت از نگاه ایدئولوژیکی هست که امکان داره در داستان وجود داشته باشه؛ مقصود من از انگیزه در داستان نوشتن اینه که نویسنده باید اول این رو در خودش پیدا کنه که نسبت به چه چیزی انگیزه و اشتهای نوشتم داره. ممکنه برای من بیش از هر چیزی مسئله ی آلودگی هوا اهمیت داشته باشه و بخوام راجع به اون بنویسم؛ و شاید اصلا فس*اد اداری برام مهم نباشه و در ذهنم نگنجه و چیزی راجع به اون ندونم و هیچ وقت هم به اصطلاح، تشویق به نوشتنم نکنه اما برای دیگری امکان داره که ف*ساد در فوتبال، اعتیاد و مواد م*خدر و یا مثلا نوعی بی بند و باری اهمیت داشته باشه.

امکان داره واسه بسیاری از نویسندگان عشق اهمیت داشته باشه اما واسه یکی دیگه ایثار و از خودگذشتگی و فضای و بعد عرفانی اون مهم باشه.

حتما توجه اساسی داشته باشیم که در واقع چه چیزی در فکر ما اهمیت ویژه داره و میخوایم درباره اش بنویسیم و نسبت به اون انگیزه داریم، منظورم اون اهداف شما از نوشتنه.

معتقدم که ایده در این انگیزه است که شکل می گیره، یعنی چه چیزی ذهن ما رو به طور کامل به خودش جلب میکنه.

به طور خلاصه ؛ اگر شما داستان عاشقانه ای در زندگیتون اتفاق افتاده و دوست دارید راجبش بنویسید، همین انگیزه شما و ایده شما میشه، یا اگه دوست دارید علمتون رو به مردم انتقال بدید همین یک انگیزه و ایده هست، به نظر من همین چیزا باعث میشه شما نویسنده واقعی باشید، حتی اگه خودتون توانایی نوشتنش رو چه از لحاظ زمانی و چه از لحاظ پرو بال دادن بهش نداشته باشید اما بدید کسی دیگه بنویستش باز هم شما یک نویسنده به حساب میایید، چون اصل مطلب توی ایده و انگیزه هست.

نویسنده های بزرگ تکرار میکنن سراغ چیزهایی بریم که نسبت به اونها تجربه داریم و در ما ایجاد انگیزه میکنن. برای نوشتن و در آغاز کار نوشتن سراغ اون چیزهایی که تجربه و یا شناختی نسبت به اون نداریم نریم چون فرصت بسیاری هست که سراغش بریم.

پس سراغ موضوعی بریم که حداقل تجربه ای در اون زمینه داشته باشیم و نسبت به اون موضوع هم بی تفاوت نیستیم و بهش انگیزه داریم.

بزارید با یکم نظریه پردازی این بخشو تمومش کنم؛ خواننده هارو دیدید؟؟ بعضی از اونا اصلا معلوم نیست دنبال چی هستن تو خوانندگی!!! یه بار میبینید غمگین میخونن یه بار شاد بعضی هاشونم که فقط ترانه های کسای دیگه رو میخونن. به نظر من این کار نشون دهنده اینه که خواننده دنبال شهرته، و همین مهم باعث میشه موزیک هاشون فقط جنبه مصنوعی داشته باشه،

اما خواننده خوب کسیه که میاد ترانه های خودشو میخونه که همون ترانه داستانش تو زندگیش اتفاق افتاده باشه! همین کار حتی اگه یک بار فقط پخش بشه از یک نفر،منظورم اینه که خواننده فقط همون چیزی که تجربش کرده رو بخونه، ارزشش هزاران بار بیشتر از آلبوم هاییه که داستان ترانه هاش هیچ ربطی به زندگی خوانندش ندارن.

همین مسعله تو نویسندگی هم صدق میکنه، پس اگر شما واقعا هدفتون انتشار مباحث عاشقانست، حتی اگه یه تجربه ساده عاشقانه هم دارید، بهش پرو بال بدید تا حدی که داستانو گم نکنید، و همین سادگیو جوری جلوه بدید که به بهترین نحو تاثیر بزاره رو خواننده و منتشرش کنید، (مباحث علمی تخیلی فرق داره) همین یعنی نویسندگی واقعی. باز هم میگم حتی اگه نمیتونید بهش پرو بال بدید و از کسی دیکه کمک بخوایین هم شما خالق اون اثر هستید و این هم فرقی با نویسندگی نداره.

منتظر قسمت دوم باشید.


بخش دوم این دوره از این لینک در دسترس است.


درودی دوباره به دوستان و همراهان، خیلی خوش اومدید به بخش دوم از دوره (دوجلسه ای آموزش نویسندگی)، من سریع میرم سر اصل مطلب ؛

 در جلسه اول بیشتر راجب:نیت یا همون اهداف لازم برای نوشتن، یکسری نکات اولیه، انگیزه و ایدولوژی ما از نوشتن حرف زدیم و کلا یک نتیجه گیری کردیم.

برای مطالعه جلسه اول از این دوره روی

این لینک کلیک کنید.

در جلسه دوم هم مبحث تکمیلی رو خدمتتون عرض میکنم تا پیش درآمدی باشه برای شما تا از این به بعد با شناخت و آگاهی بیشتر شروع به نویسندگی کنید، و از اونجایی که قبلا هم گفتم این دوره به دلایلی فشرده برگزار میشه؛ پیشنهاد میدم که کنکاش بیشتری روی جملات من داشته باشید تا بتونید عمق مطلبو درک کنید.


اول از هرچیزی بریم سر یه تکنیک دست اول برای پیدا کردن

 (ایده داستان).

من یه پرانتز وا میکنم قبل هر چیز، و میخوام بگم؛ این ایده دادن ها و یا خلق ایده به نظر من فقط و فقط باید در زمینه داستان های علمی تخیلی به کار برده بشه، چرا؟ چون؛ اگه شما بیایید یه داستان عاشقانه توی فکرتون بسازید که هیچوقت اتفاق نیوفتاده!! نتیجش یه اثر تصنعی و پوچه! 

بنابراین تعریف، هدف از تولید ایده برای نویسندگی عبارت است از؛ تولید ایده صرفا برای داستان های علمی تخیلی، یا کتب مطلقا علمی.

حالا بریم سراغ خلق ایده؛

اصولا وعده ی خاصی در ایده وجود داره، بعضی ایده ها یا طرح ها انتظارات خاصی رو به وجود میارن، چیزهایی که باید اتفاق بیفته و به یک نتیجه برسه تا در واقع موجبات رضایت خواننده رو فراهم کنه. 

این وعده ها میتونن شما رو به بهترین گزینه درباره بسط و گسترش ایده و طرح اولیه داستان، هدایت کنن.

یک تکنیک بهتر برای دیدن امکانات طرح و ایده اولیه اینه که در داستان بپرسید (چی میشد اگه؟) اینجوری میشد.

پرسش چی میشه اگه به دوجا ختم میشه. ایده ی داستان شما و فکر خودتون.

به کمک این پرسش میتونید اون چه رو که در دنیای داستان مجازه یا نیست تعریف کنید. مثلا داستان های هری پاتر،

بعلاوه کمک میکنه درون مغز خودتون در حالیکه این چشم انداز خیالی بازی میکنه کاووش کنید.

هرچه بیشتر بپرسید (چی میشه اگه)، به شکل کامل تری میتونید در این چشم انداز مستقر بشید،

جزئیات اون رو شرح و بسط بدین و اون رو برای مخاطب جذاب کنید. 

هدف اینه که فکرتونو رو آزاد بذارید، خودتون رو سانسور و یا قضاوت نکنید، شاید باورتون نشه اما من قبلا فکر میکردن ۹۰ درصد ایده هام احمقانست، اما بعد ها با نظر سنجی ها به این نتیجه رسیدم که؛ اینطور نیست.

پس خیلی از ایده هاتون رو حفظشون کنید.

ایده هایی که شاید از نگاه شما احمقانه به نظر بیان معمولا

منجر به موفقیت های بزرگ هنری میشن.

ببینیم نویسنده های این آثار موقع نوشتن ایده و طرح اولیه به چه چیزهایی فکر کردن.

جان تروبی در آناتومی داستان به چند نمونه از این آثار اشاره میکنه؛ 

از قضا این داستان ها به فیلم هم تبدیل شدن.

مثلا: در قتل در قطار سریع السیر شرق که براساس رمانی با همین نام به نوشته ی آگاتا کریستی ساخته شده، ایده و طرح اولیه درباره کشته شدن مردی در کوپه قطاره که کوپه ش درست کنار کوپه ایه که هرکول پوآرو همون کاراگاه نابغه در اون خوابیده. این یعنی ایده ی یک داستان جنایی بکر و هوشمندانه ولی چی میشه اگه بخوایم ایده ی عدالت رو به فرای دستگیری معمولی یک قاتل ببرید؟ چی میشه اگه بخواید نهایت عدالت شاعرانه رو نشون بدید؟ چی میشه اگه مقتول مستحق مرگ باشه و هیئت منصفه ای طبیعی متشکل از دوازده مرد و زن قاضی باشن و هم مامور اعدام.

در رمان گتسبی بزرگ که معروف ترین رمان اسکات فیتزجرالده و چند فیلم هم بر اساس اون ساخته شده چالش فیتر جرالد اینه که ف*ساد رویای آمریکایی و تقلیل اون رو به رقابت بر سر شهرت و ثروت نشون بده. مشکلات او هم به همین اندازه بزرگن باید نیرو محرکه ی روایی خلق کنه در حالیکه قهرمان در واقع دستیار کس دیگریه و کاری میکنه که مخاطب جذب آدمای سطحی بشن و یه داستان عشقی کوچک رو به طریقی تبدیل به استعاره ای برای آمریکا میکنه؛ بنابراین در نظر داشته باشید که طرح کلی داستان شما که در یک جمله بیان شده، شاه کلید اصلی داستان شماست.

و نکته اصلی در ایده دادن برای داستان های تخیلی اینه که شما بتونید اجزا رو (کاراکتر ها، محیط، زمان) به نحو سازمان یافته به داستان تبدیل کنید و یک شاهکار خلق کنید.

اما چرا واسه کتاب های علمی ایده بدیم؟ این ایده دادن در مورد کتاب های علمی مبحث تازه به دوران رسیده ای به حساب میاد، نه اینکه قصدم این باشه با کنایه زدن به تازه به دوران رسیده بخوام تخریبش کنم، بلکه برعکس خودم فکر میکنم اولین نفری هستم که راجبش دارم اینجا مینویسم واستون.

ایده دادن ها توی مباحث علمی میتونه خیلی از مباحثو در بربگیره مثلا ایده ای که میگه بیاییم علم رو به صورت طنز بیان کنیم!! یا. 

اگه دنبال ایده بودید واسه نوشتن رمان (

ایده برای نوشتن )این بخش رو از دست ندید، چون هم توضیح دادم و هم مثال های جالبی آوردم واستون.


حالا بریم سراغ (گفتگو ها) که چرا در فیلمنامه، رمان و. گفتگو نقش بسیار مهمی داره.

گری پروست مدرس برجسته ی داستان نویسی در جایی نقل میکنه:

در یک جلسه از کارگاه داستان نویسی به یکی از دانشجویانم گفتم:

جک تو چطور امرار معاش میکنی؟

جواب داد: جایی پیشخدمتی می کنم استاد.

در اون جلسه 30 دانشجوی دیگه حضور داشتن و به صحبتای ما گوش می کردن و همه از حرفای ما خسته شده بودن.

گری پروست میگه که دوباره گفتم:

جک تو چطوری امرار معاش میکنی؟

و اون دوباره گفت: جایی پیشخدمتی می کنم.

گفتم: پیشخدمتی؟! فکر نمی کنی امرار معاش از این راه کمی احقمانه باشه؟

گفت: اوه نه من کار پیشخدمتی رو دوست دارم.

گفتم: دوست داری؟ یعنی تو جدا دوست داری برای یک مشت آدم ابله که نمیدونن چطوری پخت و پز کنن دائم همبرگر ببری این طرف و اون طرف؟

بعد ادامه میده؛ بعد از این دیالوگ که با جک داشتم همه ی دانشجوها با اشتیاق به حرفای ما گوش می کردن و میخواستن بدونن که جک چه جوابی میده و من چه جوابی خواهم داد. این بار صحبت های اون ها براشون مهم بوده و در واقع این استاد داستان نویسی و آموزش داستان نویسی تونسته بوده از بی تفاوتی درشون بیاره.

خودش میگه: البته من همیشه در جلسات بحث و گفتگوی با دانشجوهام از این جور گفتگوها استفاده می کنم و غرضم همینه که اشتباهاتِ مرسوم داستان نویسا و نویسنده های داستان های واقعی رو در امر گفتگو نویسی به اون ها گوش زد کنم. طی یکسالی که به کار خوندن و نقد دست نوشته های دانشجویان اشتغال داشتم بارها با شیش اشتباه مشخص اون ها در زمینه گفتگو نویسی مواجه شدم. گفتگویی که به اون اشاره شد در واقع کوششی بود برای تبیین ششمین اشتباه رایج در بحث گفتگو نویسی که خودِ گفتگو نویسی در داستان بسیار اهمیت داره.

بعد بحثی رو پیش میکشه در باره ی اشاره مستقیم به اشخاص.

میگه آخرین باری که از یک گفتگو نظیر گفتگویی که در پایین مثال خواهیم زد استفاده کردید کی بود؟

یه بخش از داستانی رو میاره که به دستش رسیده بود و برای دانشجوها میگه که:

_ سلام رندی چطوری؟

جواب میده:

_ ای بد نیستم؛ گیل انگار سگ جدیدی خریدی؟

_ آره رندی… آره… از نژاد اسپینیله

_ خیلی قشنگه گیل.

شما احتمالا هیچ وقت با این نحو با کسی صحبت نکردین چون بسیار کسل کننده س، ما موقع صحبت کردن به ندرت اسم همدیگه رو پشت سرهم به کار می بریم، گو اینکه این کار معمولا محبت و صمیمیت رو می رسونه، اما خواننده رو در داستان نوشتن بسیار عصبی می کنه. نکته ی دیگه اینِ که حتما لازم نیس وقتی ما میخوایم شرح و توصیف گفتگو رو بدیم خودمون به عنوان نویسنده بیایم و در مورد حالات اون شخصیتی که میخواد صحبت کنه قضاوت کنیم مثلا بگیم که: جک اعلام کرد که از تو نمی ترسم. یا جود دندان قروچه ای کرد و گفت: میخوای چیکار بکنی؟

میخوای منو با صدات بترسونی؟!

یا فلانی سرزنش کنان گفت…

اصلا نیازی به این صفت ها نیست یا نیازی نیست بگیم که فلانی به تندی گفت، به کندی گفت، داد زد، هوار کشید یا غرغر کرد، مسخره کنان گفت و… ما تمام این موارد رو باید توی لحن اون کسی که داره در داستان این گفتگو رو انجام میده بیاریم و این رو بذاریم به عهده ی خواننده ای که داره داستان رو میخونه تا اون بفهمه که این شخصیت چقدر لحنش سرده، گرمه، گیرا و یا ناراحت کننده اس.

در واقع پرهیز کنیم از گفتگوهای سنگین و مصنوعی و بی حس که بیشترین لطمه رو به داستان میزنه.

در مورد نحوه نوشتن گفتگو ها هم میان دوستان داستان نویس تفاوت نظر های زیادی من میبینم، از تجربه ام بگم؛ یک بار داشتم توی گفتگو نویسی بجای علامت های + یا - از اسم کاراکتر استفاده میکردم، مثلا:

مریم:چی شده؟ تحویل نمیگیری؟

شاهین:مگه سفارشت دادم که تحویلت بگیرم؟

اما گفتگویی که نوشته بودم وقتی به دست ویراستارم میرسید، سریع میومد بجای اسامی از علامت ها استفاده میکرد، دلیلش رو هم میپرسیدم! میگفت؛ من حس میکنم اینطوری مخاطب راحت تره اما از نظری دیگه من فکر میکردم اگه اینطوری بشه تو گفتگو های شلوغی که مثلا ۱۰ یا ۵ کاراکتر در حال حرف زدن هستند ممکنه مخاطب رو سردرگم کنه.

به هرحال این مسائل که چجوری توی گفتگو کاراکتر رو توصیف کنیم زیاد اهمیت خاصی نداره، چون ممکنه من واسه هر کاراکتری یه شخصیت جدا گانه بسازم که از لحن و طرز حرف زدنش مشخص بشه کیه ولی ممکن هم هست من یک رمان بنویسم که هر آن ممکن باشه یه شخصیت گذرا بیاد یه حرفی بزنه و بره مثلا(کافه چی یا مکانیک)، بنابراین این نحوه توصیف کاراکتر دست خودتونه و به مسائل مختلف بستگی داره اما بهتره از (گفت) استفاده نکنید. 


من بخش آخر جلسه رو اختصاص میدم به برنامه کاری،

به این معنی که یه نویسنده در اصل چه برنامه ای باید داشته باشه؟

خوب، این رو بدونید که مطالعه ی روزانه و پیگیری کتاب های جدید، کتاب خونه های جدید و. مهمترین کاریه که شما باید انجام بدید. فهرستی از آثاری رو که قراره مطالعه کنید رو روی کاغذ بیارید و شروع کنید به مطالعه، درسته که درواقع شما داستان نویس هستید و بیشتر باید بنویسید، اما این رو به خاطر داشته باشید که لازمه ی هر نوشتنی، خواندن مطالعه پی در پی هست، چون مهمه که شما لحن های حرف زدن کتابی رو بدونید مثلا حماسی یا طنز آلود، اونطور هم نیاز نیست که خودتون رو خسته کنید.

 مثلا شما جملات یا بخشی از آثاری رو که از مجموعه داستان و رمان ها گلچین شده رو بخونید، من قبلا این کار رو کردم و واسه شما یه بخش مناسب از بریده های کتاب های برگزیده جمع آوری کردم که از اینجا قابل دیدنه

(کتاب های برگزیده) کلیک کنید.

هر نویسنده ای در هر جای دنیا باید تاریخ مملکتشو بدونه و درباره اون مطالعه کرده باشه. باید نویسنده گان شاخص

کشورش و دیگر کشورها رو بشناسه باید بدونه که اون ها از چه تکنیک هایی استفاده می کنند.

زبان داستانیشون، تشخص زبانیشون.

شاید این به فکر مثلا یک نویسنده ی جوان مثل خیلی هامون از جمله خودم، برسه که بگیم؛ خوندن تاریخ تمدن اثر ویل دورانت برای یک نویسنده اهمیت داره برای اینکه خوندن اون اثر و آثاری از این دست به شما یک نگاه هستی شناسانه میده،

مثلا از همون جلد اولش که مشرق زمین گهواره تمدنِ، شما وقتی شروع می کنید و خرد خرد می خونید تا برسید به جلدای بعدی، یک سیر تمدنی بشر رو تو این اثر می بینید

یا همینطور آثار فلسفی، روان شناختی این کمک میکنه به دیدگاه و نگاه نویسنده و اینکه حتما آثار کهن رو مطالعه کنید و از گلستان سعدی گرفته تا تاریخ بیهقی و شاهنامه ی فردوسی و سفرنامه ی ناصر خسرو و آثار کهنی که ما داریم و پشتوانه ی ادبیات مون هست دقت کنید که قرار نیست ما دقیقا مثل اون ها براساس زبان اونها بنویسیم ولی مطالعه ی این آثار پشتوانه ی یک داستان نویس محسوب میشه.

اما دقت کنید که خودتون رو هم غرق در این چیز ها نکنید، بهترین مکان ها برای مطالعه کوتاه و مختصر ویکی پدیا هست. 

من تاریخ ادبیات ایران رو هم آماده کردم واستون میتونید مطالعش کنید(

تاریخ ادبیات ایران) کلیک کنید.

برای مطالعه برنامه ی روزانه داشته باشید.

ساده ترین برنامه اش هم اینه که یک اپلیکیشن مناسب برای برنامه ریزی توی موبایلتون نصب کنید و واسه مطالعه یه زمانی رو برای آلارم دادن بهتون تنظیم کنید، حداقل دو ساعت مطالعه رو در نظر بگیرید این چیز زیادی نیست در ماه میشه 60 ساعت ولی این رو در نظر داشته باشید، شما در این 60 ساعت چند کتاب خوندید و به دیدگاه و بینش شما کمک کرده. این دو ساعت رو هم حتما در نظر داشته باشید که اگه امکان داره شما دو روز سه روز گرفتار باشید، یا مثلا مریض باشید و نرسید، تا سه چهار روز مطالعه با رغبت داشته باشید.

اما زیاد هم به خودتون سخت نگیرید.

من برای تکمیل شدن این دوره، پیشنهاد خوندن بخش (

حرفه ای گری در نویسندگی) رو میدم.

امیدوارم هر روز و هر روز توی نویسندگی پیشرفت کنید و به هدفتون برسید، دوستتون دارم.


‍ ‍

با درود خدمت خوانندگان عزیز

از امروز دوره نویسندگی (دو جلسه ای) به صورت رایگان برای دوستان گرامی برگذار میشه، میخوام توی این دوره اصول و اصل مطلب و همینطور چکیده ای از نویسندگی رو آموزش بدم و در اختیارتون بزارم.

توجه داشته باشید این دوره ها به صورت فشرده هستن پس دست کم نگیرید.

در بخش اول می خواهیم درباره این صحبت کنیم که در آغاز نویسندگی باید از کجا شروع به نوشتن کنیم؟

آیا تحت تاثیر نویسندگان پیشکسوت بنویسیم؟

آیا اینکه به کلاس های داستان نویسی برویم در زیبا نویسی ما تاثیر دارد؟

کلاس رفتن برای یاد گرفتن فن در داستان نویسی مهم است اما اگه قریحه و انگیزه برای نوشتن وجود نداشته باشد رفتن به سر هر کلاسی به اعتقاد من بیهوده است.

صرف نظر از اینکه در کلاس های نویسندگی شرکت می کنید یا نه مهم این است که به صدای درونی خودتان گوش کنید مطمعن باشید این صدا هیچ گاه به شما دروغ نخواهد گفت

به چیزی بچسبید که شما رو یکه و یگانه می کند

و این رو هم به خاطر داشته باشید که داستان نوشتن مهم خود داستان است نه مقصد.

اگر شما دنبال پول در آوردن هستید و می خواهید برای پول در آوردن دنبال نوشتن بروید، سخت در اشتباه هستید.

اگه برای شهرت می خواهید میخواید داستان نویس بشوید بازهم در اشتباه هستید چون شهرت از بین رفتنی است .

نویسنده شدن ارزش و بهایی دارد که در راه تثبیت شدن در آن باید سختی های زیادی را از سر بگذرانید.

به قول پیکاسو»هر چیزی در زندگی بهایی دارد هر چیز با ارزشی هم سایه خودش را به همراه دارد و گریزی ازآن نیست”

نکته ی دیگر در رابطه با نوشتن این است که رویاهایتان را جدی بگیرید و بعد هم در مورد چیزی بنویسید که درباره ی آن انگیزه دارید.

مثلا اگر درباره فساد مالی یا اداری یا وضعیت مدارس دغدغه ای ندارید و اصلا آزار نمی دهدو درباره ش فکرهم نمی کنید اگر داستانی در این باره بنویسید مطمئن باشید که مصنوعی و تصنعی از آب در میاد

پس سراغ چیزی بروید که نسبت بهش انگیزه دارید و احساس می کنید که با تموم وجودتون می توانید آن را بنویسید

چیزی که شما با تمام وجود تان بنویسید و دلتان را به درد بیاورد حتما مخاطبانی هم خواهد داشت که مثل شما بعد از خواندنش تحت تاثیر قرار میگیرند

و این نکته را هم متذکر می شوم که تحت تاثیر یک نویسنده ی دیگرنوشتن اگر در ابتدای کار نوشتنتان باشد ایرادی ندارد اما در نهایت باید صدای ویژه ی خودتان را پیدا کنید.

و اولین جایی هم که باید دنبال آن بگردید گذشته ی خودتان است

گذشته ای که هر قدر مشقت بار تر باشد بهتراست

بسیاری از هنرمندان در خانواده های مسئله دار بزرگ شدند و به عنوان راهی برای بقای روح یاد گرفتن که زخم های خودشان را به مجرای خاصی هدایت کنند. از جمله آقای کافکا که توی نامه ای به پدرش گفته؛ پدر، من همیشه ازت خیلی میترسیدم و تو مایه طرز تفکرات منفی من هستی،

و به عنوان نکته ی اصلی:

اگر تصمیم گرفتید داستانی بنویسید شروع کنید

و به کسانی می گویند که این کار به این روش انجام نمی شود گوش ندهید.

اگر میکلانژ ” کف کلیسا را نقاشی می کرد تا الان اثرش پاک شده بود

بنابراین داستان خودتان را بنویسید و شروع کنید.

برای نوشتن بایستی جسارت داشته باشید و جسارت از نبوغ ,قدرت و جادو برخورداره

بنابراین همین الان شروع کنید.


مبحث بعدی اینِ که برای داستان نوشتن باید از کجا شروع کرد. من میخوام از این به بعد خودمونی تر واستون حرف بزنم؛

شاید شما هم فکر می کنین استعدادِ نوشتن دارید و بارها این سوال رو از نویسنده‌هایی که می شناسین پرسیدین که یک داستان یا قصه‌ای تو ذهنم دارم و دوست دارم بنویسمش اما نمی دونم این کار رو باید از کجا شروع کنم.

معمولا کسی که برای چاپ شدن اثری رو می نویسه درست مثل کسیِ میشه که قراره ازش عکس بگیرن؛ یه حالت خشک و رسمی به خودش می گیره و ساده ترین راه برای چیره شدن به این مسئله اینِ که مثل اکثر نویسنده‌های معروف و حرفه‌ای نوشته هاتون رو برای کسی بنویسید، مثل نوشتنِ نامه برای یک نفر.

با استفاده از این شیوه مطمئن باشین که ترس بی موردی که ناشی از مخاطبان انبوه ولی بی چهره است از بین میره، به ویژه برای نویسندگان جوانی که در مرحله ی نوشتن کارهای اولیه خودشون هستن.» من یه نکته بگم؛ قبلا که یه ترانه ای مینوشتم و میخواستم اون رو به صورت صوتی بخونمش و ببینم دقیقا زیرو بم صدام با این ترانه سازگار هست یانه، موقع ضبط خیلی حساس و رسمی میشدم و همین باعث میشد ترانمو درست اجرا نکنم، واسه همین تاکید شدید دارم که حتما حتما خودتون باشید.

نویسنده‌ی سرشناس آمریکایی جان اشتاین که آثارش در ایران ترجمه‌شده همچون: خوشه‌های خشم، موش‌ها و آدم‌ها و راسته‌ی کنسرو سازان» درباره‌ی تجربه اش از نوشتن می گه که:

فکر این که میخوای بالأخره نوشته ات رو تموم کنی از سرت بیرون کن، کاری به 500 صفحه نوشتن نداشته باش و فقط روزی یک صفحه بنویس؛ علتش رو وقتی که نوشته ات تموم بشه خواهی فهمید و حتما تعجب خواهی کرد.

در واقع آزادانه و با سرعت تمام بنویس، ضمناً تا کار نوشتنت تموم نشده اون رو اصلاح یا بازنویسی نکن؛ چون بازنویسی در گرما گرم نوشتن بهونه ایه واسه ننوشتن و همچنین مانعیِ واسه تداوم ضرب آهنگ نوشته که نتیجه ی این کار عدم هماهنگی نویسنده با نوشته اس. موقع نوشتن به هیچ عنوان به مخاطب عام فکر نکن چون اولا فکر کردن به مخاطبی که هیچ شناختی ازش نداری هیچ کمکی به پیشبرد نوشته ات نمی کنه و ممکنه حتی باعث وحشت بشه و کار رو عقب بندازه.

پس فکر کردن به این مورد هیچ تاثیر مفیدی برای نوشتن نداره.

دوما مخاطبان مثل تماشاگران تئاتر حاضر و ناظر بر روی کار شما نیستن؛ در حقیقت موقع نوشتن مخاطب خودتون رو فقط یک نفر قرار بدین، و اون یک نفرهم خودتون باشید یا در نهایت فردی که خیلی باهاش راحتید، گاهی وقتا خوبه یه آدم خیالی و یا یک فرد مشخص (مثل کسی که می شناسید) رو در فکرتون خودتون مجسم کنید، این یه اسم خوبی هم داره که بیشتر بازاریابها هم از این تکنیک استفاده میکنن، و داستان و یا رمان رو برای اون بنویسین و در واقع این احساسو داشته باشین که قراره یک رمان جذاب و خوب رو برای اون بنویسین و قراره بخونه، اگه موقع نوشتن؛ صحنه و یا بخشی اذیتتون می کنه و فکر می کنید که هنوز احتیاج به کار بیشتر داره اون رو به همون حال بذارید و به نوشتن ادامه بدید، مطمئنا وقتی اثر رو کامل نوشتید می تونید دوباره سراغ اون بخش برید و متوجه میشید علت این که اون صحنه و یا بخش اذیتتون می کرده این بوده که نباید در اون بخش از داستان میومد؛ و نکته ی دیگری که اشتاین بک بهش اشاره می کنه اینِ که نباید به صحنه ای از داستان بیشتر از بقیه صحنه های داستانت بها بدی چون بعدها خواهی فهمید که اون صحنه رو درست تصور نکردید و می تونید در باز نویسی اصلاحش کنید.

در مورد تاثیر باز نویسی اثر و این که چگونه داستان رو باز نویسی کنیم؛ چه وقت این کار رو انجام بدیم؛ بعدا بهتون آموزش میدم.

نکته ی بعدی هنگام نوشتن داستان به ویژه موقع نوشتن گفتگو ها اینِ که اون چه رو که می نویسین با صدای بلند واسه خودتون ادا کنید، این کار موقع نوشتن گفتگوها خیلی اهمیت داره، چون فقط از این طریق میشه فهمید که گفتگوهایی که می نویسیم شبیه به گفتگوهای مردم هست یا نه.


مبحث بعدی راجب نکات مهم در داستان نویسی هست که

یکی از اونها در واقع انگیزه ی داستان نویسه برای نوشتن.

به اعتقاد من مهمترین چیزی که در داستان نویسی وجود داره برخلاف بسیاری که میگن ایده در داستان نوشتن خیلی مهمه این انگیزه ی نویسنده برای کاری که میخواد انجام بده است که اهمیت داره و انگیزه متفاوت از اون ایدئولوژی است که وحله‌های فکری مختلف وابستگی‌هایی بهش دارن، این انگیزه در واقع متفاوت از نگاه ایدئولوژیکی هست که امکان داره در داستان وجود داشته باشه؛ مقصود من از انگیزه در داستان نوشتن اینه که نویسنده باید اول این رو در خودش پیدا کنه که نسبت به چه چیزی انگیزه و اشتهای نوشتم داره. ممکنه برای من بیش از هر چیزی مسئله ی آلودگی هوا اهمیت داشته باشه و بخوام راجع به اون بنویسم؛ و شاید اصلا فس*اد اداری برام مهم نباشه و در ذهنم نگنجه و چیزی راجع به اون ندونم و هیچ وقت هم به اصطلاح، تشویق به نوشتنم نکنه اما برای دیگری امکان داره که ف*ساد در فوتبال، اعتیاد و مواد م*خدر و یا مثلا نوعی بی بند و باری اهمیت داشته باشه.

امکان داره واسه بسیاری از نویسندگان عشق اهمیت داشته باشه اما واسه یکی دیگه ایثار و از خودگذشتگی و فضای و بعد عرفانی اون مهم باشه.

حتما توجه اساسی داشته باشیم که در واقع چه چیزی در فکر ما اهمیت ویژه داره و میخوایم درباره اش بنویسیم و نسبت به اون انگیزه داریم، منظورم اون اهداف شما از نوشتنه.

معتقدم که ایده در این انگیزه است که شکل می گیره، یعنی چه چیزی ذهن ما رو به طور کامل به خودش جلب میکنه.

به طور خلاصه ؛ اگر شما داستان عاشقانه ای در زندگیتون اتفاق افتاده و دوست دارید راجبش بنویسید، همین انگیزه شما و ایده شما میشه، یا اگه دوست دارید علمتون رو به مردم انتقال بدید همین یک انگیزه و ایده هست، به نظر من همین چیزا باعث میشه شما نویسنده واقعی باشید، حتی اگه خودتون توانایی نوشتنش رو چه از لحاظ زمانی و چه از لحاظ پرو بال دادن متن نداشته باشید اما بدید کسی دیگه بنویستش باز هم شما یک نویسنده به حساب میایید، چون اصل مطلب توی ایده و انگیزه هست.

نویسنده های بزرگ تکرار میکنن سراغ چیزهایی بریم که نسبت به اونها تجربه داریم و در ما ایجاد انگیزه میکنن. برای نوشتن و در آغاز کار نوشتن سراغ اون چیزهایی که تجربه و یا شناختی نسبت به اون نداریم نریم.

پس سراغ موضوعی بریم که حداقل تجربه ای در اون زمینه داشته باشیم و نسبت به اون موضوع هم بی تفاوت نیستیم و بهش انگیزه داریم.

بزارید با یکم نظریه پردازی این بخشو تمومش کنم؛ خواننده هارو دیدید؟؟ بعضی از اونا اصلا معلوم نیست دنبال چی هستن تو خوانندگی!!! یه بار میبینید غمگین میخونن یه بار شاد بعضی هاشونم که فقط ترانه های کسای دیگه رو میخونن. به نظر من این کار نشون دهنده اینه که خواننده دنبال شهرته یا اینکه کنسرت بزاره و پول دربیاره، این چیزا حقیقته! و همین مهم باعث میشه موزیک هاشون فقط جنبه مصنوعی داشته باشه، تازه این روزا بازار کپی کاری از آهنگ های خارجی هم داره بیداد میکنه!! آخه چرا؟ 

اما خواننده خوب کسیه که میاد ترانه های خودشو میخونه که همون ترانه داستانش تو زندگیش اتفاق افتاده باشه! همین کار حتی اگه یک بار فقط پخش بشه از یک نفر، منظورم اینه که خواننده فقط همون چیزی که تجربش کرده رو بخونه، ارزشش هزاران بار بیشتر از آلبوم هاییه که داستان ترانه هاش هیچ ربطی به زندگی خوانندش ندارن.

همین مسعله تو نویسندگی هم صدق میکنه، پس اگر شما واقعا هدفتون انتشار مباحث عاشقانست، حتی اگه یه تجربه ساده عاشقانه هم دارید، بهش پرو بال بدید تا حدی که داستانو گم نکنید، و همین سادگیو جوری جلوه بدید که به بهترین نحو تاثیر بزاره رو خواننده و منتشرش کنید، (مباحث علمی تخیلی فرق داره) همین یعنی نویسندگی واقعی. باز هم میگم حتی اگه نمیتونید بهش پرو بال بدید و از کسی دیگه کمک بخوایین هم، شما خالق اون اثر هستید و این هم فرقی زیادی با نویسندگی نداره.

اما مباحث تخیلی برمیگرده به تصورات کودکی و تا حدی زیادی مخیله نویسنده، ممکنه نویسنده هری پاتر یا آلیس در سرزمین عجایب تو بچگی هاشون یه دنیا ساخته باشند و حالا بخوان به مردم نشونش بدن تا سرگرمشون کنن یا ممکنه همینطوری موقع مسواک زدن بشینن و خیال پردازی کنن و همینو منتشرش کنن!!

توی آثار علمی هم اهداف نویسنده مشخصه، یعنی نویسنده دوست داشته علمشو در اختیار عموم بزاره تا کمک کنه به بشریت، و.

مباحث علمی از کتب درسی و کنکوری جداست! چون بیشتر مولف های کتب کنکوری و کمک درسی هدف درآمد زایی دارند، تا اونجا که من فکر میکنم!

در نهایت، به طور کلی؛ هدف یا نیت از لازمه هاست که مشخصه شما دارید، و دوم ایده هست که اونم مطمعناً دارید بالاخره یک اتفاق خاص حتما تو زندگیتون افتاده که بخوایید راجبش بنویسید، و در آخر توانایی و علم نویسندگی هست که اون رو هم یا دارید یا میتونید کسب کنید، پس اگه سه اصل گفته شده رو دارین درنگ نکنید و شروع به کار کنید.

منتظر قسمت دوم باشید.


بخش دوم این دوره از این لینک در دسترس است.


درودی دوباره به دوستان و همراهان، خیلی خوش اومدید به بخش دوم از دوره (دوجلسه ای آموزش نویسندگی)، من سریع میرم سر اصل مطلب ؛

 در جلسه اول بیشتر راجب:نیت یا همون اهداف لازم برای نوشتن، یکسری نکات اولیه، انگیزه و ایدولوژی ما از نوشتن حرف زدیم و کلا یک نتیجه گیری کردیم.

برای مطالعه جلسه اول از این دوره روی

این لینک کلیک کنید.

در جلسه دوم هم مبحث تکمیلی رو خدمتتون عرض میکنم تا پیش درآمدی باشه برای شما تا از این به بعد با شناخت و آگاهی بیشتر شروع به نویسندگی کنید، و از اونجایی که قبلا هم گفتم این دوره به دلایلی فشرده برگزار میشه؛ پیشنهاد میدم که کنکاش بیشتری روی جملات من داشته باشید تا بتونید عمق مطلبو درک کنید.


اول از هرچیزی بریم سر یه تکنیک دست اول برای پیدا کردن

 (ایده داستان).

من یه پرانتز وا میکنم قبل هر چیز، و میخوام بگم؛ این ایده دادن ها و یا خلق ایده به نظر من فقط و فقط باید در زمینه داستان های علمی تخیلی به کار برده بشه، چرا؟ چون؛ اگه شما بیایید یه داستان عاشقانه توی فکرتون بسازید که هیچوقت اتفاق نیوفتاده!! نتیجش یه اثر تصنعی و پوچه! 

بنابراین تعریف، هدف از تولید ایده برای نویسندگی عبارت است از؛ تولید ایده صرفا برای داستان های علمی تخیلی، یا کتب مطلقا علمی.

حالا بریم سراغ خلق ایده؛

اصولا وعده ی خاصی در ایده وجود داره، بعضی ایده ها یا طرح ها انتظارات خاصی رو به وجود میارن، چیزهایی که باید اتفاق بیفته و به یک نتیجه برسه تا در واقع موجبات رضایت خواننده رو فراهم کنه. 

این وعده ها میتونن شما رو به بهترین گزینه درباره بسط و گسترش ایده و طرح اولیه داستان، هدایت کنن.

یک تکنیک بهتر برای دیدن امکانات طرح و ایده اولیه اینه که در داستان بپرسید (چی میشد اگه؟) اینجوری میشد.

پرسش چی میشه اگه به دوجا ختم میشه. ایده ی داستان شما و فکر خودتون.

به کمک این پرسش میتونید اون چه رو که در دنیای داستان مجازه یا نیست تعریف کنید. مثلا داستان های هری پاتر،

بعلاوه کمک میکنه درون مغز خودتون در حالیکه این چشم انداز خیالی بازی میکنه کاووش کنید.

هرچه بیشتر بپرسید (چی میشه اگه)، به شکل کامل تری میتونید در این چشم انداز مستقر بشید،

جزئیات اون رو شرح و بسط بدین و اون رو برای مخاطب جذاب کنید. 

هدف اینه که فکرتونو رو آزاد بذارید، خودتون رو سانسور و یا قضاوت نکنید، شاید باورتون نشه اما من قبلا فکر میکردن ۹۰ درصد ایده هام احمقانست، اما بعد ها با نظر سنجی ها به این نتیجه رسیدم که؛ اینطور نیست.

پس خیلی از ایده هاتون رو حفظشون کنید.

ایده هایی که شاید از نگاه شما احمقانه به نظر بیان معمولا

منجر به موفقیت های بزرگ هنری میشن.

ببینیم نویسنده های این آثار موقع نوشتن ایده و طرح اولیه به چه چیزهایی فکر کردن.

جان تروبی در آناتومی داستان به چند نمونه از این آثار اشاره میکنه؛ 

از قضا این داستان ها به فیلم هم تبدیل شدن.

مثلا: در قتل در قطار سریع السیر شرق که براساس رمانی با همین نام به نوشته ی آگاتا کریستی ساخته شده، ایده و طرح اولیه درباره کشته شدن مردی در کوپه قطاره که کوپه ش درست کنار کوپه ایه که هرکول پوآرو همون کاراگاه نابغه در اون خوابیده. این یعنی ایده ی یک داستان جنایی بکر و هوشمندانه ولی چی میشه اگه بخوایم ایده ی عدالت رو به فرای دستگیری معمولی یک قاتل ببرید؟ چی میشه اگه بخواید نهایت عدالت شاعرانه رو نشون بدید؟ چی میشه اگه مقتول مستحق مرگ باشه و هیئت منصفه ای طبیعی متشکل از دوازده مرد و زن قاضی باشن و هم مامور اعدام.

در رمان گتسبی بزرگ که معروف ترین رمان اسکات فیتزجرالده و چند فیلم هم بر اساس اون ساخته شده چالش فیتر جرالد اینه که ف*ساد رویای آمریکایی و تقلیل اون رو به رقابت بر سر شهرت و ثروت نشون بده. مشکلات او هم به همین اندازه بزرگن باید نیرو محرکه ی روایی خلق کنه در حالیکه قهرمان در واقع دستیار کس دیگریه و کاری میکنه که مخاطب جذب آدمای سطحی بشن و یه داستان عشقی کوچک رو به طریقی تبدیل به استعاره ای برای آمریکا میکنه؛ بنابراین در نظر داشته باشید که طرح کلی داستان شما که در یک جمله بیان شده، شاه کلید اصلی داستان شماست.

و نکته اصلی در ایده دادن برای داستان های تخیلی اینه که شما بتونید اجزا رو (کاراکتر ها، محیط، زمان) به نحو سازمان یافته به داستان تبدیل کنید و یک شاهکار خلق کنید.

اما چرا واسه کتاب های علمی ایده بدیم؟ این ایده دادن در مورد کتاب های علمی مبحث تازه به دوران رسیده ای به حساب میاد، نه اینکه قصدم این باشه با کنایه زدن به تازه به دوران رسیده بخوام تخریبش کنم، بلکه برعکس خودم فکر میکنم اولین نفری هستم که راجبش دارم اینجا مینویسم واستون.

ایده دادن ها توی مباحث علمی میتونه خیلی از مباحثو در بربگیره مثلا ایده ای که میگه بیاییم علم رو به صورت طنز بیان کنیم!! یا. 

اگه دنبال ایده بودید واسه نوشتن رمان (

ایده برای نوشتن )این بخش رو از دست ندید، چون هم توضیح دادم و هم مثال های جالبی آوردم واستون.


حالا بریم سراغ (گفتگو ها) که چرا در فیلمنامه، رمان و. گفتگو نقش بسیار مهمی داره.

گری پروست مدرس برجسته ی داستان نویسی در جایی نقل میکنه:

در یک جلسه از کارگاه داستان نویسی به یکی از دانشجویانم گفتم:

جک تو چطور امرار معاش میکنی؟

جواب داد: جایی پیشخدمتی می کنم استاد.

در اون جلسه 30 دانشجوی دیگه حضور داشتن و به صحبتای ما گوش می کردن و همه از حرفای ما خسته شده بودن.

گری پروست میگه که دوباره گفتم:

جک تو چطوری امرار معاش میکنی؟

و اون دوباره گفت: جایی پیشخدمتی می کنم.

گفتم: پیشخدمتی؟! فکر نمی کنی امرار معاش از این راه کمی احقمانه باشه؟

گفت: اوه نه من کار پیشخدمتی رو دوست دارم.

گفتم: دوست داری؟ یعنی تو جدا دوست داری برای یک مشت آدم ابله که نمیدونن چطوری پخت و پز کنن دائم همبرگر ببری این طرف و اون طرف؟

بعد ادامه میده؛ بعد از این دیالوگ که با جک داشتم همه ی دانشجوها با اشتیاق به حرفای ما گوش می کردن و میخواستن بدونن که جک چه جوابی میده و من چه جوابی خواهم داد. این بار صحبت های اون ها براشون مهم بوده و در واقع این استاد داستان نویسی و آموزش داستان نویسی تونسته بوده از بی تفاوتی درشون بیاره.

خودش میگه: البته من همیشه در جلسات بحث و گفتگوی با دانشجوهام از این جور گفتگوها استفاده می کنم و غرضم همینه که اشتباهاتِ مرسوم داستان نویسا و نویسنده های داستان های واقعی رو در امر گفتگو نویسی به اون ها گوش زد کنم. طی یکسالی که به کار خوندن و نقد دست نوشته های دانشجویان اشتغال داشتم بارها با شیش اشتباه مشخص اون ها در زمینه گفتگو نویسی مواجه شدم. گفتگویی که به اون اشاره شد در واقع کوششی بود برای تبیین ششمین اشتباه رایج در بحث گفتگو نویسی که خودِ گفتگو نویسی در داستان بسیار اهمیت داره.

بعد بحثی رو پیش میکشه در باره ی اشاره مستقیم به اشخاص.

میگه آخرین باری که از یک گفتگو نظیر گفتگویی که در پایین مثال خواهیم زد استفاده کردید کی بود؟

یه بخش از داستانی رو میاره که به دستش رسیده بود و برای دانشجوها میگه که:

_ سلام رندی چطوری؟

جواب میده:

_ ای بد نیستم؛ گیل انگار سگ جدیدی خریدی؟

_ آره رندی… آره… از نژاد اسپینیله

_ خیلی قشنگه گیل.

شما احتمالا هیچ وقت با این نحو با کسی صحبت نکردین چون بسیار کسل کننده س، ما موقع صحبت کردن به ندرت اسم همدیگه رو پشت سرهم به کار می بریم، گو اینکه این کار معمولا محبت و صمیمیت رو می رسونه، اما خواننده رو در داستان نوشتن بسیار عصبی می کنه. نکته ی دیگه اینِ که حتما لازم نیس وقتی ما میخوایم شرح و توصیف گفتگو رو بدیم خودمون به عنوان نویسنده بیایم و در مورد حالات اون شخصیتی که میخواد صحبت کنه قضاوت کنیم مثلا بگیم که: جک اعلام کرد که از تو نمی ترسم. یا جود دندان قروچه ای کرد و گفت: میخوای چیکار بکنی؟

میخوای منو با صدات بترسونی؟!

یا فلانی سرزنش کنان گفت…

اصلا نیازی به این صفت ها نیست یا نیازی نیست بگیم که فلانی به تندی گفت، به کندی گفت، داد زد، هوار کشید یا غرغر کرد، مسخره کنان گفت و… ما تمام این موارد رو باید توی لحن اون کسی که داره در داستان این گفتگو رو انجام میده بیاریم و این رو بذاریم به عهده ی خواننده ای که داره داستان رو میخونه تا اون بفهمه که این شخصیت چقدر لحنش سرده، گرمه، گیرا و یا ناراحت کننده اس.

در واقع پرهیز کنیم از گفتگوهای سنگین و مصنوعی و بی حس که بیشترین لطمه رو به داستان میزنه.

در مورد نحوه نوشتن گفتگو ها هم میان دوستان داستان نویس تفاوت نظر های زیادی من میبینم، از تجربه ام بگم؛ یک بار داشتم توی گفتگو نویسی بجای علامت های + یا - از اسم کاراکتر استفاده میکردم، مثلا:

مریم:چی شده؟ تحویل نمیگیری؟

شاهین:مگه سفارشت دادم که تحویلت بگیرم؟

اما گفتگویی که نوشته بودم وقتی به دست ویراستارم میرسید، سریع میومد بجای اسامی از علامت ها استفاده میکرد، دلیلش رو هم میپرسیدم! میگفت؛ من حس میکنم اینطوری مخاطب راحت تره اما از نظری دیگه من فکر میکردم اگه اینطوری بشه تو گفتگو های شلوغی که مثلا ۱۰ یا ۵ کاراکتر در حال حرف زدن هستند ممکنه مخاطب رو سردرگم کنه.

به هرحال این مسائل که چجوری توی گفتگو کاراکتر رو توصیف کنیم زیاد اهمیت خاصی نداره، چون ممکنه من واسه هر کاراکتری یه شخصیت جدا گانه بسازم که از لحن و طرز حرف زدنش مشخص بشه کیه ولی ممکن هم هست من یک رمان بنویسم که هر آن ممکن باشه یه شخصیت گذرا بیاد یه حرفی بزنه و بره مثلا(کافه چی یا مکانیک)، بنابراین این نحوه توصیف کاراکتر دست خودتونه و به مسائل مختلف بستگی داره اما بهتره از (گفت) استفاده نکنید. 


من بخش آخر جلسه رو اختصاص میدم به برنامه کاری،

به این معنی که یه نویسنده در اصل چه برنامه ای باید داشته باشه؟

خوب، این رو بدونید که مطالعه ی روزانه و پیگیری کتاب های جدید، کتاب خونه های جدید و. مهمترین کاریه که شما باید انجام بدید. فهرستی از آثاری رو که قراره مطالعه کنید رو روی کاغذ بیارید و شروع کنید به مطالعه، درسته که درواقع شما داستان نویس هستید و بیشتر باید بنویسید، اما این رو به خاطر داشته باشید که لازمه ی هر نوشتنی، خواندن مطالعه پی در پی هست، چون مهمه که شما لحن های حرف زدن کتابی رو بدونید مثلا حماسی یا طنز آلود، اونطور هم نیاز نیست که خودتون رو خسته کنید.

 مثلا شما جملات یا بخشی از آثاری رو که از مجموعه داستان و رمان ها گلچین شده رو بخونید، من قبلا این کار رو کردم و واسه شما یه بخش مناسب از بریده های کتاب های برگزیده جمع آوری کردم که از اینجا قابل دیدنه

(کتاب های برگزیده) کلیک کنید.

هر نویسنده ای در هر جای دنیا باید تاریخ مملکتشو بدونه و درباره اون مطالعه کرده باشه. باید نویسنده گان شاخص

کشورش و دیگر کشورها رو بشناسه باید بدونه که اون ها از چه تکنیک هایی استفاده می کنند.

زبان داستانیشون، تشخص زبانیشون.

شاید این به فکر مثلا یک نویسنده ی جوان مثل خیلی هامون از جمله خودم، برسه که بگیم؛ خوندن تاریخ تمدن اثر ویل دورانت برای یک نویسنده اهمیت داره برای اینکه خوندن اون اثر و آثاری از این دست به شما یک نگاه هستی شناسانه میده،

مثلا از همون جلد اولش که مشرق زمین گهواره تمدنِ، شما وقتی شروع می کنید و خرد خرد می خونید تا برسید به جلدای بعدی، یک سیر تمدنی بشر رو تو این اثر می بینید

یا همینطور آثار فلسفی، روان شناختی این کمک میکنه به دیدگاه و نگاه نویسنده و اینکه حتما آثار کهن رو مطالعه کنید و از گلستان سعدی گرفته تا تاریخ بیهقی و شاهنامه ی فردوسی و سفرنامه ی ناصر خسرو و آثار کهنی که ما داریم و پشتوانه ی ادبیات مون هست دقت کنید که قرار نیست ما دقیقا مثل اون ها براساس زبان اونها بنویسیم ولی مطالعه ی این آثار پشتوانه ی یک داستان نویس محسوب میشه.

اما دقت کنید که خودتون رو هم غرق در این چیز ها نکنید، بهترین مکان ها برای مطالعه کوتاه و مختصر ویکی پدیا هست. 

من تاریخ ادبیات ایران رو هم آماده کردم واستون میتونید مطالعش کنید(

تاریخ ادبیات ایران) کلیک کنید.

برای مطالعه برنامه ی روزانه داشته باشید.

ساده ترین برنامه اش هم اینه که یک اپلیکیشن مناسب برای برنامه ریزی توی موبایلتون نصب کنید و واسه مطالعه یه زمانی رو برای آلارم دادن بهتون تنظیم کنید، حداقل دو ساعت مطالعه رو در نظر بگیرید این چیز زیادی نیست در ماه میشه 60 ساعت ولی این رو در نظر داشته باشید، شما در این 60 ساعت چند کتاب خوندید و به دیدگاه و بینش شما کمک کرده. این دو ساعت رو هم حتما در نظر داشته باشید که اگه امکان داره شما دو روز سه روز گرفتار باشید، یا مثلا مریض باشید و نرسید، تا سه چهار روز مطالعه با رغبت داشته باشید.

اما زیاد هم به خودتون سخت نگیرید.

من برای تکمیل شدن این دوره، پیشنهاد خوندن بخش (

حرفه ای گری در نویسندگی) رو میدم.

امیدوارم هر روز و هر روز توی نویسندگی پیشرفت کنید و به هدفتون برسید، دوستتون دارم.


آیا نیاز به یک تیم گرافیست دارید؟


خدمات گرافیکی ما شامل؛

  • طراحی جلد کتاب و مجلات
  • طراحی بنر های تبلیغاتی و عکس محصول
  • طراحی لوگو، برند، مهر و فرم های اداری
  • طراحی انواع بروشور و کاتالوگ
  • طراحی و مدل سازی کاراکتر و نویسه
  • و. خدماتی که مربوط به تصویر سازی باشد

سفارشات شما عزیزان با بالاترین کیفیت و مناسبترین قیمت انجام شده و یک نتیجه منحصر به فرد تقدیم شما میشود.

دلایل بالا بودن کیفیت کار ما عبارت است از؛ تیم با تجربه، امکانات کامل، و سابقه خوب ما در این حرفه.


برای تماس با کارشناسان ما و ثبت سفارش لطفا از طریق؛

ایمیلnevisandegiteam@gmail.com

شماره09919937423

تلگرام :@writingteam

در تماس باشید.



‍ ‍

با درود خدمت خوانندگان عزیز

از امروز دوره نویسندگی (دو جلسه ای) به صورت رایگان برای دوستان گرامی برگذار میشه، میخوام توی این دوره اصول و اصل مطلب و همینطور چکیده ای از نویسندگی رو آموزش بدم و در اختیارتون بزارم.

توجه داشته باشید این دوره ها به صورت فشرده هستن پس دست کم نگیرید.

در بخش اول می خواهیم درباره این صحبت کنیم که در آغاز نویسندگی باید از کجا شروع به نوشتن کنیم؟

آیا تحت تاثیر نویسندگان پیشکسوت بنویسیم؟

آیا اینکه به کلاس های داستان نویسی برویم در زیبا نویسی ما تاثیر دارد؟

کلاس رفتن برای یاد گرفتن فن در داستان نویسی مهم است اما اگه قریحه و انگیزه برای نوشتن وجود نداشته باشد رفتن به سر هر کلاسی به اعتقاد من بیهوده است.

صرف نظر از اینکه در کلاس های نویسندگی شرکت می کنید یا نه مهم این است که به صدای درونی خودتان گوش کنید مطمعن باشید این صدا هیچ گاه به شما دروغ نخواهد گفت

به چیزی بچسبید که شما رو یکه و یگانه می کند

و این رو هم به خاطر داشته باشید که داستان نوشتن مهم خود داستان است نه مقصد.

نکته ی دیگر در رابطه با نوشتن این است که رویاهایتان را جدی بگیرید و بعد هم در مورد چیزی بنویسید که درباره ی آن انگیزه دارید.

مثلا اگر درباره فساد مالی یا اداری یا وضعیت مدارس دغدغه ای ندارید و اصلا آزار نمی دهدو درباره ش فکرهم نمی کنید اگر داستانی در این باره بنویسید مطمئن باشید که مصنوعی و تصنعی از آب در میاد

پس سراغ چیزی بروید که نسبت بهش انگیزه دارید و احساس می کنید که با تموم وجودتون می توانید آن را بنویسید

چیزی که شما با تمام وجود تان بنویسید و دلتان را به درد بیاورد حتما مخاطبانی هم خواهد داشت که مثل شما بعد از خواندنش تحت تاثیر قرار میگیرند

و این نکته را هم متذکر می شوم که تحت تاثیر یک نویسنده ی دیگرنوشتن اگر در ابتدای کار نوشتنتان باشد ایرادی ندارد اما در نهایت باید صدای ویژه ی خودتان را پیدا کنید.

و اولین جایی هم که باید دنبال آن بگردید گذشته ی خودتان است

گذشته ای که هر قدر مشقت بار تر باشد بهتراست

بسیاری از هنرمندان در خانواده های مسئله دار بزرگ شدند و به عنوان راهی برای پنهان کردن تفکرات یاد گرفتن که زخم های خودشان را به مجرای خاصی هدایت کنند.

آن مجرا میشود سبک نوشتن!! سبک های عاشقانه معمولا از شکست های عشقی می آیند و نشان میدهند که نویسنده واقعا دیگر نمیتوانسته خودش را نگه دارد و حال با نوشتن خود را آزاد میکند.

از جمله آقای کافکا که در نامه ای به پدرش گفته؛ پدر، من همیشه ازت خیلی میترسیدم و تو مایه طرز تفکرات من هستی، و همین تفکرات باعث.

البته همه اینگونه نیستند، بعضی واقعا راحت اند و فقط دغدغه ای باعث شده بنویسند یا حس میکنند وقتش شده بنویسند!! 

​​موضوع بالا سر رمان یا داستان است.

و به عنوان نکته ی اصلی:

اگر تصمیم گرفتید داستانی بنویسید شروع کنید

و به کسانی می گویند که این کار به این روش انجام نمی شود گوش ندهید.

اگر میکلانژ ” کف کلیسا را نقاشی می کرد تا الان اثرش پاک شده بود

بنابراین داستان خودتان را بنویسید و شروع کنید.

برای نوشتن بایستی جسارت داشته باشید و جسارت از نبوغ ,قدرت و جادو برخورداره

بنابراین همین الان شروع کنید.

 

مبحث بعدی اینِ که برای داستان نوشتن باید از کجا شروع کرد. من میخوام از این به بعد خودمونی تر واستون حرف بزنم؛

شاید شما هم فکر می کنین استعدادِ نوشتن دارید و بارها این سوال رو از نویسنده‌هایی که می شناسین پرسیدین که یک داستان یا قصه‌ای تو ذهنم دارم و دوست دارم بنویسمش اما نمی دونم این کار رو باید از کجا شروع کنم.

معمولا کسی که برای چاپ شدن اثری رو می نویسه درست مثل کسیِ میشه که قراره ازش عکس بگیرن؛ یه حالت خشک و رسمی به خودش می گیره و ساده ترین راه برای چیره شدن به این مسئله اینِ که مثل اکثر نویسنده‌های معروف و حرفه‌ای نوشته هاتون رو برای کسی بنویسید، مثل نوشتنِ نامه برای یک نفر.

با استفاده از این شیوه مطمئن باشین که ترس بی موردی که ناشی از مخاطبان انبوه ولی بی چهره است از بین میره، به ویژه برای نویسندگان جوانی که در مرحله ی نوشتن کارهای اولیه خودشون هستن.» من یه نکته بگم؛ قبلا که یه ترانه ای مینوشتم و میخواستم اون رو به صورت صوتی بخونمش و ببینم دقیقا زیرو بم صدام با این ترانه سازگار هست یانه، موقع ضبط خیلی حساس و رسمی میشدم و همین باعث میشد ترانمو درست اجرا نکنم، واسه همین تاکید شدید دارم که حتما حتما خودتون باشید.

نویسنده‌ی سرشناس آمریکایی جان اشتاین که آثارش در ایران ترجمه‌شده همچون: خوشه‌های خشم، موش‌ها و آدم‌ها و راسته‌ی کنسرو سازان» درباره‌ی تجربه اش از نوشتن می گه که:

فکر این که میخوای بالأخره نوشته ات رو تموم کنی از سرت بیرون کن، کاری به 500 صفحه نوشتن نداشته باش و فقط روزی یک صفحه بنویس؛ علتش رو وقتی که نوشته ات تموم بشه خواهی فهمید و حتما تعجب خواهی کرد.

در واقع آزادانه و با سرعت تمام بنویس، ضمناً تا کار نوشتنت تموم نشده اون رو اصلاح یا بازنویسی نکن؛ چون بازنویسی در گرما گرم نوشتن بهونه ایه واسه ننوشتن و همچنین مانعیِ واسه تداوم ضرب آهنگ نوشته که نتیجه ی این کار عدم هماهنگی نویسنده با نوشته اس. موقع نوشتن به هیچ عنوان به مخاطب عام فکر نکن چون اولا فکر کردن به مخاطبی که هیچ شناختی ازش نداری هیچ کمکی به پیشبرد نوشته ات نمی کنه و ممکنه حتی باعث وحشت بشه و کار رو عقب بندازه.

پس فکر کردن به این مورد هیچ تاثیر مفیدی برای نوشتن نداره.

دوما مخاطبان مثل تماشاگران تئاتر حاضر و ناظر بر روی کار شما نیستن؛ در حقیقت موقع نوشتن مخاطب خودتون رو فقط یک نفر قرار بدین، و اون یک نفرهم خودتون باشید یا در نهایت فردی که خیلی باهاش راحتید، گاهی وقتا خوبه یه آدم خیالی و یا یک فرد مشخص (مثل کسی که می شناسید) رو در فکرتون خودتون مجسم کنید، این یه اسم خوبی هم داره که بیشتر بازاریابها هم از این تکنیک استفاده میکنن، و داستان و یا رمان رو برای اون بنویسین و در واقع این احساسو داشته باشین که قراره یک رمان جذاب و خوب رو برای اون بنویسین و قراره بخونه، اگه موقع نوشتن؛ صحنه و یا بخشی اذیتتون می کنه و فکر می کنید که هنوز احتیاج به کار بیشتر داره اون رو به همون حال بذارید و به نوشتن ادامه بدید، مطمئنا وقتی اثر رو کامل نوشتید می تونید دوباره سراغ اون بخش برید و متوجه میشید علت این که اون صحنه و یا بخش اذیتتون می کرده این بوده که نباید در اون بخش از داستان میومد؛ و نکته ی دیگری که اشتاین بک بهش اشاره می کنه اینِ که نباید به صحنه ای از داستان بیشتر از بقیه صحنه های داستانت بها بدی چون بعدها خواهی فهمید که اون صحنه رو درست تصور نکردید و می تونید در باز نویسی اصلاحش کنید.

در مورد تاثیر باز نویسی اثر و این که چگونه داستان رو باز نویسی کنیم؛ چه وقت این کار رو انجام بدیم؛ بعدا بهتون آموزش میدم.

نکته ی بعدی هنگام نوشتن داستان به ویژه موقع نوشتن گفتگو ها اینِ که اون چه رو که می نویسین با صدای بلند واسه خودتون ادا کنید، این کار موقع نوشتن گفتگوها خیلی اهمیت داره، چون فقط از این طریق میشه فهمید که گفتگوهایی که می نویسیم شبیه به گفتگوهای مردم هست یا نه.

 

مبحث بعدی راجب نکات مهم در داستان نویسی هست که

یکی از اونها در واقع انگیزه ی داستان نویسه برای نوشتن.

به اعتقاد من مهمترین چیزی که در داستان نویسی وجود داره برخلاف بسیاری که میگن ایده در داستان نوشتن خیلی مهمه این انگیزه ی نویسنده برای کاری که میخواد انجام بده است که اهمیت داره و انگیزه متفاوت از اون ایدئولوژی است که وحله‌های فکری مختلف وابستگی‌هایی بهش دارن، این انگیزه در واقع متفاوت از نگاه ایدئولوژیکی هست که امکان داره در داستان وجود داشته باشه؛ مقصود من از انگیزه در داستان نوشتن اینه که نویسنده باید اول این رو در خودش پیدا کنه که نسبت به چه چیزی انگیزه و اشتهای نوشتم داره. ممکنه برای من بیش از هر چیزی مسئله ی آلودگی هوا اهمیت داشته باشه و بخوام راجع به اون بنویسم؛ و شاید اصلا فس*اد اداری برام مهم نباشه و در ذهنم نگنجه و چیزی راجع به اون ندونم و هیچ وقت هم به اصطلاح، تشویق به نوشتنم نکنه اما برای دیگری امکان داره که ف*ساد در فوتبال، اعتیاد و مواد م*خدر و یا مثلا نوعی بی بند و باری اهمیت داشته باشه.

امکان داره واسه بسیاری از نویسندگان عشق اهمیت داشته باشه اما واسه یکی دیگه ایثار و از خودگذشتگی و فضای و بعد عرفانی اون مهم باشه.

حتما توجه اساسی داشته باشیم که در واقع چه چیزی در فکر ما اهمیت ویژه داره و میخوایم درباره اش بنویسیم و نسبت به اون انگیزه داریم، منظورم اون اهداف شما از نوشتنه.

معتقدم که ایده در این انگیزه است که شکل می گیره، یعنی چه چیزی ذهن ما رو به طور کامل به خودش جلب میکنه.

به طور خلاصه ؛ اگر شما داستان عاشقانه ای در زندگیتون اتفاق افتاده و دوست دارید راجبش بنویسید، همین انگیزه شما و ایده شما میشه، یا اگه دوست دارید علمتون رو به مردم انتقال بدید همین یک انگیزه و ایده هست، به نظر من همین چیزا باعث میشه شما نویسنده واقعی باشید، حتی اگه خودتون توانایی نوشتنش رو چه از لحاظ زمانی و چه از لحاظ پرو بال دادن متن نداشته باشید اما بدید کسی دیگه بنویستش باز هم شما یک نویسنده به حساب میایید، چون اصل مطلب توی ایده و انگیزه هست.

نویسنده های بزرگ تکرار میکنن سراغ چیزهایی بریم که نسبت به اونها تجربه داریم و در ما ایجاد انگیزه میکنن. برای نوشتن و در آغاز کار نوشتن سراغ اون چیزهایی که تجربه و یا شناختی نسبت به اون نداریم نریم.

پس سراغ موضوعی بریم که حداقل تجربه ای در اون زمینه داشته باشیم و نسبت به اون موضوع هم بی تفاوت نیستیم و بهش انگیزه داریم.

بزارید با یکم نظریه پردازی این بخشو تمومش کنم؛ خواننده هارو دیدید؟؟ بعضی از اونا اصلا معلوم نیست دنبال چی هستن تو خوانندگی!!! یه بار میبینید ده تا موزیک غمگین میخونن و هشت  بار عاشقانه، انگار ده بار شکست عشقی خوردن و هشت بار عاشق شدن!!! خنده داره نه؟ بعضی هاشونم که فقط ترانه های کسای دیگه رو میخونن. به نظر من این کار نشون دهنده اینه که خواننده دنبال شهرته یا اینکه کنسرت بزاره و پول دربیاره، این چیزا حقیقته! و همین مهم باعث میشه موزیک هاشون فقط جنبه مصنوعی داشته باشه، تازه این روزا بازار کپی کاری از آهنگ های خارجی هم داره بیداد میکنه!! آخه چرا؟ 

اما خواننده خوب کسیه که میاد ترانه های خودشو میخونه که همون ترانه داستانش تو زندگیش اتفاق افتاده باشه! همین کار حتی اگه یک بار فقط پخش بشه از یک نفر، منظورم اینه که خواننده فقط همون چیزی که تجربش کرده رو بخونه، ارزشش هزاران بار بیشتر از آلبوم هاییه که داستان ترانه هاش هیچ ربطی به زندگی خوانندش ندارن.

همین مسعله تو نویسندگی هم صدق میکنه، پس اگر شما واقعا هدفتون انتشار مباحث عاشقانست، حتی اگه یه تجربه ساده عاشقانه هم دارید، بهش پرو بال بدید تا حدی که داستانو گم نکنید، و همین سادگیو جوری جلوه بدید که به بهترین نحو تاثیر بزاره رو خواننده و منتشرش کنید، (مباحث علمی تخیلی فرق داره) همین یعنی نویسندگی واقعی. باز هم میگم حتی اگه نمیتونید بهش پرو بال بدید و از کسی دیگه کمک بخوایین هم، شما خالق اون اثر هستید و این هم فرقی زیادی با نویسندگی نداره.

اما مباحث تخیلی برمیگرده به تصورات کودکی و تا حدی زیادی مخیله نویسنده، ممکنه نویسنده هری پاتر یا آلیس در سرزمین عجایب تو بچگی هاشون یه دنیا ساخته باشند و حالا بخوان به مردم نشونش بدن تا سرگرمشون کنن یا ممکنه همینطوری موقع مسواک زدن بشینن و خیال پردازی کنن و همینو منتشرش کنن!!

توی آثار علمی هم اهداف نویسنده مشخصه، یعنی نویسنده دوست داشته علمشو در اختیار عموم بزاره تا کمک کنه به بشریت، و.

مباحث علمی از کتب درسی و کنکوری جداست! چون بیشتر مولف های کتب کنکوری و کمک درسی هدف درآمد زایی دارند، تا اونجا که من فکر میکنم!

در نهایت، به طور کلی؛ هدف یا نیت از لازمه هاست که مشخصه شما دارید، و دوم ایده هست که اونم مطمعناً دارید بالاخره یک اتفاق خاص حتما تو زندگیتون افتاده که بخوایید راجبش بنویسید، و در آخر توانایی و علم نویسندگی هست که اون رو هم یا دارید یا میتونید کسب کنید، پس اگه سه اصل گفته شده رو دارین درنگ نکنید و شروع به کار کنید.

منتظر قسمت دوم باشید.

 

بخش دوم این دوره از این لینک در دسترس است.


تولید محتوا چیست؟

سوال جالبی که این روز‌ها زیاد پرسیده می‌شود. در این مطلب به پاسخ این پرسش، مفصلاً خواهیم پرداخت و یک پیشنهاد منحصربه‌فرد را خواهیم دید.


محتوا چیست؟

برای شروع بهتر مبحث، ابتدا لازم است بدانیم؛ به چه چیزی محتوا می‌گویند؟

به طور کلی، ما چند نوع محتوا داریم؛

۱-متنی؛

مثل همین مطلبی که می‌خوانید یا مقالات موجود در مجلات.

۲-صوتی؛

پادکست‌ها و رادیو‌ها (به جز موزیک).

۳-ویدئویی؛

فیلم و انیمیشن‌های کوتاه.

۴-تصویری؛

عکس‌ها و بنر‌های موجود در مقالات وب‌سایت‌ها و.

پس تعریف محتوا بسته به نوع آن می‌باشد، مثلا یک محتوای متنی عبارت است از؛ متون و مقالات یک سایت یا یک مجله.


کجا استفاده می‌شود؟

امروزه با رشد رسانه‌های محتوا محور» مثل؛ وبسایت‌ها، شبکه‌های اجتماعی و. اِام محتوای مناسب جهت رفع نیاز‌های کاربران دیده می‌شود. مثلا؛ همین سایت خودمان نویسندگی» که با قرار‌گرفتن محتوای متنی و در آن، به صورت‌ کاملاً رایگان، نیاز‌های کاربران را مرتفع می‌سازد.

اگر سری به شبکه‌های اجتماعی مثل تلگرام یا اینستاگرام بزنید، پیج‌ و کانال‌های زیادی را می‌بینید که به ارائه چیزی مشغول هستند، مثلا کانال‌ آشپزی یا پیج فروش کتاب و‌‌. که آن‌ها نیز در صدد رفع نیاز‌های کاربران فعالیت می‌کنند.

با این تعاریف متوجه شدیم که؛ وماً محتوا محدود به سایت نیست، بلکه در رسانه‌هایی مثل؛ اینستاگرام، یوتیوب و. هم استفاده می‌شود.


تولید کننده محتوا؟!

همانطور که می‌دانیم؛ محتوا مانند پازل، یک قطعه جدایی ناپذیر از یک رسانه است. حال این قطعه را چه کسی کامل می‌کند؟ بله؛ کارشناس تولید محتوا.

 یک محتوا‌سازِ واقعی، قادر است

همه نوع محتوا را تولید، قالب‌بندی و منتشر کند. بگذارید یک نقلِ‌قول از طرفِ یکی از اعضای تیمِ تولید محتوایِ خودمان، در رابطه با تولید محتوای متنی» بشنویم که می‌گفت؛ ”ابتدا طبق موضوع مورد نظر، چهارچوب متنم را می‌نویسم، کمی فکر می‌کنم و سپس تیتر‌های مطلب را توسعه می‌دهم، پس از این‌که مطلبم کامل نوشته شد، ویر‌استاری را انجام داده و برایش چند تصویر مناسب با نرم‌افزار فتوشاپ» می‌سازم و درنهایت اگر لازم به انتشار بود، با کلمات کلیدی مناسب و سئو کردن مطلب، آن‌را منتشر می‌کنم

همانطور که ملاحضه نمودید، ساخت و انتشار محتوا شاید اجمالاً ساده به نظر برسد اما نوشتن بیش‌از ۱٫۰۰۰ کلمه برای یک مطلب که گاهی تا ۲٫۰۰۰ کلمه هم می‌رسد کاری زمان‌بَر است و انرژی فکری زیادی خواهد برد. هرچند یک کارشناسِ تولید محتوا، با علاقه به کار خود مشغول است و این‌چنین مشکلات برای او به هیچ عنوان سختی به شمار نمی‌روند.


نتیجه

با تعاریف بالا متوجه شدیم که؛ محتوا یک ارائه از نوع متنی، صوتی، ویدیویی یا عکس است که برای رفع یک نیاز یا هدفی خاص، توسط تولید‌کننده محتوا ساخته می‌شود و در جایگاهی مثل سایت یا پیج قرار می‌گیرد.


پیشنهاد!

بیایید طبق قولی که دادیم، مستقیم برویم سر اصل مطلب.

تیم نویسندگی ۲۰٪ تخفیف برای کاربرانی که از این صفحه اقدام‌ به ثبت سفارش تولید محتوا می‌کنند در نظر گرفته است. یعنی قیمتی که در صفحه

تعرفه‌ها» ثبت شده با ۲۰درصد تخفیف برای شما اعمال می‌شود.

اگر حس می‌کنید وقتش رسیده تا تولید محتوای رسانه خود را

برون‌سپاری کنید، لطفا روی جمله

ثبت سفارش» کلیک کرده تا یک ‌

تعامل عالی کاری را تجربه کنید.

منتظرتان هستیم.


همچنین بخوانید

ویژگی محتوای خوب چیست؟

قیمت تولید محتوا چقدر است؟


گاهی پیش می‌آید، مواقعی که بی‌کار می‌شویم، بنشینیم و یک فیلم تماشا کنیم. در این مطلب باهم چند دیالوگ جالب را مرور می‌کنیم، تا اگر خوش‌مان آمد فیلم را دانلود یا خریداری کرده و از تماشای آن لذت ببریم‌.


وقتی یه نفر رو می‌کشی، فقط یه نفر رو نکشتی بلکه؛ همه‌ی آرزوهاش رو کشتی!!

کشتنِ یه آدم کار سختیه.

اثر؛ Unforgiven 


دیگه به سفر فکر نمیکنم. می‌دونم هرجا برم خودمو همرام می‌برم، پس کجا برم؟!

اثر؛ رگ خواب


یه برنامه‌ی خوب واسه امروز، به‌تر از یه برنامه‌ی عالی واسه فرداست.

اثر؛ The Edge 


میدونی چرا از چاقو استفاده می‌کنم؟

تفنگ‌ها خیلی سریع‌اند. با تفنگ نمی‌تونی تمام اون حس طرفت رو درک کنی!

آخه آدم‌ها تو لحظه‌های آخر نشون می‌دن که واقعا کی هستن

اثر؛ شوالیه تاریکی


انعطاف پذیرترین انگل چیه؟

یه باکتری؟ یه ویروس؟ یه کرم روده؟

نه، یک فکر! انعطاف پذیر و مسریه وقتی یک فکر در مغز جا گرفت، نابود کردنش تقریبا غیرِ ممکنه!

اثر؛ Inception 

بعضی وقت‌ها یه اتفاقی تو زندگیت می‌افته که باعث می‌شه دیگه اون آدم احمق سابق نباشی و این خیلی خوبه!.

اثر؛ Eyes Wide Shut


اگه دنبال یه رابطه عاطفی بدون دردسر هستی یه سگ بزرگ کن!

اثر؛ November Man


همچنین بخوانید؛

بریده‌هایی از کتاب‌های برگزیده (بخش اول)

بریده‌هایی از کتاب‌های برگزیده (بخش دوم)



بررسی ایده و خلاقیت

ایده و خلاقیت دو رکن اساسی در تولید یک ارائه هستند. این ارائه می‌تواند از کتاب گرفته تا موسیقی و فیلم باشد، یا حتی یک فضاپیما.

در این مقاله، با هم معنی و مفهوم این دو اصل را درمی‌یابیم و چند دستورالعمل را مرور می‌کنیم.

تعریف ایده

آیا تا به‌حال، نقشه تولید چیزی جدید را داشته‌اید؟ مثلا دوست داشته باشید کتابی با موضوعی خاص بنویسید یا یک چیزی را توسعه دهید؟ همین فکر و نقشه تولید یا توسعه یک ارائه، ایده» نام دارد.

اگر بخواهیم برای درکِ بهترِ این موضوع سری به ‌لغت‌نامه‌ها» بزنیم، متوجه خواهیم شد که؛ کلمه ایده به معنی )اندیشه، فکر( می‌باشد و ریشه فرانسوی دارد.

اما آن‌طور که در میان ما ایرانیان و دیگر کشور‌ها دیده و شنیده می‌شود، مطلقاً بجای )فکرِ نو( یا )فکرِ بکر( مورد استفاده قرار می‌گیرد.

تعریف خلاقیت

خلاقیت از کلمه خلق» و خالق» می‌آید اما به‌کار بردن این کلمه برای انسان‌ها اشتباه است. چرا؟ چون؛ انسان نمی‌تواند از هیچ» چیزی خلق کند. انسان فقط قادر‌ است با متریال، اطلاعات و ابزاری که در دست دارد، یک چیزی را تولید کند. تعریف ما به این معنی است که؛ خالق» بودن مربوط به توصیفِ آغازگر دنیا» یا همان آفریننده است.

اما به دلیل این‌که کلمه به‌خصوصی برای به‌کارگیری نیست، ما هم از کلمه خلاقیت» استفاده خواهیم نمود.

از این‌ها که بگذریم، برای درک بهتر این مسئله می‌توان گفت؛ به شناخت و استفاده هوشمندانه» از اطلاعات، ابزار‌ها و متریال موجود، در جهت عملی سازی ایده را خلاقیت می‌گویند.

نحوه به‌کارگیری

شاید بخواهیم بدانیم؛ چگونه ایده خوبی بدهیم یا چگونه آن را خلاقانه اجرا کنیم؟ شرح راه حل را در این بخش بخوانید.

بسیار خوب، برای ایده دادن چندین راه وجود دارد؛ خیال‌پردازی، تحت تاثیر قرارگیری، احساس نیاز کردن و.

اگر علاقه‌مند به ایده‌پردازی در مورد مسائل هنری هستید بهترین راه تحت تاثیر قرار گرفتن است. برای دیدن این روش روی جمله

چگونه ایده بدهیم» کلیک نمایید.

اما اگر به دنبال ایده دادن برای اختراع یک دستگاه، شئ یا حتی نرم‌افزار هستید، بهترین راه نیاز‌یابی است. به عنوان مثال در بین کار‌های روزمره ببینیم چه چیزی واقعا جای خالی‌اش حس می‌شود یا موقع کار با کامپیوتر یا موبایل کمی فکر کنیم که چه نرم‌افزاری لازم است تولید شود؟ اینگونه می‌توانیم ایده‌های خوبی بدهیم.

گذشته از ایده موضوع مهم دیگر اجرای هوشمندانه» آن است. اگر دوست دارید ایده‌های هنری خود را خلاقانه ایجاد کنید، بایستی حتما راجب آن تحقیق کنید. بگذارید یک مثال بزنم؛

مهرداد، قصد دارد ایده کتابی که در سر دارد را عملی کند او می‌خواهد جلد کتابش هم توسط خودش طراحی شود اما نمی‌داند که چگونه کاملا خلاقانه این ایده را اجرا کند! او پس از م و تحقیق متوجه می‌شود که برای نوشتن کتابش بایستی به نرم‌افزار‌های واژه‌پرداز» و صفحه‌آرایی» مثل )ورد( و )ایندیزاین( کاملا» مسلط شود علاوه بر این آموزش های نویسندگی» و اصولِ صحیح نوشتن» را هم یاد بگیرد. برای طراحی جلد کتاب هم باید به نرم‌افزار فتوشاپ» مسلط شود و همچنین راجب زیبایی شناسی» تحقیق کند.

 شاید سخت به نظر برسد ولیکن برای خلاق بودن باید تا می‌شود یاد گرفت. اما مهرداد می‌تواند برای جلد، سفارش طراحی جلد کتاب را ثبت کند و کار خود را به یک فرد با تجربه بسپارد.

نتیجه

یا تعاریف و توضیحاتی که داده شد، دریافتیم؛ ایده یعنی فکرِ بِکری که شامل نقشه ساخت یا توسعه یک ارائه مثل کتاب یا دستگاهی است. و خلاقیت؛ روش اصولی و با تناسب اجرا کردن آن می‌باشد.


ایده برای نوشتن

ایده برای دفتر خاطرات


در بخش دوم بریده‌هایی از کتاب‌های برگزیده» باهم ده بخش از ده کتاب مختلف و زیبا را مطالعه خواهیم نمود، که اگر خوشمان آمد، کتاب را دانلود یا خریداری کرده و از خواندنش لذت ببریم.

جهت

مشاهده بخش اول کلیک کنید.


هیچ‌وقت امیدت را از دست نده، شاید آن زمان که امیدت را از دست می‌دهی دو ثانیه قبل از خوشبختی باشد.
اثر؛ کمی قبل از خوشبختی
نویسنده؛ انیس لودیگنو


نمی‌تواند هنرمند بشود.
کسی که در عمرش گرسنگی نکشیده،
کسی که از سرما نلرزیده،
کسی که شب تا سحر بی خواب نمانده،
چگونه ممکن است از سیری،
از گرما،از پرتو آفتاب لذت ببرد.
اثر؛ چشم‌هایش
نویسنده؛ بزرگ علوی


عادت، بی‌رحم‌ترین زهر زندگی‌ست. زیرا آهسته وارد می‌شود، در سکوت، کم‌کم رشد می‌کند و از بی‌خبری  ما سیراب می‌شود و وقتی کشف می‌کنیم که چطور مسموم ِ آن شده‌ایم، می‌‌بینیم که هر ذرهٔ بدن‌مان با آن عجین شده است، می‌بینیم که هر حرکت ما تابع شرایط اوست و هیچ دارویی هم درمانش نمی‌کند.
اثر؛ یک مرد
نویسنده؛ اوریانا فالاچى


به ندای زندگی گوش بسپار
همه‌ی آن چه را که نیاز داری
درباره ی خودت بدانی
نشانت می‌دهد.
اثر؛ یادداشت‌های مرد فرزانه
نویسنده؛ ریچارد باخ


گاهى اوقات تصمیم به تمام کردن یک رابطه، حتى اگر به قیمت شکسته شدن قلبتان تمام شود، بزرگ‌ترین لطف در حق خودتان است.
اثر؛ خودت باش دختر
نویسنده؛ ریچل هالیس


 ما چیزی که خودمان می‌خواهیم باشیم، نیستیم؛ چیزی هستیم که جامعه می‌خواهد. چیزی هستیم که والدینمان انتخاب می کنند. ما نمی‌خواهیم کسی را ناامید کنیم. نیاز شدیدی به دوست داشته شدن داریم. بنابراین بهترین‌ها را در وجود خود خفه می‌کنیم. کم‌کم درخشش رویاهای‌مان تبدیل به هیولای کابوس های‌مان می‌شود. آن‌‌ها کارهایی‌اند که انجامشان نداده‌‌ایم. ممکن‌هایی که ناممکن کرده‌ایم.
اثر؛ خیانت
نویسنده؛ پائولو کوئیلو


‏کتاب به او فرصت گریختن از نوعی زندگی را می‌داد که هیچگونه رضایت خاطری از آن نداشت.
اثر؛ بار هستی
نویسنده؛ میلان درا⁩


اگر افراد می‌توانستند یاد بگیرند
که، آنچه برای من خوب است،
ومی ندارد که برای دیگران هم خوب باشد،
آنگاه دنیای شاد و خوشایندتری می‌داشتیم.
تئوری انتخاب به ما می‌آموزد که دنیای مطلوب من، اساس زندگی من است نه اساس زندگی دیگران.
اثر؛ تئوری انتخاب
نویسنده؛ ویلیام ﻼﺳﺮ


دنیا همه را در هم می‌شکند، ولی پس از آن خیلی‌ها جای شکستگی‌شان قوی‌تر می‌شود.
اثر؛ وداع با اسلحه
نویسنده؛ ارنست همینگوی


نیمی از نگرانی‌ها و اضطراب‌های ما مربوط به "نظرِ دیگران" است، ما باید این خار را از بدن خود بیرون بکشیم!
نظرِ دیگران، تصوری خام یا یک وَهم است که هر لحظه می‌تواند تغییر کند. نظرِ دیگران به نخی بند است و ما را برده‌ی آنان می کند؛ برده‌ی نظراتشان و بدتر، برده‌ی آنچه وانمود می‌‌کنند به نظرشان می‌‌رسد!
اثر؛ درمان شوپنهاور
نویسنده؛ اروین دیالوم


دفتر خاطرات یکی از آن دفتر‌هاییست که با دل و احساسمان ارتباط دارد، هرچه زیباتر باشد ما هم بیشتر آن را دوست خواهیم داشت.

بیایید تا چند ایده خوب برای دیزاین دفتر خاطرات ببینیم











امیدواریم استفاده کافی را برده باشید، اگر دنبال ایده های ناب هستید، مطالب زیر را بخوانید.

آموزش خاطره نویسی

ایده برای نوشتن هرچیزی



یک محتوای عالی بایستی چه ویژگی و مشخصاتی داشته باشد؟؟

بیایید باهم این سوال را پاسخ بدهیم و سپس یک پیشنهاد عالی را ببینیم!!!

همه ما احتمالا میدانیم که، محتوا چند نوع دارد مثل؛ متنی، صوتی، ویدیویی. در جدوال زیر ویژگی‌های هر نوع محتوا به شکل جداگانه در یک جدول به‌خصوص درج شده، تا شما خواننده گرامی بدون اتلاف وقت و انرژی با این مشخصات به راحتی آشنا شوید.

همانطور که مشاهده نمودید مشخصات هر محتوا وابسته به یک‌سری موارد است.

اگر می‌خواهید، تعرفه تولید محتوا را بدانید، می‌توانید با کلیک کردن به روی جمله تعرفه تولید محتوا» به صفحه مربوطه هدایت شوید.

اما طبق قولی که ابتدا دادیم، مستقیماً می‌رویم سر همان پیشنهاد شگفت انگیز!!!

تیم نویسندگی» یک تخفیف ۲۰درصدی برای عزیزانی که از طریق این صفحه اقدام به

ثبت سفارش تولید محتوا نمودند، در نظر گرفته است.

یعنی تعرفه‌ای که در بخش قیمت‌ها درج شده، برای شما با تخفیف ۲۰درصدی اعمال می‌شود. چنین تخفیفی تا به حال از طرف هیچ تیمی ارائه نشده و شما جزو مشتریان خوش شانس ما هستید.

اگر حس می‌کنید وقتش رسیده تا یک محتوای با کیفیت با قیمت مناسب از ما دریافت کنید، لطفا روی جمله؛ سفارش تولید محتوا کلیک کنید تا یک تعامل عالی کاری را تجربه کنید.

منتظرتان هستیم


قیمت، قیمت و باز هم قیمت، چیزی که این روز‌ها میان صنف‌های مختلف به‌خصوص نویسندگان» کمی مبهم به نظر می‌رسد.

بیایید بدون حرف اضافه برویم سر اصل مطلب.

معمولا هر تیم و استودیویی که کارشان نویسندگی» و سرویس‌های مربوطه است، یک مجموعه قیمت مخصوصی دارند، اما لیستی که در زیر می‌بینید، فقط قیمتی است که توسط تیم نویسندگی» ارائه می‌شود. لازم به ذکر است که سرویس‌های این تیم جزو ارزان‌ترین و با کیفیت ترین از تمامی لحاظ هستند و همین شفافیت قیمتی که اینجا عرضه شده این موضوع را روشن‌تر کرده است.

همانطور که ملاحضه نمودید، قیمت‌ها به معنای واقعی ارزان بوده و در عین حال با حفظ کیفیت ارائه می‌شوند، اگر حس می‌کنید که وقتش رسیده تا

سفارش خود را ثبت کنید، لطفا روی جمله؛

ثبت سفارش، کلیک کرده و یک

تعاملِ عالی کاری را تجربه کنید.


‍ ‍

با درود خدمت خوانندگان عزیز

از امروز دوره نویسندگی (دو جلسه ای) به صورت رایگان برای دوستان گرامی برگذار میشه، میخوام توی این دوره اصول و اصل مطلب و همینطور چکیده ای از نویسندگی رو آموزش بدم و در اختیارتون بزارم.

توجه داشته باشید این دوره ها به صورت فشرده هستن پس دست کم نگیرید.

در بخش اول می خواهیم درباره این صحبت کنیم که در آغاز نویسندگی باید از کجا شروع به نوشتن کنیم؟

آیا تحت تاثیر نویسندگان پیشکسوت بنویسیم؟

آیا اینکه به کلاس های داستان نویسی برویم در زیبا نویسی ما تاثیر دارد؟

کلاس رفتن برای یاد گرفتن فن در داستان نویسی مهم است اما اگه قریحه و انگیزه برای نوشتن وجود نداشته باشد رفتن به سر هر کلاسی به اعتقاد من بیهوده است.

صرف نظر از اینکه در کلاس های نویسندگی شرکت می کنید یا نه مهم این است که به صدای درونی خودتان گوش کنید مطمعن باشید این صدا هیچ گاه به شما دروغ نخواهد گفت

به چیزی بچسبید که شما رو یکه و یگانه می کند

و این رو هم به خاطر داشته باشید که داستان نوشتن مهم خود داستان است نه مقصد.

نکته ی دیگر در رابطه با نوشتن این است که رویاهایتان را جدی بگیرید و بعد هم در مورد چیزی بنویسید که درباره ی آن انگیزه دارید.

مثلا اگر درباره فساد مالی یا اداری یا وضعیت مدارس دغدغه ای ندارید و اصلا آزار نمی دهدو درباره ش فکرهم نمی کنید اگر داستانی در این باره بنویسید مطمئن باشید که مصنوعی و تصنعی از آب در میاد

پس سراغ چیزی بروید که نسبت بهش انگیزه دارید و احساس می کنید که با تموم وجودتون می توانید آن را بنویسید

چیزی که شما با تمام وجود تان بنویسید و دلتان را به درد بیاورد حتما مخاطبانی هم خواهد داشت که مثل شما بعد از خواندنش تحت تاثیر قرار میگیرند

و این نکته را هم متذکر می شوم که تحت تاثیر یک نویسنده ی دیگرنوشتن اگر در ابتدای کار نوشتنتان باشد ایرادی ندارد اما در نهایت باید صدای ویژه ی خودتان را پیدا کنید.

و اولین جایی هم که باید دنبال آن بگردید گذشته ی خودتان است

گذشته ای که هر قدر مشقت بار تر باشد بهتراست

بسیاری از هنرمندان در خانواده های مسئله دار بزرگ شدند و به عنوان راهی برای پنهان کردن تفکرات یاد گرفتن که زخم های خودشان را به مجرای خاصی هدایت کنند.

آن مجرا میشود سبک نوشتن!! سبک های عاشقانه معمولا از شکست های عشقی می آیند و نشان میدهند که نویسنده واقعا دیگر نمیتوانسته خودش را نگه دارد و حال با نوشتن خود را آزاد میکند.

از جمله آقای کافکا که در نامه ای به پدرش گفته؛ پدر، من همیشه ازت خیلی میترسیدم و تو مایه طرز تفکرات من هستی، و همین تفکرات باعث.

البته همه اینگونه نیستند، بعضی واقعا راحت اند و فقط دغدغه ای باعث شده بنویسند یا حس میکنند وقتش شده بنویسند!! 

​​موضوع بالا سر رمان یا داستان است.

و به عنوان نکته ی اصلی:

اگر تصمیم گرفتید داستانی بنویسید شروع کنید

و به کسانی می گویند که این کار به این روش انجام نمی شود گوش ندهید.

اگر میکلانژ ” کف کلیسا را نقاشی می کرد تا الان اثرش پاک شده بود

بنابراین داستان خودتان را بنویسید و شروع کنید.

برای نوشتن بایستی جسارت داشته باشید و جسارت از نبوغ ,قدرت و جادو برخورداره

بنابراین همین الان شروع کنید.

 

مبحث بعدی اینِ که برای داستان نوشتن باید از کجا شروع کرد. من میخوام از این به بعد خودمونی تر واستون حرف بزنم؛

شاید شما هم فکر می کنین استعدادِ نوشتن دارید و بارها این سوال رو از نویسنده‌هایی که می شناسین پرسیدین که یک داستان یا قصه‌ای تو ذهنم دارم و دوست دارم بنویسمش اما نمی دونم این کار رو باید از کجا شروع کنم.

معمولا کسی که برای چاپ شدن اثری رو می نویسه درست مثل کسیِ میشه که قراره ازش عکس بگیرن؛ یه حالت خشک و رسمی به خودش می گیره و ساده ترین راه برای چیره شدن به این مسئله اینِ که مثل اکثر نویسنده‌های معروف و حرفه‌ای نوشته هاتون رو برای کسی بنویسید، مثل نوشتنِ نامه برای یک نفر.

با استفاده از این شیوه مطمئن باشین که ترس بی موردی که ناشی از مخاطبان انبوه ولی بی چهره است از بین میره، به ویژه برای نویسندگان جوانی که در مرحله ی نوشتن کارهای اولیه خودشون هستن.» من یه نکته بگم؛ قبلا که یه ترانه ای مینوشتم و میخواستم اون رو به صورت صوتی بخونمش و ببینم دقیقا زیرو بم صدام با این ترانه سازگار هست یانه، موقع ضبط خیلی حساس و رسمی میشدم و همین باعث میشد ترانمو درست اجرا نکنم، واسه همین تاکید شدید دارم که حتما حتما خودتون باشید.

نویسنده‌ی سرشناس آمریکایی جان اشتاین که آثارش در ایران ترجمه‌شده همچون: خوشه‌های خشم، موش‌ها و آدم‌ها و راسته‌ی کنسرو سازان» درباره‌ی تجربه اش از نوشتن می گه که:

فکر این که میخوای بالأخره نوشته ات رو تموم کنی از سرت بیرون کن، کاری به 500 صفحه نوشتن نداشته باش و فقط روزی یک صفحه بنویس؛ علتش رو وقتی که نوشته ات تموم بشه خواهی فهمید و حتما تعجب خواهی کرد.

در واقع آزادانه و با سرعت تمام بنویس، ضمناً تا کار نوشتنت تموم نشده اون رو اصلاح یا بازنویسی نکن؛ چون بازنویسی در گرما گرم نوشتن بهونه ایه واسه ننوشتن و همچنین مانعیِ واسه تداوم ضرب آهنگ نوشته که نتیجه ی این کار عدم هماهنگی نویسنده با نوشته اس. موقع نوشتن به هیچ عنوان به مخاطب عام فکر نکن چون اولا فکر کردن به مخاطبی که هیچ شناختی ازش نداری هیچ کمکی به پیشبرد نوشته ات نمی کنه و ممکنه حتی باعث وحشت بشه و کار رو عقب بندازه.

پس فکر کردن به این مورد هیچ تاثیر مفیدی برای نوشتن نداره.

دوما مخاطبان مثل تماشاگران تئاتر حاضر و ناظر بر روی کار شما نیستن؛ در حقیقت موقع نوشتن مخاطب خودتون رو فقط یک نفر قرار بدین، و اون یک نفرهم خودتون باشید یا در نهایت فردی که خیلی باهاش راحتید، گاهی وقتا خوبه یه آدم خیالی و یا یک فرد مشخص (مثل کسی که می شناسید) رو در فکرتون خودتون مجسم کنید، این یه اسم خوبی هم داره که بیشتر بازاریابها هم از این تکنیک استفاده میکنن، و داستان و یا رمان رو برای اون بنویسین و در واقع این احساسو داشته باشین که قراره یک رمان جذاب و خوب رو برای اون بنویسین و قراره بخونه، اگه موقع نوشتن؛ صحنه و یا بخشی اذیتتون می کنه و فکر می کنید که هنوز احتیاج به کار بیشتر داره اون رو به همون حال بذارید و به نوشتن ادامه بدید، مطمئنا وقتی اثر رو کامل نوشتید می تونید دوباره سراغ اون بخش برید و متوجه میشید علت این که اون صحنه و یا بخش اذیتتون می کرده این بوده که نباید در اون بخش از داستان میومد؛ و نکته ی دیگری که اشتاین بک بهش اشاره می کنه اینِ که نباید به صحنه ای از داستان بیشتر از بقیه صحنه های داستانت بها بدی چون بعدها خواهی فهمید که اون صحنه رو درست تصور نکردید و می تونید در باز نویسی اصلاحش کنید.

در مورد تاثیر باز نویسی اثر و این که چگونه داستان رو باز نویسی کنیم؛ چه وقت این کار رو انجام بدیم؛ بعدا بهتون آموزش میدم.

نکته ی بعدی هنگام نوشتن داستان به ویژه موقع نوشتن گفتگو ها اینِ که اون چه رو که می نویسین با صدای بلند واسه خودتون ادا کنید، این کار موقع نوشتن گفتگوها خیلی اهمیت داره، چون فقط از این طریق میشه فهمید که گفتگوهایی که می نویسیم شبیه به گفتگوهای مردم هست یا نه.

 

مبحث بعدی راجب نکات مهم در داستان نویسی هست که

یکی از اونها در واقع انگیزه ی داستان نویسه برای نوشتن.

به اعتقاد من مهمترین چیزی که در داستان نویسی وجود داره برخلاف بسیاری که میگن ایده در داستان نوشتن خیلی مهمه این انگیزه ی نویسنده برای کاری که میخواد انجام بده است که اهمیت داره و انگیزه متفاوت از اون ایدئولوژی است که وحله‌های فکری مختلف وابستگی‌هایی بهش دارن، این انگیزه در واقع متفاوت از نگاه ایدئولوژیکی هست که امکان داره در داستان وجود داشته باشه؛ مقصود من از انگیزه در داستان نوشتن اینه که نویسنده باید اول این رو در خودش پیدا کنه که نسبت به چه چیزی انگیزه و اشتهای نوشتم داره. ممکنه برای من بیش از هر چیزی مسئله ی آلودگی هوا اهمیت داشته باشه و بخوام راجع به اون بنویسم؛ و شاید اصلا فس*اد اداری برام مهم نباشه و در ذهنم نگنجه و چیزی راجع به اون ندونم و هیچ وقت هم به اصطلاح، تشویق به نوشتنم نکنه اما برای دیگری امکان داره که ف*ساد در فوتبال، اعتیاد و مواد م*خدر و یا مثلا نوعی بی بند و باری اهمیت داشته باشه.

امکان داره واسه بسیاری از نویسندگان عشق اهمیت داشته باشه اما واسه یکی دیگه ایثار و از خودگذشتگی و فضای و بعد عرفانی اون مهم باشه.

حتما توجه اساسی داشته باشیم که در واقع چه چیزی در فکر ما اهمیت ویژه داره و میخوایم درباره اش بنویسیم و نسبت به اون انگیزه داریم، منظورم اون اهداف شما از نوشتنه.

معتقدم که ایده در این انگیزه است که شکل می گیره، یعنی چه چیزی ذهن ما رو به طور کامل به خودش جلب میکنه.

به طور خلاصه ؛ اگر شما داستان عاشقانه ای در زندگیتون اتفاق افتاده و دوست دارید راجبش بنویسید، همین انگیزه شما و ایده شما میشه، یا اگه دوست دارید علمتون رو به مردم انتقال بدید همین یک انگیزه و ایده هست، به نظر من همین چیزا باعث میشه شما نویسنده واقعی باشید، حتی اگه خودتون توانایی نوشتنش رو چه از لحاظ زمانی و چه از لحاظ پرو بال دادن متن نداشته باشید اما بدید کسی دیگه بنویستش باز هم شما یک نویسنده به حساب میایید، چون اصل مطلب توی ایده و انگیزه هست.

نویسنده های بزرگ تکرار میکنن سراغ چیزهایی بریم که نسبت به اونها تجربه داریم و در ما ایجاد انگیزه میکنن. برای نوشتن و در آغاز کار نوشتن سراغ اون چیزهایی که تجربه و یا شناختی نسبت به اون نداریم نریم.

پس سراغ موضوعی بریم که حداقل تجربه ای در اون زمینه داشته باشیم و نسبت به اون موضوع هم بی تفاوت نیستیم و بهش انگیزه داریم.

بزارید با یکم نظریه پردازی این بخشو تمومش کنم؛ خواننده هارو دیدید؟؟ بعضی از اونا اصلا معلوم نیست دنبال چی هستن تو خوانندگی!!! یه بار میبینید ده تا موزیک غمگین میخونن و هشت  بار عاشقانه، انگار ده بار شکست عشقی خوردن و هشت بار عاشق شدن!!! خنده داره نه؟ بعضی هاشونم که فقط ترانه های کسای دیگه رو میخونن. به نظر من این کار نشون دهنده اینه که خواننده دنبال شهرته یا اینکه کنسرت بزاره و پول دربیاره، این چیزا حقیقته! و همین مهم باعث میشه موزیک هاشون فقط جنبه مصنوعی داشته باشه، تازه این روزا بازار کپی کاری از آهنگ های خارجی هم داره بیداد میکنه!! آخه چرا؟ 

اما خواننده خوب کسیه که میاد ترانه های خودشو میخونه که همون ترانه داستانش تو زندگیش اتفاق افتاده باشه! همین کار حتی اگه یک بار فقط پخش بشه از یک نفر، منظورم اینه که خواننده فقط همون چیزی که تجربش کرده رو بخونه، ارزشش هزاران بار بیشتر از آلبوم هاییه که داستان ترانه هاش هیچ ربطی به زندگی خوانندش ندارن.

همین مسعله تو نویسندگی هم صدق میکنه، پس اگر شما واقعا هدفتون انتشار مباحث عاشقانست، حتی اگه یه تجربه ساده عاشقانه هم دارید، بهش پرو بال بدید تا حدی که داستانو گم نکنید، و همین سادگیو جوری جلوه بدید که به بهترین نحو تاثیر بزاره رو خواننده و منتشرش کنید، (مباحث علمی تخیلی فرق داره) همین یعنی نویسندگی واقعی. باز هم میگم حتی اگه نمیتونید بهش پرو بال بدید و از کسی دیگه کمک بخوایین هم، شما خالق اون اثر هستید و این هم فرقی زیادی با نویسندگی نداره.

اما مباحث تخیلی برمیگرده به تصورات کودکی و تا حدی زیادی مخیله نویسنده، ممکنه نویسنده هری پاتر یا آلیس در سرزمین عجایب تو بچگی هاشون یه دنیا ساخته باشند و حالا بخوان به مردم نشونش بدن تا سرگرمشون کنن یا ممکنه همینطوری موقع مسواک زدن بشینن و خیال پردازی کنن و همینو منتشرش کنن!!

توی آثار علمی هم اهداف نویسنده مشخصه، یعنی نویسنده دوست داشته علمشو در اختیار عموم بزاره تا کمک کنه به بشریت، و.

مباحث علمی از کتب درسی و کنکوری جداست! چون بیشتر مولف های کتب کنکوری و کمک درسی هدف درآمد زایی دارند، تا اونجا که من فکر میکنم!

در نهایت، به طور کلی؛ هدف یا نیت از لازمه هاست که مشخصه شما دارید، و دوم ایده هست که اونم مطمعناً دارید بالاخره یک اتفاق خاص حتما تو زندگیتون افتاده که بخوایید راجبش بنویسید، و در آخر توانایی و علم نویسندگی هست که اون رو هم یا دارید یا میتونید کسب کنید، پس اگه سه اصل گفته شده رو دارین درنگ نکنید و شروع به کار کنید.

منتظر قسمت دوم باشید.

 

بخش دوم این دوره از این لینک در دسترس است.


موزیک هایی که باعث افزایش بازدهی بدن و مغز میشوند.


موسیقی می تواند به شما کمک کند تمرکز خود را حفظ کنید، در کار خود عمیق شوید، و کارهایتان را با رضایت خاطر بیشتری انجام دهید. اما همه اینها هنگامی کار میکنند که به موسیقی مناسبی هنگام انجلم کار و پروژه هایتان گوش فرا دهید.


در پژوهشی که در سال ۲۰۱۰ انجام شده و در مجله  روان شناختی به چاپ رسیده آمده است: جذب و به یاد آوری اطلاعات تازه زمانی به بهترین نحو صورت می گیرد که فرد به موسیقی گوش ندهد». اما در ادامه آمده است وقتی متخصصی با تجربه بخواهد به تمرکز و آرامش لازم برای انجام کاری برسد که پیش از آن بارها آن را انجام داده است، گوش کردن به موسیقی هنگام کار می تواند عملکرد او را بالا ببرد». بنابراین اگر طراح و گرافیست هستید و قصد دارید کارهای مورد علاقه فتوشاپی انجام دهید، ممکن است بهترین کار این باشد که هدفون خود را روی سرتان بگذارید یا حتی بلندگو هارا روشن کنید و هنگام کار از موسیقی مناسب لذت ببرید. اما چه نوع موسیقی برای کار کردن مناسب است؟


۶ نوع موسیقی که بر اساس تحقیقات علمی به بالا بردن بازده شما کمک می کنند


۱- موتزارت


گوش کردن به انواع خاصی از سبک موتزارت، توانایی فرد در تفکر بلند مدت را افزایش می دهد و احتمال یافتن راه حلی انتزاعی برای مشکلات منطقی را بالا می برد.


۲- موسیقی بی کلام


آزمایشی که اخیراً توسط (کارول اسمیت) و (لری موریس ) از دانشگاه تنسی انجام شده نشان می دهد دانشجویانی که در دوره امتحانات خود به موسیقی بی کلام گوش کرده بودند در مقایسه با دانشجویانی که در همین مدت موسیقی با کلام گوش داده بودند عملکرد بهتر و قوی تری داشتند.


۳- صدای طبیعت و صداهای محیطی


بر اساس پژوهشی که در ژورنال جامعه متخصصان آتیک آمریکا به چاپ رسیده، کیفیت صوتی محیط کار، به واسطه رعایت موماتی مثل حفظ حریم خصوصی و میزان سر و صدای فضا، بر اثربخشی، کارایی، و رضایت کارکنان سازمان ها تأثیرگذار است». صداهای طبیعی مثل آبشار ها و پرندگان یا حتی صدای سوختن چوب و صدای باد می توانند بدون آنکه مثل موسیقی با کلام حواستان را به خود پرت کنند، در غرق نگاه داشتن شما در هر کاری که انجام می دهید نقش بسیار مؤثری داشته باشند.


۴- موسیقی الکتریک و انرژی بخش


هرچه باشد، هدف از گوش سپردن به موسیقی این است که حالت احساسی شما را به وضعیت بهتری ببرد؛ وضعیتی که برای آن لحظه مناسب تر به نظر می رسد. آهنگ های انرژی بخش مثلا سبک ترنس یا موزیک دیجیتال (الکتریک) یا حتی باس الکتریک به بهترین نحو می توانند این کار را برایتان انجام دهند.


۵- موسیقی بازی های رایانه ای


اگر هیچ یک از گزینه های دیگر نتیجه ندادند، شاید آنچه که به آن احتیاج دارید موسیقی بازی های رایانه ای باشد. موسیقی بازی های رایانه ای عنصری حیاتی از این بازی ها به شمار می روند که اساساً با هدف متمرکز نگه داشتن گیمر برای مدتی طولانی ساخته شده اند. پس دلیلی وجود ندارد که نتوانند همین کار را برای کسانی که قصد دارند چندین ساعت متوالی کار کنند انجام دهند.


منبع: دیجیاتو


تولید محتوا چیست؟

سوال جالبی که این روز‌ها زیاد پرسیده می‌شود. در این مطلب به پاسخ این پرسش، مفصلاً خواهیم پرداخت و یک پیشنهاد منحصربه‌فرد را خواهیم دید.


محتوا چیست؟

برای شروع بهتر مبحث، ابتدا لازم است بدانیم؛ به چه چیزی محتوا می‌گویند؟

به طور کلی، ما چند نوع محتوا داریم؛

۱-متنی؛

مثل همین مطلبی که می‌خوانید یا مقالات موجود در مجلات.

۲-صوتی؛

پادکست‌ها و رادیو‌ها (به جز موزیک).

۳-ویدئویی؛

فیلم و انیمیشن‌های کوتاه.

۴-تصویری؛

عکس‌ها و بنر‌های موجود در مقالات وب‌سایت‌ها و.

پس تعریف محتوا بسته به نوع آن می‌باشد، مثلا یک محتوای متنی عبارت است از؛ متون و مقالات یک سایت یا یک مجله.


کجا استفاده می‌شود؟

امروزه با رشد رسانه‌های محتوا محور» مثل؛ وبسایت‌ها، شبکه‌های اجتماعی و. اِام محتوای مناسب جهت رفع نیاز‌های کاربران دیده می‌شود. مثلا؛ همین سایت خودمان نویسندگی» که با قرار‌گرفتن محتوای متنی و در آن، به صورت‌ کاملاً رایگان، نیاز‌های کاربران را مرتفع می‌سازد.

اگر سری به شبکه‌های اجتماعی مثل تلگرام یا اینستاگرام بزنید، پیج‌ و کانال‌های زیادی را می‌بینید که به ارائه چیزی مشغول هستند، مثلا کانال‌ آشپزی یا پیج فروش کتاب و‌‌. که آن‌ها نیز در صدد رفع نیاز‌های کاربران فعالیت می‌کنند.

با این تعاریف متوجه شدیم که؛ وماً محتوا محدود به سایت نیست، بلکه در رسانه‌هایی مثل؛ اینستاگرام، یوتیوب و. هم استفاده می‌شود.


تولید کننده محتوا؟!

همانطور که می‌دانیم؛ محتوا مانند پازل، یک قطعه جدایی ناپذیر از یک رسانه است. حال این قطعه را چه کسی کامل می‌کند؟ بله؛ کارشناس تولید محتوا.

 یک محتوا‌سازِ واقعی، قادر است

همه نوع محتوا را تولید، قالب‌بندی و منتشر کند. بگذارید یک نقلِ‌قول از طرفِ یکی از اعضای تیمِ تولید محتوایِ خودمان، در رابطه با تولید محتوای متنی» بخوانیم که می‌گفت؛ ”ابتدا طبق موضوع مورد نظر، چهارچوب متنم را می‌نویسم، کمی فکر می‌کنم و سپس تیتر‌های مطلب را توسعه می‌دهم، پس از این‌که مطلبم کامل نوشته شد، ویر‌استاری را انجام داده و برایش چند تصویر مناسب با نرم‌افزار فتوشاپ» می‌سازم و درنهایت اگر لازم به انتشار بود، با کلمات کلیدی مناسب و سئو کردن مطلب، آن‌را منتشر می‌کنم

همانطور که ملاحضه نمودید، ساخت و انتشار محتوا شاید اجمالاً ساده به نظر برسد اما نوشتن بیش‌از ۱٫۰۰۰ کلمه برای یک مطلب که گاهی تا ۲٫۰۰۰ کلمه هم می‌رسد کاری زمان‌بَر است و انرژی فکری زیادی خواهد برد. هرچند یک کارشناسِ تولید محتوا، با علاقه به کار خود مشغول است و این‌چنین مشکلات برای او به هیچ عنوان سختی به شمار نمی‌روند.


نتیجه

با تعاریف بالا متوجه شدیم که؛ محتوا یک ارائه از نوع متنی، صوتی، ویدیویی یا عکس است که برای رفع یک نیاز یا هدفی خاص، توسط تولید‌کننده محتوا ساخته می‌شود و در جایگاهی مثل سایت یا پیج قرار می‌گیرد.


پیشنهاد!

بیایید طبق قولی که دادیم، مستقیم برویم سر اصل مطلب.

تیم نویسندگی ۲۰٪ تخفیف برای کاربرانی که از این صفحه اقدام‌ به ثبت سفارش تولید محتوا می‌کنند در نظر گرفته است. یعنی قیمتی که در صفحه

تعرفه‌ها» ثبت شده با ۲۰درصد تخفیف برای شما اعمال می‌شود.

اگر حس می‌کنید وقتش رسیده تا تولید محتوای رسانه خود را

برون‌سپاری کنید، لطفا روی جمله

ثبت سفارش» کلیک کرده تا یک ‌

تعامل عالی کاری را تجربه کنید.

منتظرتان هستیم.


همچنین بخوانید

ویژگی محتوای خوب چیست؟

قیمت تولید محتوا چقدر است؟


قیمت، قیمت و باز هم قیمت، چیزی که این روز‌ها میان صنف‌های مختلف به‌خصوص نویسندگان» کمی مبهم به نظر می‌رسد.

بیایید بدون حرف اضافه برویم سر اصل مطلب.

معمولا هر تیم و استودیویی که کارشان نویسندگی» و سرویس‌های مربوطه است، یک مجموعه قیمت مخصوصی دارند، اما لیستی که در زیر می‌بینید، فقط قیمتی است که توسط تیم نویسندگی» ارائه می‌شود. لازم به ذکر است که سرویس‌های این تیم جزو ارزان‌ترین و با کیفیت ترین از تمامی لحاظ هستند و همین شفافیت قیمتی که اینجا عرضه شده این موضوع را روشن‌تر کرده است.

همانطور که ملاحضه نمودید، قیمت‌ها به معنای واقعی ارزان بوده و در عین حال با حفظ کیفیت ارائه می‌شوند، اگر حس می‌کنید که وقتش رسیده تا

سفارش خود را ثبت کنید، لطفا روی جمله؛

ثبت سفارش، کلیک کرده و یک

تعاملِ عالی کاری را تجربه کنید.



وینکت یک نرم‌افزار ایرانی مشابه ویندوز استور» برای کامپیوتر و لپ‌تاپ‌ها می‌باشد که می‌توانید با آن به: انواع نرم‌افزار و بازی، فیلم و موسیقی و کتاب‌های الکترونیکی بروز و آپدیت دسترسی آزادانه داشته باشید.




محیط برنامه



دانلود



مشخصات فایل دانلود:

حجم: کمتر از 1 مگابایت

فرمت: RAR فشرده

نوع لینک: مستقیم

 قابل اجرا در تمامی سیستم‌ها



راهنمای استفاده:

لطفاً برنامه را از دکمه دانلود دریافت کنید و با نرم‌افزار وین‌رار» از حالت فشرده خارج نمایید، سپس برنامه را اجرا کرده و از گشت‌وگذار آزادانه در میان فایل‌های دلخواه لذت ببرید.




تیم بزرگ نویسندگی به‌جهت رشد ادبیات کشور، کشف استعداد‌های ادبی و حمایت از ایشان، فراخوان:

رقابت داستان کوتاه» را به اطلاع هم‌میهنان می‌رساند.


جوایز

نفر اول؛ ۲۰،۰۰۰،۰۰۰ ریال جایزه نقدی به‌همراه دعوت به همکاری در تیم حرفه‌ای نویسندگی و همچنین دریافت دعوت‌نامه جهت شرکت در گارگاه آموزش نویسندگی.


 دو نفر دوم؛ ۱۰،۰۰۰،۰۰۰ ریال جایزه نقدی به‌همراه دریافت دعوت‌نامه جهت شرکت در کارگاه آموزش نویسندگی.


سه نفر سوم؛ ۵،۰۰۰،۰۰۰ ریال جایزه نقدی به‌همراه دریافت دعوت‌نامه جهت شرکت در کارگاه آموزش نویسندگی.


آثار تمامی شرکت‌کنندگان به همراه نام‌شان بصورت کتاب به چاپ خواهد رسید.

با برندگان رده اول و دوم مصاحبه شده و در فصل‌نامه نویسندگی شماره ۳ تابستان ۱۳۹۹» درج خواهد شد.


شرایط

تمامی افراد با تمامی سنین توانایی شرکت در مسابقه را دارند افراد کمتر از سن قانونی نیاز به سرپرست خواهند داشت».

موضوع داستان؛ آزاد هر تم و موضوعی»

طول داستان؛ حداکثر ۲۰۰۰ کلمه

ساختار؛ ترجیهاً متون در نرم‌افزار WORD» نوشته شده باشد.

محدودیت؛ هر شرکت کننده قادر به ارسال حداکثر ۵ داستان می‌باشد.


زمان

علاقه مندان می‌توانند از ۱۰ دی ماه ۱۳۹۸ الی ۱۰ خرداد ۱۳۹۹ آثار خود را ارسال نمایند.

زمان برگزاری؛ ۱۵ خرداد ۱۳۹۹


هزینه

مبلغ ۲۰،۰۰۰ تومان برای هر اثر که دستمزد داوران و ناشر جهت چاپ می‌باشد.


معیار‌های اساسی

آثار شرکت کنندگان توسط ۵ داور از جوانب؛

۱-نداشتن غلط املایی

۲-جمله‌بندی صحیح

۳-رسا و روان بودن

۴-دارا بودن نقطه اوج و نتیجه

۵-داشتن گفتگو در داستان

6-فضا سازی

و موارد دیگر، بررسی خواهد شد.


نحوه شرکت

هنرمندان گرامی می‌توانند آثار خود را همراه با نام و شماره تلفن خود به یکی از راه‌های ارتباطی زیر ارسال نمایند؛

ایمیل؛ nevisandegiteam@gmail.com

id تلگرام؛ @Writers_supporter


نکات مهم

۱-لطفاً تنها داستان‌هایی که توسط خود شما نوشته شده را ارسال کنید.

۲-ترجیها،ً متون به‌صورت فایل WORD» یا PDF» باشد.

۳-این فراخوان فقط از طریق همین سایت و راه‌های ارتباطی درج شده پشتیبانی می‌شود.

۴-درصورت برنده شدن/نشدن در رقابت در تاریخ ۳۰ خرداد ۱۳۹۹ از ما یک ایمیل و پیامک دریافت خواهید نمود که در راستای دریافت جایزه و اعلام رضایت برای چاپ شدن اثر شما راهنمایی خواهید شد.

۵-بعد از ارسال اثر، برای شما یک شماره‌کارت جهت پرداخت هزینه مذکور فرستاده خواهد شد.

۶-در صورت وجود مسائل مهم لطفاً با شماره 09055657162» روابط عمومی تیم، تماس بگیرید.

پاسخگویی از ساعت ۸ ق.ظ الی ۲۳ ب.ظ».


با احترام، گروه نویسندگی



این کتاب با آموزش دو تکنیک ابداعی و نوین ایده‌پردازی، نحوه برنده بودن را عملاً به شما آموزش می‌دهد.

در واقع اگر بخواهیم در عصر حاظر به بقا ادامه دهیم باید خدمات، محصولات و کسب و کار نوآورانه داشته باشیم که این امر با دانستن روش و اصول ایده‌پردازی صورت می‌گیرد.

علاوه بر موارد بالا، تعدادی نکته و اصل هم به طور مفصل در کتاب بررسی شده است.



مشخصات

نویسنده؛ مهرداد جیرانی کمالی

تعداد صفحات؛ ۱۷

زبان؛ فارسی

حجم؛ 1.5 مگابایت

فرمت؛ PDF



این کتاب با بررسی دقیقِ فرایند تولید محتوا، از جوانب؛ نظری و عملی، اصول آن را به علاقه مندان آموزش می‌دهد.

مواردی که قرار است با مطالعه این کتاب فرابگیرید، عبارت است از؛

  • استراتژی محتوا
  • محتوای متنی
  • محتوای تصویری
  • محتوای صوتی
  • محتوای ویدئویی
  • حرفه‌ای‌گری در این شغل


ویژگی‌های برتر این کتابچه؛ آموزش ۵ نرم‌افزار و صد‌ها ویژگی مربوط به انواع محتوا می‌باشد.


مشخصات
نویسنده؛ مهرداد جیرانی کمالی
تعداد صفحات؛ ۶۸ صفحه
زبان؛ فارسی
فرمت؛ PDF 
حجم؛ 3.3 مگابایت


تیم بزرگ نویسندگی به‌جهت رشد ادبیات کشور، کشف استعداد‌های ادبی و حمایت از ایشان، فراخوان:

رقابت داستان کوتاه» را به اطلاع هم‌میهنان می‌رساند.


جوایز

نفر اول؛ ۲۰،۰۰۰،۰۰۰ ریال جایزه نقدی به‌همراه دعوت به همکاری در تیم حرفه‌ای نویسندگی و همچنین دریافت دعوت‌نامه جهت شرکت در گارگاه آموزش نویسندگی.


 دو نفر دوم؛ ۱۰،۰۰۰،۰۰۰ ریال جایزه نقدی به‌همراه دریافت دعوت‌نامه جهت شرکت در کارگاه آموزش نویسندگی.


سه نفر سوم؛ ۵،۰۰۰،۰۰۰ ریال جایزه نقدی به‌همراه دریافت دعوت‌نامه جهت شرکت در کارگاه آموزش نویسندگی.


آثار تمامی شرکت‌کنندگان به همراه نام‌شان بصورت کتاب به چاپ خواهد رسید.

با برندگان رده اول و دوم مصاحبه شده و در فصل‌نامه نویسندگی شماره ۳ تابستان ۱۳۹۹» درج خواهد شد.


شرایط

تمامی افراد با تمامی سنین توانایی شرکت در مسابقه را دارند افراد کمتر از سن قانونی نیاز به سرپرست خواهند داشت».

موضوع داستان؛ آزاد هر تم و موضوعی»

طول داستان؛ حداکثر ۲۰۰۰ کلمه

ساختار؛ ترجیهاً متون در نرم‌افزار WORD» نوشته شده باشد.

محدودیت؛ هر شرکت کننده قادر به ارسال حداکثر ۵ داستان می‌باشد.


زمان

علاقه مندان می‌توانند تا ۱۵ خرداد ۱۳۹۹ آثار خود را ارسال نمایند.

زمان برگزاری؛ ۲۵ خرداد ۱۳۹۹


هزینه

مبلغ ۲۰،۰۰۰ تومان برای هر اثر که دستمزد داوران و ناشر جهت چاپ می‌باشد.


معیار‌های اساسی

آثار شرکت کنندگان توسط ۵ داور از جوانب؛

۱-نداشتن غلط املایی

۲-جمله‌بندی صحیح

۳-رسا و روان بودن

۴-دارا بودن نقطه اوج و نتیجه

۵-داشتن گفتگو در داستان

6-فضا سازی

و موارد دیگر، بررسی خواهد شد.


نحوه شرکت

هنرمندان گرامی می‌توانند آثار خود را همراه با نام و شماره تلفن خود به یکی از راه‌های ارتباطی زیر ارسال نمایند؛

ایمیل؛ nevisandegiteam@gmail.com

id تلگرام؛ @Writers_supporter


نکات مهم

۱-لطفاً تنها داستان‌هایی که توسط خود شما نوشته شده را ارسال کنید.

۲-ترجیها،ً متون به‌صورت فایل WORD» یا PDF» باشد.

۳-این فراخوان فقط از طریق همین سایت و راه‌های ارتباطی درج شده پشتیبانی می‌شود.

۴-درصورت برنده شدن/نشدن در رقابت در تاریخ ۳۰ خرداد ۱۳۹۹ از ما یک ایمیل و پیامک دریافت خواهید نمود که در راستای دریافت جایزه و اعلام رضایت برای چاپ شدن اثر شما راهنمایی خواهید شد.

۵-بعد از ارسال اثر، برای شما یک شماره‌کارت جهت پرداخت هزینه مذکور فرستاده خواهد شد.

۶-در صورت وجود مسائل مهم لطفاً با شماره 09055657162» روابط عمومی تیم، تماس بگیرید.

پاسخگویی از ساعت ۸ ق.ظ الی ۲۳ ب.ظ».


با احترام، گروه نویسندگی



تیم بزرگ نویسندگی به‌جهت رشد ادبیات کشور، کشف استعداد‌های ادبی و حمایت از ایشان، فراخوان:

رقابت داستان کوتاه» را به اطلاع هم‌میهنان می‌رساند.


جوایز

نفر اول؛ ۲۰،۰۰۰،۰۰۰ ریال جایزه نقدی به‌همراه دعوت به همکاری در تیم حرفه‌ای نویسندگی و همچنین دریافت دعوت‌نامه جهت شرکت در کارگاه آموزش نویسندگی.


 دو نفر دوم؛ ۱۰،۰۰۰،۰۰۰ ریال جایزه نقدی به‌همراه دریافت دعوت‌نامه جهت شرکت در کارگاه آموزش نویسندگی.


سه نفر سوم؛ ۵،۰۰۰،۰۰۰ ریال جایزه نقدی به‌همراه دریافت دعوت‌نامه جهت شرکت در کارگاه آموزش نویسندگی.


آثار تمامی شرکت‌کنندگان به همراه نام‌شان بصورت کتاب به چاپ خواهد رسید.

با برندگان رده اول و دوم مصاحبه شده و در فصل‌نامه نویسندگی شماره ۲ تابستان ۱۳۹۹» درج خواهد شد.


شرایط

تمامی افراد با تمامی سنین توانایی شرکت در مسابقه را دارند افراد کمتر از سن قانونی نیاز به سرپرست خواهند داشت».

موضوع داستان؛ آزاد هر تم و موضوعی»

طول داستان؛ حداکثر ۲۰۰۰ کلمه

ساختار؛ ترجیهاً متون در نرم‌افزار WORD» نوشته شده باشد.

محدودیت؛ هر شرکت کننده قادر به ارسال حداکثر ۵ داستان می‌باشد.


زمان

علاقه مندان می‌توانند تا ۱۵ خرداد ۱۳۹۹ آثار خود را ارسال نمایند.

زمان برگزاری؛ ۲۵ خرداد ۱۳۹۹


هزینه

مبلغ ۲۰،۰۰۰ تومان برای هر اثر که دست‌مزد داوران و ناشر جهت چاپ می‌باشد.


معیار‌های اساسی

آثار شرکت کنندگان توسط ۵ داور از جوانب؛

۱-نداشتن غلط املایی

۲-جمله‌بندی صحیح

۳-رسا و روان بودن

۴-دارا بودن نقطه اوج و نتیجه

۵-داشتن گفتگو در داستان

6-فضا سازی

و موارد دیگر، بررسی خواهد شد.


نحوه شرکت

هنرمندان گرامی می‌توانند آثار خود را همراه با نام و شماره تلفن خود به یکی از راه‌های ارتباطی زیر ارسال نمایند؛

ایمیل؛ nevisandegiteam@gmail.com

id تلگرام؛ @Writers_supporter


نکات مهم

۱-لطفاً تنها داستان‌هایی که توسط خود شما نوشته شده را ارسال کنید.

۲-ترجیها،ً متون به‌صورت فایل WORD» یا PDF» باشد.

۳-این فراخوان فقط از طریق همین سایت و راه‌های ارتباطی درج شده پشتیبانی می‌شود.

۴-درصورت برنده شدن/نشدن در رقابت در تاریخ ۳۰ خرداد ۱۳۹۹ از ما یک ایمیل و پیامک دریافت خواهید نمود که در راستای دریافت جایزه و اعلام رضایت برای چاپ شدن اثر شما راهنمایی خواهید شد.

۵-بعد از ارسال اثر، برای شما یک شماره‌کارت جهت پرداخت هزینه مذکور فرستاده خواهد شد.

۶-در صورت وجود مسائل مهم لطفاً با شماره 09015417728» روابط عمومی تیم، تماس بگیرید.

پاسخگویی از ساعت ۸ ق.ظ الی ۲۳ ب.ظ».


با احترام، گروه نویسندگی



تیم بزرگ نویسندگی به‌جهت رشد ادبیات کشور، کشف استعداد‌های ادبی و حمایت از ایشان، فراخوان:

رقابت داستان کوتاه» را به اطلاع هم‌میهنان می‌رساند.


جوایز

نفر اول؛ ۲۰،۰۰۰،۰۰۰ ریال جایزه نقدی به‌همراه دعوت به همکاری در تیم حرفه‌ای نویسندگی و همچنین دریافت دعوت‌نامه جهت شرکت در کارگاه آموزش نویسندگی.


 دو نفر دوم؛ ۱۰،۰۰۰،۰۰۰ ریال جایزه نقدی به‌همراه دریافت دعوت‌نامه جهت شرکت در کارگاه آموزش نویسندگی.


سه نفر سوم؛ ۵،۰۰۰،۰۰۰ ریال جایزه نقدی به‌همراه دریافت دعوت‌نامه جهت شرکت در کارگاه آموزش نویسندگی.


آثار تمامی شرکت‌کنندگان به همراه نام‌شان بصورت کتاب به چاپ خواهد رسید.

با برندگان رده اول و دوم مصاحبه شده و در فصل‌نامه نویسندگی شماره ۲ تابستان ۱۳۹۹» درج خواهد شد.


شرایط

تمامی افراد با تمامی سنین توانایی شرکت در مسابقه را دارند افراد کمتر از سن قانونی نیاز به سرپرست خواهند داشت».

موضوع داستان؛ آزاد هر تم و موضوعی»

طول داستان؛ حداکثر ۲۰۰۰ کلمه

ساختار؛ ترجیحاً متون در نرم‌افزار WORD» نوشته شده باشد.

محدودیت؛ هر شرکت کننده قادر به ارسال حداکثر ۵ داستان می‌باشد.


زمان

علاقه‌مندان می‌توانند تا ۱۵ خرداد ۱۳۹۹ آثار خود را ارسال نمایند.

زمان برگزاری؛ ۲۵ خرداد ۱۳۹۹


هزینه

مبلغ ۲۰،۰۰۰ تومان برای هر اثر که دست‌مزد داوران و ناشر جهت چاپ می‌باشد.


معیار‌های اساسی

آثار شرکت کنندگان توسط ۵ داور از جوانب؛

۱-نداشتن غلط املایی

۲-جمله‌بندی صحیح

۳-رسا و روان بودن

۴-دارا بودن نقطه اوج و نتیجه

۵-داشتن گفتگو در داستان

6-فضا سازی

و موارد دیگر، بررسی خواهد شد.


نحوه شرکت

هنرمندان گرامی می‌توانند آثار خود را همراه با نام و شماره تلفن خود به یکی از راه‌های ارتباطی زیر ارسال نمایند؛

ایمیل؛ nevisandegiteam@gmail.com

id تلگرام؛ @Writers_supporter


نکات مهم

۱-لطفاً تنها داستان‌هایی که توسط خود شما نوشته شده را ارسال کنید.

۲-ترجیحا،ً متون به‌صورت فایل WORD» یا PDF» باشد.

۳-این فراخوان فقط از طریق همین سایت و راه‌های ارتباطی درج شده پشتیبانی می‌شود.

۴-درصورت برنده شدن/نشدن در رقابت در تاریخ ۳۰ خرداد ۱۳۹۹ از ما یک ایمیل و پیامک دریافت خواهید نمود که در راستای دریافت جایزه و اعلام رضایت برای چاپ شدن اثر شما راهنمایی خواهید شد.

۵-بعد از ارسال اثر، برای شما یک شماره‌کارت جهت پرداخت هزینه مذکور فرستاده خواهد شد.

۶-در صورت وجود مسائل مهم لطفاً با شماره 09015417728» روابط عمومی تیم، تماس بگیرید.

پاسخگویی از ساعت ۸ ق.ظ الی ۲۳ ب.ظ».


با احترام، گروه نویسندگی



تولید محتوا چیست؟

سوال جالبی که این روز‌ها زیاد پرسیده می‌شود. در این مطلب به پاسخ این پرسش، مفصلاً خواهیم پرداخت و یک پیشنهاد منحصربه‌فرد را خواهیم دید.


محتوا چیست؟

برای شروع بهتر مبحث، ابتدا لازم است بدانیم؛ به چه چیزی محتوا می‌گویند؟

به طور کلی، ما چند نوع محتوا داریم؛

۱-متنی؛

مثل همین مطلبی که می‌خوانید یا مقالات موجود در مجلات.

۲-صوتی؛

پادکست‌ها و رادیو‌ها (به جز موزیک).

۳-ویدئویی؛

فیلم و انیمیشن‌های کوتاه.

۴-تصویری؛

عکس‌ها و بنر‌های موجود در مقالات وب‌سایت‌ها و.

پس تعریف محتوا بسته به نوع آن می‌باشد، مثلا یک محتوای متنی عبارت است از؛ متون و مقالات یک سایت یا یک مجله.


کجا استفاده می‌شود؟

امروزه با رشد رسانه‌های محتوا محور» مثل؛ وبسایت‌ها، شبکه‌های اجتماعی و. اِام محتوای مناسب جهت رفع نیاز‌های کاربران دیده می‌شود. مثلا؛ همین سایت خودمان نویسندگی» که با قرار‌گرفتن محتوای متنی و در آن، به صورت‌ کاملاً رایگان، نیاز‌های کاربران را مرتفع می‌سازد.

اگر سری به شبکه‌های اجتماعی مثل تلگرام یا اینستاگرام بزنید، پیج‌ و کانال‌های زیادی را می‌بینید که به ارائه چیزی مشغول هستند، مثلا کانال‌ آشپزی یا پیج فروش کتاب و‌‌. که آن‌ها نیز در صدد رفع نیاز‌های کاربران فعالیت می‌کنند.

با این تعاریف متوجه شدیم که؛ وماً محتوا محدود به سایت نیست، بلکه در رسانه‌هایی مثل؛ اینستاگرام، یوتیوب و. هم استفاده می‌شود.


تولید کننده محتوا؟!

همانطور که می‌دانیم؛ محتوا مانند پازل، یک قطعه جدایی ناپذیر از یک رسانه است. حال این قطعه را چه کسی کامل می‌کند؟ بله؛ کارشناس تولید محتوا.

 یک محتوا‌سازِ واقعی، قادر است

همه نوع محتوا را تولید، قالب‌بندی و منتشر کند. بگذارید یک نقلِ‌قول از طرفِ یکی از اعضای تیمِ تولید محتوایِ خودمان، در رابطه با تولید محتوای متنی» بخوانیم که می‌گفت؛ ”ابتدا طبق

ایده مورد نظر، چهارچوب متنم را می‌نویسم، کمی فکر می‌کنم و سپس تیتر‌های مطلب را توسعه می‌دهم، پس از این‌که مطلبم کامل نوشته شد، ویر‌استاری را انجام داده و برایش چند تصویر مناسب با نرم‌افزار فتوشاپ» می‌سازم و درنهایت اگر لازم به انتشار بود، با کلمات کلیدی مناسب و سئو کردن مطلب، آن‌را منتشر می‌کنم

همانطور که ملاحضه نمودید، ساخت و انتشار محتوا شاید اجمالاً ساده به نظر برسد اما نوشتن بیش‌از ۱٫۰۰۰ کلمه برای یک مطلب که گاهی تا ۲٫۰۰۰ کلمه هم می‌رسد کاری زمان‌بَر است و انرژی فکری زیادی خواهد برد. هرچند یک کارشناسِ تولید محتوا، با علاقه به کار خود مشغول است و این‌چنین مشکلات برای او به هیچ عنوان سختی به شمار نمی‌روند.


نتیجه

با تعاریف بالا متوجه شدیم که؛ محتوا یک ارائه از نوع متنی، صوتی، ویدیویی یا عکس است که برای رفع یک نیاز یا هدفی خاص، توسط تولید‌کننده محتوا ساخته می‌شود و در جایگاهی مثل سایت یا پیج قرار می‌گیرد.


پیشنهاد!

بیایید طبق قولی که دادیم، مستقیم برویم سر اصل مطلب.

تیم نویسندگی ۲۰٪ تخفیف برای کاربرانی که از این صفحه اقدام‌ به ثبت سفارش تولید محتوا می‌کنند در نظر گرفته است. یعنی قیمتی که در صفحه

تعرفه‌ها» ثبت شده با ۲۰درصد تخفیف برای شما اعمال می‌شود.

اگر حس می‌کنید وقتش رسیده تا تولید محتوای رسانه خود را

برون‌سپاری کنید، لطفا روی جمله

ثبت سفارش» کلیک کرده تا یک ‌

تعامل عالی کاری را تجربه کنید.

منتظرتان هستیم.


همچنین بخوانید

ویژگی محتوای خوب چیست؟

قیمت تولید محتوا چقدر است؟


در بخش دوم بریده‌هایی از کتاب‌های برگزیده» باهم ده بخش از ده کتاب مختلف و زیبا را مطالعه خواهیم نمود، که اگر خوشمان آمد، کتاب را دانلود یا خریداری کرده و از خواندنش لذت ببریم.

جهت

مشاهده بخش اول کلیک کنید.


هیچ‌وقت امیدت را از دست نده، شاید آن زمان که امیدت را از دست می‌دهی دو ثانیه قبل از خوشبختی باشد.
اثر؛ کمی قبل از خوشبختی
نویسنده؛ انیس لودیگنو


نمی‌تواند هنرمند بشود.
کسی که در عمرش گرسنگی نکشیده،
کسی که از سرما نلرزیده،
کسی که شب تا سحر بی خواب نمانده،
چگونه ممکن است از سیری،
از گرما،از پرتو آفتاب لذت ببرد.
اثر؛ چشم‌هایش
نویسنده؛ بزرگ علوی


عادت، بی‌رحم‌ترین زهر زندگی‌ست. زیرا آهسته وارد می‌شود، در سکوت، کم‌کم رشد می‌کند و از بی‌خبری  ما سیراب می‌شود و وقتی کشف می‌کنیم که چطور مسموم ِ آن شده‌ایم، می‌‌بینیم که هر ذرهٔ بدن‌مان با آن عجین شده است، می‌بینیم که هر حرکت ما تابع شرایط اوست و هیچ دارویی هم درمانش نمی‌کند.
اثر؛ یک مرد
نویسنده؛ اوریانا فالاچى


به ندای زندگی گوش بسپار
همه‌ی آن چه را که نیاز داری
درباره ی خودت بدانی
نشانت می‌دهد.
اثر؛ یادداشت‌های مرد فرزانه
نویسنده؛ ریچارد باخ


گاهى اوقات تصمیم به تمام کردن یک رابطه، حتى اگر به قیمت شکسته شدن قلبتان تمام شود، بزرگ‌ترین لطف در حق خودتان است.
اثر؛ خودت باش دختر
نویسنده؛ ریچل هالیس


 ما چیزی که خودمان می‌خواهیم باشیم، نیستیم؛ چیزی هستیم که جامعه می‌خواهد. چیزی هستیم که والدینمان انتخاب می کنند. ما نمی‌خواهیم کسی را ناامید کنیم. نیاز شدیدی به دوست داشته شدن داریم. بنابراین بهترین‌ها را در وجود خود خفه می‌کنیم. کم‌کم درخشش رویاهای‌مان تبدیل به هیولای کابوس های‌مان می‌شود. آن‌‌ها کارهایی‌اند که انجامشان نداده‌‌ایم. ممکن‌هایی که ناممکن کرده‌ایم.
اثر؛ خیانت
نویسنده؛ پائولو کوئیلو


‏کتاب به او فرصت گریختن از نوعی زندگی را می‌داد که هیچگونه رضایت خاطری از آن نداشت.
اثر؛ بار هستی
نویسنده؛ میلان درا⁩


اگر افراد می‌توانستند یاد بگیرند
که، آنچه برای من خوب است،
ومی ندارد که برای دیگران هم خوب باشد،
آنگاه دنیای شاد و خوشایندتری می‌داشتیم.
تئوری انتخاب به ما می‌آموزد که دنیای مطلوب من، اساس زندگی من است نه اساس زندگی دیگران.
اثر؛ تئوری انتخاب
نویسنده؛ ویلیام ﻼﺳﺮ


دنیا همه را در هم می‌شکند، ولی پس از آن خیلی‌ها جای شکستگی‌شان قوی‌تر می‌شود.
اثر؛ وداع با اسلحه
نویسنده؛ ارنست همینگوی


نیمی از نگرانی‌ها و اضطراب‌های ما مربوط به "نظرِ دیگران" است، ما باید این خار را از بدن خود بیرون بکشیم!
نظرِ دیگران، تصوری خام یا یک وَهم است که هر لحظه می‌تواند تغییر کند. نظرِ دیگران به نخی بند است و ما را برده‌ی آنان می کند؛ برده‌ی نظراتشان و بدتر، برده‌ی آنچه وانمود می‌‌کنند به نظرشان می‌‌رسد!
اثر؛ درمان شوپنهاور
نویسنده؛ اروین دیالوم


جملات ناب



سوپر‌

گروه تلگرامی Graphic Designers» مرجعی برای تبادل اطلاعات و صحبت سر مباحث گرافیکی.

این گروه در حوزه؛ نرم‌افزارهای فتوشاپ، ایلاستریتور، کورل‌دراو، افترافکتس و پریمیر فعالیت دارد و مدیران آماده پاسخگویی سوالات کاربران گرامی هستند.

علاوه بر موارد بالا، در این رسانه فایل‌های آموزشی و ابزار‌های طراحی نیز قرار می‌گیرند.

برای

عضویت در این گروه روی این لینک

کلیک کنید.

لینک گروه؛

https://t.me/graphicdesigners0

آی‌دی گروه؛

 @graphicdesigners0


تاریخ تاسیس؛ زمستان ۱۳۹۸ 

منتظر شما عزیزان هستیم!


تیم بزرگ نویسندگی به‌جهت رشد ادبیات کشور، کشف استعداد‌های ادبی و حمایت از ایشان، فراخوان:

رقابت داستان کوتاه» را به اطلاع هم‌میهنان می‌رساند.


جوایز

نفر اول؛ ۲۰،۰۰۰،۰۰۰ ریال جایزه نقدی به‌همراه دعوت به همکاری در تیم حرفه‌ای نویسندگی و همچنین دریافت دعوت‌نامه جهت شرکت در کارگاه آموزش نویسندگی.


 دو نفر دوم؛ ۱۰،۰۰۰،۰۰۰ ریال جایزه نقدی به‌همراه دریافت دعوت‌نامه جهت شرکت در کارگاه آموزش نویسندگی.


سه نفر سوم؛ ۵،۰۰۰،۰۰۰ ریال جایزه نقدی به‌همراه دریافت دعوت‌نامه جهت شرکت در کارگاه آموزش نویسندگی.


آثار تمامی شرکت‌کنندگان به همراه نام‌شان بصورت کتاب به چاپ خواهد رسید.

با برندگان رده اول و دوم مصاحبه شده و در فصل‌نامه نویسندگی شماره ۲ تابستان ۱۳۹۹» درج خواهد شد.


شرایط

تمامی افراد با تمامی سنین توانایی شرکت در مسابقه را دارند افراد کمتر از سن قانونی نیاز به سرپرست خواهند داشت».

موضوع داستان؛ آزاد هر تم و موضوعی»

طول داستان؛ حداکثر ۲۰۰۰ کلمه

ساختار؛ ترجیحاً متون در نرم‌افزار WORD» نوشته شده باشد.

محدودیت؛ هر شرکت کننده قادر به ارسال حداکثر ۵ داستان می‌باشد.


زمان

علاقه‌مندان می‌توانند تا ۱۵ خرداد ۱۳۹۹ آثار خود را ارسال نمایند.

زمان برگزاری؛ ۲۵ خرداد ۱۳۹۹


هزینه

مبلغ ۲۰،۰۰۰ تومان برای هر اثر که دست‌مزد داوران و ناشر جهت چاپ می‌باشد.


معیار‌های اساسی

آثار شرکت کنندگان توسط ۵ داور از جوانب؛

۱-نداشتن غلط املایی

۲-جمله‌بندی صحیح

۳-رسا و روان بودن

۴-دارا بودن نقطه اوج و نتیجه

۵-داشتن گفتگو در داستان

6-فضا سازی

و موارد دیگر، بررسی خواهد شد.


نحوه شرکت

هنرمندان گرامی می‌توانند آثار خود را همراه با نام و شماره تلفن خود به یکی از راه‌های ارتباطی زیر ارسال نمایند؛

ایمیل؛ nevisandegiteam@gmail.com

id تلگرام؛ @Writers_supporter


نکات مهم

۱-لطفاً تنها داستان‌هایی که توسط خود شما نوشته شده را ارسال کنید.

۲-ترجیحا،ً متون به‌صورت فایل WORD» یا PDF» باشد.

۳-این فراخوان فقط از طریق همین سایت و راه‌های ارتباطی درج شده پشتیبانی می‌شود.

۴-درصورت برنده شدن/نشدن در رقابت در تاریخ ۳۰ خرداد ۱۳۹۹ از ما یک ایمیل و پیامک دریافت خواهید نمود که در راستای دریافت جایزه و اعلام رضایت برای چاپ شدن اثر شما راهنمایی خواهید شد.

۵-بعد از ارسال اثر، برای شما یک شماره‌کارت جهت پرداخت هزینه مذکور فرستاده خواهد شد.

۶-در صورت وجود مسائل مهم لطفاً با شماره +989015417728» روابط عمومی تیم، تماس بگیرید.

پاسخگویی از ساعت ۸ ق.ظ الی ۸ ب.ظ».


با احترام، گروه نویسندگی



تیم بزرگ نویسندگی به‌جهت رشد ادبیات کشور، کشف استعداد‌های ادبی و حمایت از ایشان، فراخوان:

رقابت داستان کوتاه» را به اطلاع هم‌میهنان می‌رساند.


جوایز

نفر اول؛ ۲۰،۰۰۰،۰۰۰ ریال جایزه نقدی به‌همراه دعوت به همکاری در تیم حرفه‌ای نویسندگی و همچنین دریافت دعوت‌نامه جهت شرکت در کارگاه آموزش نویسندگی.


 دو نفر دوم؛ ۱۰،۰۰۰،۰۰۰ ریال جایزه نقدی به‌همراه دریافت دعوت‌نامه جهت شرکت در کارگاه آموزش نویسندگی.


سه نفر سوم؛ ۵،۰۰۰،۰۰۰ ریال جایزه نقدی به‌همراه دریافت دعوت‌نامه جهت شرکت در کارگاه آموزش نویسندگی.


آثار تمامی شرکت‌کنندگان به همراه نام‌شان بصورت کتاب به چاپ خواهد رسید.

با برندگان رده اول و دوم مصاحبه شده و در فصل‌نامه نویسندگی شماره ۲ تابستان ۱۳۹۹» درج خواهد شد.


شرایط

تمامی افراد با تمامی سنین توانایی شرکت در مسابقه را دارند افراد کمتر از سن قانونی نیاز به سرپرست خواهند داشت».

موضوع داستان؛ آزاد هر تم و موضوعی»

طول داستان؛ حداکثر ۲۰۰۰ کلمه

ساختار؛ ترجیحاً متون در نرم‌افزار WORD» نوشته شده باشد.

محدودیت؛ هر شرکت کننده قادر به ارسال حداکثر ۵ داستان می‌باشد.


زمان

علاقه‌مندان می‌توانند تا ۱۵ خرداد ۱۳۹۹ آثار خود را ارسال نمایند.

زمان برگزاری؛ ۲۵ خرداد ۱۳۹۹


هزینه

مبلغ ۲۰،۰۰۰ تومان برای هر اثر که دست‌مزد داوران و ناشر جهت چاپ می‌باشد.


معیار‌های اساسی

آثار شرکت کنندگان توسط ۵ داور از جوانب؛

۱-نداشتن غلط املایی

۲-جمله‌بندی صحیح

۳-رسا و روان بودن

۴-دارا بودن نقطه اوج و نتیجه

۵-داشتن گفتگو در داستان

6-فضا سازی

و موارد دیگر، بررسی خواهد شد.


نحوه شرکت

هنرمندان گرامی می‌توانند آثار خود را همراه با نام و شماره تلفن خود به یکی از راه‌های ارتباطی زیر ارسال نمایند؛

ایمیل؛ nevisandegiteam@gmail.com

id تلگرام؛ @Writers_supporter


نکات مهم

۱-لطفاً تنها داستان‌هایی که توسط خود شما نوشته شده را ارسال کنید.

۲-ترجیحا،ً متون به‌صورت فایل WORD» یا PDF» باشد.

۳-این فراخوان فقط از طریق همین سایت و راه‌های ارتباطی درج شده پشتیبانی می‌شود.

۴-درصورت برنده شدن در رقابت در تاریخ ۳۰ خرداد ۱۳۹۹ از ما یک ایمیل یا پیام دریافت خواهید نمود که در راستای دریافت جایزه و اعلام رضایت برای چاپ شدن اثر شما راهنمایی خواهید شد.

۵-بعد از ارسال اثر، برای شما یک شماره‌کارت جهت پرداخت هزینه مذکور فرستاده خواهد شد.


با احترام،

گروه نویسندگی»



در بخش دوم بریده‌هایی از کتاب‌های برگزیده» باهم ده بخش از ده کتاب مختلف و زیبا را مطالعه خواهیم نمود، که اگر خوشمان آمد، کتاب را دانلود یا خریداری کرده و از خواندنش لذت ببریم.

جهت

مشاهده بخش اول کلیک کنید.


هیچ‌وقت امیدت را از دست نده، شاید آن زمان که امیدت را از دست می‌دهی دو ثانیه قبل از خوشبختی باشد.
اثر؛ موفقیت نامحدود در 20 روز
نویسنده؛ آنتونی رابینز



نمی‌تواند هنرمند بشود.
کسی که در عمرش گرسنگی نکشیده،
کسی که از سرما نلرزیده،
کسی که شب تا سحر بی خواب نمانده،
چگونه ممکن است از سیری،
از گرما،از پرتو آفتاب لذت ببرد.
اثر؛ چشم‌هایش
نویسنده؛ بزرگ علوی


عادت، بی‌رحم‌ترین زهر زندگی‌ست. زیرا آهسته وارد می‌شود، در سکوت، کم‌کم رشد می‌کند و از بی‌خبری  ما سیراب می‌شود و وقتی کشف می‌کنیم که چطور مسموم ِ آن شده‌ایم، می‌‌بینیم که هر ذرهٔ بدن‌مان با آن عجین شده است، می‌بینیم که هر حرکت ما تابع شرایط اوست و هیچ دارویی هم درمانش نمی‌کند.
اثر؛ یک مرد
نویسنده؛ اوریانا فالاچى


به ندای زندگی گوش بسپار
همه‌ی آن چه را که نیاز داری
درباره ی خودت بدانی
نشانت می‌دهد.
اثر؛ جاناتان، مرغِ دریایی
نویسنده؛ ریچارد باخ


گاهى اوقات تصمیم به تمام کردن یک رابطه، حتى اگر به قیمت شکسته شدن قلبتان تمام شود، بزرگ‌ترین لطف در حق خودتان است.
اثر؛ خودت باش دختر
نویسنده؛ ریچل هالیس


 ما چیزی که خودمان می‌خواهیم باشیم، نیستیم؛ چیزی هستیم که جامعه می‌خواهد. چیزی هستیم که والدینمان انتخاب می کنند. ما نمی‌خواهیم کسی را ناامید کنیم. نیاز شدیدی به دوست داشته شدن داریم. بنابراین بهترین‌ها را در وجود خود خفه می‌کنیم. کم‌کم درخشش رویاهای‌مان تبدیل به هیولای کابوس های‌مان می‌شود. آن‌‌ها کارهایی‌اند که انجامشان نداده‌‌ایم. ممکن‌هایی که ناممکن کرده‌ایم.
اثر؛ مکتوب
نویسنده؛ پائولو کوئیلو


‏کتاب به او فرصت گریختن از نوعی زندگی را می‌داد که هیچگونه رضایت خاطری از آن نداشت.
اثر؛ بار هستی
نویسنده؛ میلان درا⁩


اگر افراد می‌توانستند یاد بگیرند
که، آنچه برای من خوب است،
ومی ندارد که برای دیگران هم خوب باشد،
آنگاه دنیای شاد و خوشایندتری می‌داشتیم.
تئوری انتخاب به ما می‌آموزد که دنیای مطلوب من، اساس زندگی من است نه اساس زندگی دیگران.
اثر؛ تئوری انتخاب
نویسنده؛ ویلیام ﻼﺳﺮ


دنیا همه را در هم می‌شکند، ولی پس از آن خیلی‌ها جای شکستگی‌شان قوی‌تر می‌شود.
اثر؛ وداع با اسلحه
نویسنده؛ ارنست همینگوی


نیمی از نگرانی‌ها و اضطراب‌های ما مربوط به "نظرِ دیگران" است، ما باید این خار را از بدن خود بیرون بکشیم!
نظرِ دیگران، تصوری خام یا یک وَهم است که هر لحظه می‌تواند تغییر کند. نظرِ دیگران به نخی بند است و ما را برده‌ی آنان می کند؛ برده‌ی نظراتشان و بدتر، برده‌ی آنچه وانمود می‌‌کنند به نظرشان می‌‌رسد!
اثر؛ درمان شوپنهاور
نویسنده؛ اروین دیالوم


جملات ناب


به نسخه رایگان نویسنده (هوش مصنوعی نوشتاری) خوش آمدید. شما 2 فرصت مجانی برای امتحان این ابزار دارید؛ اگر مایل به استفاده از نسخه نامحدود (ماهانه 150 هزار تومان) این ابزار هستید، کافیست آن را از این بخش به ما اطلاع دهید تا صفحه اختصاصی شما در سریع‌ترین زمان در اختیارتان قرار بگیرد.

راهنمای ویدیویی

 
 
 
 
 
 


آخرین مطالب

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها