‍ ‍

با درود خدمت خوانندگان عزیز

از امروز دوره نویسندگی (دو جلسه ای) به صورت رایگان برای دوستان گرامی برگذار میشه، میخوام توی این دوره اصول و اصل مطلب و همینطور چکیده ای از نویسندگی رو آموزش بدم و در اختیارتون بزارم.

توجه داشته باشید این دوره ها به صورت فشرده هستن پس دست کم نگیرید.

در بخش اول می خواهیم درباره این صحبت کنیم که در آغاز نویسندگی باید از کجا شروع به نوشتن کنیم؟

آیا تحت تاثیر نویسندگان پیشکسوت بنویسیم؟

آیا اینکه به کلاس های داستان نویسی برویم در زیبا نویسی ما تاثیر دارد؟

کلاس رفتن برای یاد گرفتن فن در داستان نویسی مهم است اما اگه قریحه و انگیزه برای نوشتن وجود نداشته باشد رفتن به سر هر کلاسی به اعتقاد من بیهوده است.

صرف نظر از اینکه در کلاس های نویسندگی شرکت می کنید یا نه مهم این است که به صدای درونی خودتان گوش کنید مطمعن باشید این صدا هیچ گاه به شما دروغ نخواهد گفت

به چیزی بچسبید که شما رو یکه و یگانه می کند

و این رو هم به خاطر داشته باشید که داستان نوشتن مهم خود داستان است نه مقصد.

اگر شما دنبال پول در آوردن هستید و می خواهید برای پول در آوردن دنبال نوشتن بروید، سخت در اشتباه هستید.

اگه برای شهرت می خواهید میخواید داستان نویس بشوید بازهم در اشتباه هستید چون شهرت از بین رفتنی است .

نویسنده شدن ارزش و بهایی دارد که در راه تثبیت شدن در آن باید سختی های زیادی را از سر بگذرانید.

به قول پیکاسو»هر چیزی در زندگی بهایی دارد هر چیز با ارزشی هم سایه خودش را به همراه دارد و گریزی ازآن نیست”

نکته ی دیگر در رابطه با نوشتن این است که رویاهایتان را جدی بگیرید و بعد هم در مورد چیزی بنویسید که درباره ی آن انگیزه دارید.

مثلا اگر درباره فساد مالی یا اداری یا وضعیت مدارس دغدغه ای ندارید و اصلا آزار نمی دهدو درباره ش فکرهم نمی کنید اگر داستانی در این باره بنویسید مطمئن باشید که مصنوعی و تصنعی از آب در میاد

پس سراغ چیزی بروید که نسبت بهش انگیزه دارید و احساس می کنید که با تموم وجودتون می توانید آن را بنویسید

چیزی که شما با تمام وجود تان بنویسید و دلتان را به درد بیاورد حتما مخاطبانی هم خواهد داشت که مثل شما بعد از خواندنش تحت تاثیر قرار میگیرند

و این نکته را هم متذکر می شوم که تحت تاثیر یک نویسنده ی دیگرنوشتن اگر در ابتدای کار نوشتنتان باشد ایرادی ندارد اما در نهایت باید صدای ویژه ی خودتان را پیدا کنید.

و اولین جایی هم که باید دنبال آن بگردید گذشته ی خودتان است

گذشته ای که هر قدر مشقت بار تر باشد بهتراست

بسیاری از هنرمندان در خانواده های مسئله دار بزرگ شدند و به عنوان راهی برای بقای روح یاد گرفتن که زخم های خودشان را به مجرای خاصی هدایت کنند. از جمله آقای کافکا که توی نامه ای به پدرش گفته؛ پدر، من همیشه ازت خیلی میترسیدم و تو مایه طرز تفکرات منفی من هستی،

و به عنوان نکته ی اصلی:

اگر تصمیم گرفتید داستانی بنویسید شروع کنید

و به کسانی می گویند که این کار به این روش انجام نمی شود گوش ندهید.

اگر میکلانژ ” کف کلیسا را نقاشی می کرد تا الان اثرش پاک شده بود

بنابراین داستان خودتان را بنویسید و شروع کنید.

برای نوشتن بایستی جسارت داشته باشید و جسارت از نبوغ ,قدرت و جادو برخورداره

بنابراین همین الان شروع کنید.


مبحث بعدی اینِ که برای داستان نوشتن باید از کجا شروع کرد. من میخوام از این به بعد خودمونی تر واستون حرف بزنم؛

شاید شما هم فکر می کنین استعدادِ نوشتن دارید و بارها این سوال رو از نویسنده‌هایی که می شناسین پرسیدین که یک داستان یا قصه‌ای تو ذهنم دارم و دوست دارم بنویسمش اما نمی دونم این کار رو باید از کجا شروع کنم.

معمولا کسی که برای چاپ شدن اثری رو می نویسه درست مثل کسیِ میشه که قراره ازش عکس بگیرن؛ یه حالت خشک و رسمی به خودش می گیره و ساده ترین راه برای چیره شدن به این مسئله اینِ که مثل اکثر نویسنده‌های معروف و حرفه‌ای نوشته هاتون رو برای کسی بنویسید، مثل نوشتنِ نامه برای یک نفر.

با استفاده از این شیوه مطمئن باشین که ترس بی موردی که ناشی از مخاطبان انبوه ولی بی چهره است از بین میره، به ویژه برای نویسندگان جوانی که در مرحله ی نوشتن کارهای اولیه خودشون هستن.» من یه نکته بگم؛ قبلا که یه ترانه ای مینوشتم و میخواستم اون رو به صورت صوتی بخونمش و ببینم دقیقا زیرو بم صدام با این ترانه سازگار هست یانه، موقع ضبط خیلی حساس و رسمی میشدم و همین باعث میشد ترانمو درست اجرا نکنم، واسه همین تاکید شدید دارم که حتما حتما خودتون باشید.

نویسنده‌ی سرشناس آمریکایی جان اشتاین که آثارش در ایران ترجمه‌شده همچون: خوشه‌های خشم، موش‌ها و آدم‌ها و راسته‌ی کنسرو سازان» درباره‌ی تجربه اش از نوشتن می گه که:

فکر این که میخوای بالأخره نوشته ات رو تموم کنی از سرت بیرون کن، کاری به 500 صفحه نوشتن نداشته باش و فقط روزی یک صفحه بنویس؛ علتش رو وقتی که نوشته ات تموم بشه خواهی فهمید و حتما تعجب خواهی کرد.

در واقع آزادانه و با سرعت تمام بنویس، ضمناً تا کار نوشتنت تموم نشده اون رو اصلاح یا بازنویسی نکن؛ چون بازنویسی در گرما گرم نوشتن بهونه ایه واسه ننوشتن و همچنین مانعیِ واسه تداوم ضرب آهنگ نوشته که نتیجه ی این کار عدم هماهنگی نویسنده با نوشته اس. موقع نوشتن به هیچ عنوان به مخاطب عام فکر نکن چون اولا فکر کردن به مخاطبی که هیچ شناختی ازش نداری هیچ کمکی به پیشبرد نوشته ات نمی کنه و ممکنه حتی باعث وحشت بشه و کار رو عقب بندازه.

پس فکر کردن به این مورد هیچ تاثیر مفیدی برای نوشتن نداره.

دوما مخاطبان مثل تماشاگران تئاتر حاضر و ناظر بر روی کار شما نیستن؛ در حقیقت موقع نوشتن مخاطب خودتون رو فقط یک نفر قرار بدین، و اون یک نفرهم خودتون باشید یا در نهایت فردی که خیلی باهاش راحتید، گاهی وقتا خوبه یه آدم خیالی و یا یک فرد مشخص (مثل کسی که می شناسید) رو در فکرتون خودتون مجسم کنید، این یه اسم خوبی هم داره که بیشتر بازاریابها هم از این تکنیک استفاده میکنن، و داستان و یا رمان رو برای اون بنویسین و در واقع این احساسو داشته باشین که قراره یک رمان جذاب و خوب رو برای اون بنویسین و قراره بخونه، اگه موقع نوشتن؛ صحنه و یا بخشی اذیتتون می کنه و فکر می کنید که هنوز احتیاج به کار بیشتر داره اون رو به همون حال بذارید و به نوشتن ادامه بدید، مطمئنا وقتی اثر رو کامل نوشتید می تونید دوباره سراغ اون بخش برید و متوجه میشید علت این که اون صحنه و یا بخش اذیتتون می کرده این بوده که نباید در اون بخش از داستان میومد؛ و نکته ی دیگری که اشتاین بک بهش اشاره می کنه اینِ که نباید به صحنه ای از داستان بیشتر از بقیه صحنه های داستانت بها بدی چون بعدها خواهی فهمید که اون صحنه رو درست تصور نکردید و می تونید در باز نویسی اصلاحش کنید.

در مورد تاثیر باز نویسی اثر و این که چگونه داستان رو باز نویسی کنیم؛ چه وقت این کار رو انجام بدیم؛ بعدا بهتون آموزش میدم.

نکته ی بعدی هنگام نوشتن داستان به ویژه موقع نوشتن گفتگو ها اینِ که اون چه رو که می نویسین با صدای بلند واسه خودتون ادا کنید، این کار موقع نوشتن گفتگوها خیلی اهمیت داره، چون فقط از این طریق میشه فهمید که گفتگوهایی که می نویسیم شبیه به گفتگوهای مردم هست یا نه.


مبحث بعدی راجب نکات مهم در داستان نویسی هست که

یکی از اونها در واقع انگیزه ی داستان نویسه برای نوشتن.

به اعتقاد من مهمترین چیزی که در داستان نویسی وجود داره برخلاف بسیاری که میگن ایده در داستان نوشتن خیلی مهمه این انگیزه ی نویسنده برای کاری که میخواد انجام بده است که اهمیت داره و انگیزه متفاوت از اون ایدئولوژی است که وحله‌های فکری مختلف وابستگی‌هایی بهش دارن، این انگیزه در واقع متفاوت از نگاه ایدئولوژیکی هست که امکان داره در داستان وجود داشته باشه؛ مقصود من از انگیزه در داستان نوشتن اینه که نویسنده باید اول این رو در خودش پیدا کنه که نسبت به چه چیزی انگیزه و اشتهای نوشتم داره. ممکنه برای من بیش از هر چیزی مسئله ی آلودگی هوا اهمیت داشته باشه و بخوام راجع به اون بنویسم؛ و شاید اصلا فس*اد اداری برام مهم نباشه و در ذهنم نگنجه و چیزی راجع به اون ندونم و هیچ وقت هم به اصطلاح، تشویق به نوشتنم نکنه اما برای دیگری امکان داره که ف*ساد در فوتبال، اعتیاد و مواد م*خدر و یا مثلا نوعی بی بند و باری اهمیت داشته باشه.

امکان داره واسه بسیاری از نویسندگان عشق اهمیت داشته باشه اما واسه یکی دیگه ایثار و از خودگذشتگی و فضای و بعد عرفانی اون مهم باشه.

حتما توجه اساسی داشته باشیم که در واقع چه چیزی در فکر ما اهمیت ویژه داره و میخوایم درباره اش بنویسیم و نسبت به اون انگیزه داریم، منظورم اون اهداف شما از نوشتنه.

معتقدم که ایده در این انگیزه است که شکل می گیره، یعنی چه چیزی ذهن ما رو به طور کامل به خودش جلب میکنه.

به طور خلاصه ؛ اگر شما داستان عاشقانه ای در زندگیتون اتفاق افتاده و دوست دارید راجبش بنویسید، همین انگیزه شما و ایده شما میشه، یا اگه دوست دارید علمتون رو به مردم انتقال بدید همین یک انگیزه و ایده هست، به نظر من همین چیزا باعث میشه شما نویسنده واقعی باشید، حتی اگه خودتون توانایی نوشتنش رو چه از لحاظ زمانی و چه از لحاظ پرو بال دادن متن نداشته باشید اما بدید کسی دیگه بنویستش باز هم شما یک نویسنده به حساب میایید، چون اصل مطلب توی ایده و انگیزه هست.

نویسنده های بزرگ تکرار میکنن سراغ چیزهایی بریم که نسبت به اونها تجربه داریم و در ما ایجاد انگیزه میکنن. برای نوشتن و در آغاز کار نوشتن سراغ اون چیزهایی که تجربه و یا شناختی نسبت به اون نداریم نریم.

پس سراغ موضوعی بریم که حداقل تجربه ای در اون زمینه داشته باشیم و نسبت به اون موضوع هم بی تفاوت نیستیم و بهش انگیزه داریم.

بزارید با یکم نظریه پردازی این بخشو تمومش کنم؛ خواننده هارو دیدید؟؟ بعضی از اونا اصلا معلوم نیست دنبال چی هستن تو خوانندگی!!! یه بار میبینید غمگین میخونن یه بار شاد بعضی هاشونم که فقط ترانه های کسای دیگه رو میخونن. به نظر من این کار نشون دهنده اینه که خواننده دنبال شهرته یا اینکه کنسرت بزاره و پول دربیاره، این چیزا حقیقته! و همین مهم باعث میشه موزیک هاشون فقط جنبه مصنوعی داشته باشه، تازه این روزا بازار کپی کاری از آهنگ های خارجی هم داره بیداد میکنه!! آخه چرا؟ 

اما خواننده خوب کسیه که میاد ترانه های خودشو میخونه که همون ترانه داستانش تو زندگیش اتفاق افتاده باشه! همین کار حتی اگه یک بار فقط پخش بشه از یک نفر، منظورم اینه که خواننده فقط همون چیزی که تجربش کرده رو بخونه، ارزشش هزاران بار بیشتر از آلبوم هاییه که داستان ترانه هاش هیچ ربطی به زندگی خوانندش ندارن.

همین مسعله تو نویسندگی هم صدق میکنه، پس اگر شما واقعا هدفتون انتشار مباحث عاشقانست، حتی اگه یه تجربه ساده عاشقانه هم دارید، بهش پرو بال بدید تا حدی که داستانو گم نکنید، و همین سادگیو جوری جلوه بدید که به بهترین نحو تاثیر بزاره رو خواننده و منتشرش کنید، (مباحث علمی تخیلی فرق داره) همین یعنی نویسندگی واقعی. باز هم میگم حتی اگه نمیتونید بهش پرو بال بدید و از کسی دیگه کمک بخوایین هم، شما خالق اون اثر هستید و این هم فرقی زیادی با نویسندگی نداره.

اما مباحث تخیلی برمیگرده به تصورات کودکی و تا حدی زیادی مخیله نویسنده، ممکنه نویسنده هری پاتر یا آلیس در سرزمین عجایب تو بچگی هاشون یه دنیا ساخته باشند و حالا بخوان به مردم نشونش بدن تا سرگرمشون کنن یا ممکنه همینطوری موقع مسواک زدن بشینن و خیال پردازی کنن و همینو منتشرش کنن!!

توی آثار علمی هم اهداف نویسنده مشخصه، یعنی نویسنده دوست داشته علمشو در اختیار عموم بزاره تا کمک کنه به بشریت، و.

مباحث علمی از کتب درسی و کنکوری جداست! چون بیشتر مولف های کتب کنکوری و کمک درسی هدف درآمد زایی دارند، تا اونجا که من فکر میکنم!

در نهایت، به طور کلی؛ هدف یا نیت از لازمه هاست که مشخصه شما دارید، و دوم ایده هست که اونم مطمعناً دارید بالاخره یک اتفاق خاص حتما تو زندگیتون افتاده که بخوایید راجبش بنویسید، و در آخر توانایی و علم نویسندگی هست که اون رو هم یا دارید یا میتونید کسب کنید، پس اگه سه اصل گفته شده رو دارین درنگ نکنید و شروع به کار کنید.

منتظر قسمت دوم باشید.


بخش دوم این دوره از این لینک در دسترس است.


مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها